نظرات درباره کتاب باد، نه بادی و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
۴٫۰
(۳۱)
بلاتریکس لسترنج
لذت بردم ممنون پیدایش داستان یه پسر بچه ی سیاه پوست در زمانی که زندگی براشون زیاد راحت نبوده 1930 سفید پوست هایی که اذیتش میکردن و از روی چندتا آگهی دنبال پدرش میگرده زیبا بود ممنون پیدایش
سارا طهماسبی
من از طریق کتاب "یه جا برام نگه دار "پیداش کردم دوتا از شخصیت های داستان" یه جا برام نگه دار"همزمان داشتن برای تکلیف کلاسشون میخوندنش منم کنجکاو شدم و پرس و جو کردم و فهمیدم این کتاب واقعا وجود داره!!و خیلی برام جالب بود و تا آخر خوندمش. خیلی جالب بود
1976
نمونه رو خوندم. ترجمه خوب و داستان دلنشینی هم داشت. حالا بعد از خرید کتاب، به نیمه‌های رمان رسیدم. داستان ساده‌ای داره و از رنج‌های یک کودک، در زندگی، برای پیدا کردن پدرش و نرفتن به یتیم‌خانه می‌گه. شخصیت اصلی رمان، مادرش رو از دست داده و چند نشانه از پدرش داره. مادرش قبل از مرگش، حرف زیادی درباره پدر بچه‌اش نزده که مایه دردسرش شده. برای کسانی که دوستدار خوندن داستان نوجوان با پیچیدگی‌های کم هس، کتاب مناسبی است‌.
1976
باید داستان رو بخونید تا متوجه بشید افشایِ داستانی داشتم یا نه.
farez
چه قدر اسپویل!
گمشده در دنیای کتاب ها :(
کتاب «باد، نه بادی» رمانی نوشته «کریستوفر پل کورتیس» است که اولین بار در سال 1999 به چاپ رسید. «باد» پسری آفریقایی-آمریکایی و ده ساله، از رفتارهای بی رحمانه ای که در پرورشگاه های مختلف تحمل کرده، کاملا خسته شده است. او پس از این که مجبور می شود شب را در دخمه ای پر از زنبورهای سرخ خشمگین بگذارد، تصمیم می گیرد که از آنجا بگریزد. هدف او، رسیدن به مردی است که «باد» اعتقاد دارد پدرش است: یک موزیسین جاز به نام «هرمان ای. کالووی». «باد» با اتکا بر هوش و البته کمی خوش شانسی، موفق می شود خود را به «گرند رپیدز» برساند، جایی که «پدرش» صاحب یک کلوب است. «کالووی» که بسیار مسن تر و تندخوتر از چیزی است که «باد» تصور می کرد، از دیدن پسری که ادعا می کند فرزند گمشده او است، اصلا هیجان زده نمی شود. اما این سایر اعضای گروه «کالووی» هستند که باعث می شوند «باد» احساس کند بالاخره به خانه رسیده است.
『تی‌تی :)♡』
نمیگم کتاب بدی بود، قشنگ بود و یه جاهایی حس خوبی بهم میداد ولی... آخرش از خودم پرسیدم خب؟ بعدش؟ شاید انتظارم بیشتر بود، اسم داستان وسوسه کنندس، ولی محتواش باب میلم نبود
Ghazal Karavan
خیلی روان و دوست داشتنی بود
par4301
من این کتاب رو مدت‌ها پیش گرفته بودم که بخوانم، به خاطر مدال نیوبری. بعدتر وسط همه کتاب‌ها گم شد و از خاطرم رفت. اخیرا کتاب تحت تعقیب‌ها رو خوندم و شخصیت اصلی اون کتاب، نیکی خیلی کتابخوان بود و در طول کتاب مدام اسم کتاب‌ها و شخصیت‌های کتاب‌های دیگه رو می‌برد. از اونجا دوباره یاد باد، نه بادی افتادم. داستان پسری به نام باد، که شبیه نیکی در مرکز نگهداری از کودکان بی‌سرپرست/بدسرپرست زندگی می‌کنه. ماجرای داستان از مرور تجربه‌های تلخ باد از خانه‌هایی که بوده شروع میشه و تصمیمش برای پیدا کردن پدر، با اندک شواهدی که مادرش براش گذاشته. برایم سرگرم کننده بود، یادداشت نویسنده در پایان کتاب که دو تا از شخصیت‌های کتاب رو از پدربزرگ‌های خودش الهام گرفته برام جالب بود.
محمد جواد
شماره ۸۸: داستان یک پسربچه بی‌سرپرست سیاه‌پوست آمریکایی که دنبال پدرش میگرده؛ همین خیلی روان و ساده و معمولی چیز خاصی نبود که بخوام توصیه کنم بخونیدش!
جزر و مد
یه کتاب عالی برای نوجوانان عزیز.
Need time
توصیفات خیلی خوب بود. شخصیت داستان را خیلی دوست داشتم. شاید بهترین بخش کتاب پایانش بود که اصلا قابل پیش بینی نبود .
Mar__yam
فوق‌العاده، درواقع چیزی فراتر از فوق‌العاده. خیلی دوستش داشتم :) امیدوارم بخونید و لذت ببرید
مهرا
خیلی خوب و تاثیرگذار
babak
کتاب به طور کلی جالبه و نثر طنزامیز خوبی داره اما یکم اغراق امیز همه شخصیت ها خوبن
دکتر سرطان خون
خیلی بچه گونه است با اینکه ۱۴ سالمه ولی خوشم نیومد ۰☹☹
Sijal
یعنی فقط اسمت

حجم

۱۹۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۳۳ صفحه

حجم

۱۹۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۳۳ صفحه

قیمت:
۱۳۴,۰۰۰
تومان