نظرات درباره کتاب بهترین شکل ممکن (مجموعه داستان) و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب بهترین شکل ممکن (مجموعه داستان)

نظرات کاربران درباره کتاب بهترین شکل ممکن (مجموعه داستان)

نویسنده:مصطفی مستور
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۴.۱از ۵۴ رأی
۴٫۱
(۵۴)
اِیْ اِچْ|
چقدر شما خوبید آقای مستور! کجاهای روح بشرید؟! چجوری شد که اینجوری شد؟! تا پیشانی در اندوه فرورفتگانید، شاید هم فرورفتگانیم! و احتمالا فرورفتگانند! چیزایی که میگید، هم فلسفه‌ست هم نیست، هم جنون‌آمیزه هم نیست، هم عاشقانه ست هم نیست، هم سورئاله هم نیست... چی بگم... پاییز بخونید این کتابا رو، اگه جرئت مواجهه با درونتون رو دارید...
vafa
چقدر... زیبا...
helma...💙
خیلی قشنگ نوشتین 😍 مستورم فوق العادس
اِیْ اِچْ|
به بهترین شکل ممکن فراموشم کن! انگار که هرگز نبوده‌ام. انگار که یک خیال یک موهوم، انگار که طیف ناشناسی از رنگ‌ها... صدایم را فراموش کن... چشم‌هایم را، خاطره ها را بسوزان، دست از بهار گذشته بکش... پاییز را دریاب، دیوانه‌ها، مستحق گمنامی اند. فراموشم کن... لبخند که زد، بخند. لبخند که زد... باران که بارید... ابتهاج که خواندی... رعد و برق که زد.... فراموشم که کردی... رنگ تیره که دیدی... دیوان شهریار را که ورق زدی... ز غوغای جهان فارغ که شدی... من مستحق فراموشی ام! من خوب بودن را میخواستم، اما بلد نبودم. ببخش، من بشر بودن را بلد نبودم، و بلد نخواهم شد، و دیر نیست روزیکه درخت خرمالوی حیاط، این جنونِ مجسم را را زیر زرد و نارنجی هایش دفن کند. دیر نیست... حکمت خلقتم را در ناآرامی یافتم، در شوریدگی، در جنون... در... در تماشای تو... در پاییزگردیِ عصرگاهی... در حل شدن در باران سرد آذر... در غرق «دو چشم خانه خیس» شدن... در از «تو» نوشتن... دست از سر پیچک ‌ها برداشته‌ام، و پیچک‌ها دل از من بریده‌اند. دست از دور من گشتن... تکیه به تنِ تک‌درختِ پیر کوچه زده‌ام، تک‌درخت اناری که سالهاست بار نمی‌دهد، انگار که به دلخون شدنش نمی‌ارزد، اما... می‌ارزید... «تو» به احوال امروزم می‌ارزید... برف آمد... بخند... به «بهترین شکلِ مُمکن». انگار که هرگز نبوده‌ام....
سینا
همه اثار ایشونو خوندم... واقعا خاص خااص
سیّد جواد
کتاب ۴۹۲ از کتابخانه همگانی ( بینهایت )، داستان های جذاب و شیرینی بودند! فیلم سینمایی (( بدون قرار قبلی )) با استفاده از ایده اصلی داستان (( مشهد )) ساخته شده است. داشتن قبری در صحن عتیقِ حرم مطهر امام رضا علیه السلام
ترمه🍁
تولد ... به دنیا آوردن .... تنهایی .... مرگ اگه چیزی این وسط از جنس "عشق" ،"بندگی" ، "روح و رنگ" به دنیا اضافه نکنی ، چقدر عبث این تسلسل احمقانه را ادامه داده ای.... ممنونم آقای مستور بابت یادآوری "مرگ" به بهترین شکل ممکن .... نگاهتون جریان داره توی داستان هاتون و کشف این نگاه، برای من لذت بخش ترین بخش کتابهای شماست🍁
maryam_z
تو کتابای آقای مستور این از همه قابل فهم تر بود و باعث شد قضاوت بهتری از ایشون داشته باشم و دیگه از نوشته هاشون نا امید نشم !! اگه کسی بخواد با سبک آقای مستور آشنا بشه؛این کتاب، بهترین شکل ممکن واسه این کار هست.
ــسیّدحجّتـــ
خداروشکر که تونستم غالب کتاب‌های آقای مستور رو بخونم این کتاب هم مثل باقی کتاب‌ها بود سرشار از عشق و لذت و کِیف در یک کلام: مثل بقیه لذیذ!
*𝐻𝑒𝒾𝓇𝒶𝓃
[ 🌵_کتاب جالب و جذابی بود برام. احساس کردم تازه چیز جدیدی رو خوندم که با بقیه متفاوته! بیشتر از هرچیزی داستان ها شبیه به خودشون بودن تا تشابه به دیگر قصه ها و درگیر شدن با خیلی چیز ها. یک دید ساده تر و شاید بعضی وقت ها فانتزی توام با حقیقت! داستان پردازی کتاب واقعا در خور تحسینه! در تمام طول داستان های کوتاهی که خوندم،به شهامت و بی پروایی جناب مستور پی بردم! کتاب دوست داشتنی بود، بسیار دوست داشتنی♡ پ. ن: بی نهایت ممنونم از مامان مریم عزیز، بابت این هدیه ی تولد ناب✨💙
زهرا۵۸
داستان مرگ و زندگیهای متوالی ...دوست داشتنی مثل سایر اثار
آ سید مهدی
چاپیش رو خوندم و بعدشم هدیه دادم به دوستم. قشنگ بود😉
hamnafas
صفحات ابتدایی زیاد با کتاب ارتباط بر قرار نکردم جلوتر که رفتم برام جذاب تر شد . قلم آقای مستور خاص و دوست داشتیه
مامان قشنگ
مجموعه داستانی که هر قسمت توی یک شهر اتفاق میوفته،، مثل بقیه آثار مستور سخت نیست و کتاب اولی ها باهاش ارتباط برقرار میکنن
هلیا
عالی بود خیلی آدمو درگیر داستان ها میکنه.
نوروزی
خیلی دوستش داشتم کوتاه خاص عاشقانه زیبا پر از حس های قشنگ
میس سین
کتاب بسیار زیبا و غمگینی است. بخصوص داستان انزلی که حتی الان یادآوری اسمش اشک به چشمام میاره
khorasani
مجموعی از داستان‌های کوتاه دوست‌داشتنی :) من داستان تهران و انزلی رو بیش‌تر دوست داشتم. و داستان مشهد هم همونیه که فیلم «بدون قرار قبلی» ساخته‌ی بهروز شعیبی از روی اون اقتباس شده...
vafa
مجموع داستانی که نویسنده گاهی مثل گزارش اونها رو بیان کرده و چقدر، چقدر، چقدر این ارتباط پنهانِ داستان‌ها، ارتباط قوی و گیج‌کننده‌شون زیباست!:))) قلم مستور، به طرز غریبی من رو مجذوب خودش کرده. «حقیقتاً به "بهترین شکل ممکن" برای من شبیه کسی‌ست...» [اولین، بهترین شکل ممکن]
کاربر ۷۳۶۸۰۳۳
این کتاب در فیلم بدون قرار قبلی معرفی شد و من هم آنرا اینجا خواندم. نکته جالب اشاره معنی دار به ارزش مالی قبرهای حرم امام رضا هم در این کتاب و هم در آن فیلم بود. ذهنم مشغول است که دقیقا منظور نویسنده کتاب و فیلم چیست.
کاربر ۱۴۹۶۴۸۹
فضاش رو دوست نداشتم، یه حالت خمودی و افسردگی به آدم میده، دو تا ستاره هم به خاطر نثر روونش دادم
بهار قربانی
به بهترین شکل ممکن درگیرم کرد.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
چند داستان کوتاه، دوست داشتم.
فرید۲۹۴
تعدادی زیادی داستان کوتاه که سعی در پیچیدگی انها شده. بعضی داستانا بد نبود و بعضی ها گیج کننده و بسختی میشد منظور نویسنده رو درک کرد. در کل زیاد نتونستم ارتباط برقرار کنم با کتاب، شاید شما دوست داشته باشید. کتاب کوتاهی است و زود تموم میشه. سلیقه ای هست اینطور کتابا ولی من ترجیح میدادم پیوستگی بیشتری میداشت و تعداد داستانا کمتر میشد.
حمیده پارسائیان
هم فرم روایت‌ها و هم خود داستان‌ها برام جذاب بود.
Ramtin
اگه دنبال صرفا پر کردن اوقات فراغت خودتونید کتاب خوبیه..... . قلم آقای مستور همیشه جذاب بوده و داستان رو به خوبی و زیبایی و با جذابیت فراوان توصیف میکنند.... . ولی از نظر شخصی من، کتاب ها مفهوم و لایه عمیق تری درون خودشون ندارن و بسیار سطحی و فیلمی هستند.... . کتاب روی ماه خداوند را ببوس رو هم مطالعه کردم‌ از این نویسنده ولی متاسفانه با وجود داستان زیبا و روایتی خوب ولی باز هم داستان مفهوم عمیقی نداشت.... . امیدوارم شما بتونید ارتباط و مفهوم بهتری رو از داستان بدست بیارید.
الهه »»عشق کتاب
انقد کتاب گیج وگنگیه ک اصلا نمیفهمی از یه داستان میپره به داستان دیگه افتضاحه حیف پول
reihaneh:)
کتاب بهترین شکل ممکن به نویسندگی مصطفی مستور داستان های کوتاهی است که عشق را روایت میکند . شروع داستان زیادی طول میکشیدو مبهم بود این خواننده رو خسته میکرد و من به شخصه از همون اول دلم میخواست کتابو بزارم کنار . احساس سردرگمی خاصی در داستان ها به خواننده دست میدهد اون هم باز به دلیل مبهم بودن اتفاقات است . گره هایی که در داستان شکل میگرفتند خیلی احمقانه بودند و میشود گفت گره ها یا خیلی پیچیده بودند یا خیلی ساده و داستان هیچ هیجان خاصی نداشت به دلیل گره های نامناسب و اتفاقات غیر منطقی و غیر قابل درک . کلا اگر از کلیت داستان راضی باشیم میشود گفت زیاده گویی نداشت اما خب به نظر من کل کتاب زیاده گویی بود :) پایان داستان ها هم در بدترین زمان ممکن بود تقریبا میشه گفت اصلا پایانی وجود نداشت وسط داستان رهایت میکرد و راوی به صورت مستند ادامه ی داستان را در حدودا یک صفحه میگفت و این واقعا تو ذوق خواننده میزد . شخصیت ها اصلا برای ما تعریف شده نبودند و غیر قابل درک بودند حدودا شخصیتی کلا شکل نگرفته بود و طبیعتا روابط و ... شخصیت ها اصلا قابل درک نبودند . زمان و مکان خاصی هم که بخواهیم در باره ی آن حرف بزنیم داستان نداشت . داستان درکل پیام خاصی نداشت فقط من به عنوان خواننده احساس کردم عشق را با تعریف هایش به نابودی کشیده و به سبک تدین شکل ممکن عشق را به تعریف کرده .

حجم

۱۱۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۱۵ صفحه

حجم

۱۱۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۱۵ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
۲۵,۰۰۰
۵۰%
تومان