نظرات کاربران درباره کتاب همه‌جا آتش‌های خُرد

داستان از صحنه ی اتش سوزی یه خونه شروع میشه. اتش سوزی ای که گفته میشه به عمد و توسط کوچکترین دختر خانواده شروع شده.. کتاب به گذشته فلش بک میزنه و اتفاقات متفاوتی رو شرح میده که زندگی همه ی افراد خانواده ی ریچاردسون رو تحت تاثیر قرار دادن. خانواده ای که همیشه به نظر میرسیده زندگی کامل و بی نقصی دارن. شروع همه ی این اتفاقات به دلیل حضور یک مادر و دختر به عنوان مستاجر در خانه ی دوم ریچاردسون ها بوده. مادر و دختری که سبک زندگی کاملا متفاوتی داشتن.. قبلا یه کتاب دیگه از همین نویسنده با عنوان "تمام انچه هرگز به تو نگفتم" خونده بودم. و خب این دومین باری بود که نویسنده ناامیدم نکرد و تمام طول کتاب با داستان خیلی جذاب و پرکششی رو به رو بودم.

این کتاب هم مانند اثر دیگر سلست اینگ، همه آنچه هرگز به تو نگفتم، میتواند تصویری نسبتا بی فیلتر از جامعه چندپاره و خاص آمریکای امروز عرضه کند. این کتاب تعلیق متفاوتی نسبت به اثر دیگر سلست اینگ داشت و به جای تمرکز بر یک رویداد، بر پیچیدگی روابط تمرکز کرده بود. در مجموع شایسته مقامی است که در گودریدز به دست آورده است.

حیف کتاب به این خوبی که ترجمه ش ازاردهنده س! یکی از خوبی های طاقچه اینه که اجازه میده کمی از ترجمه رو بخونیم

رفتار مترجم شوکه کننده اس!!!😨

بین سه و چهار ستاره موندم! کتابی بود که توش منتظر اتفاق خاصی نباید باشی،شخصیتهاش زیادن،همه شونم تقریبا خاکستری هستن،دقیقا مثل مردی به نام اوه که وقتی یک اخلاقی داشت به گذشته اش مربوط میشد اینجا هم همون جور بود،شخصیتها به گذشته شون پرداخته میشد و تو میفهمیدی بخاطر اون پس اینجوری ه!کتاب همه اش سر دوراهی انتخاب قرارت میداد...اگه من جای النا بودم میرفتم پیش والدینش؟ اگه من جای لکسی بودم اون کار رو میکردم؟ باید حق رو به میل بدم یا به رایان ها؟ باید حق رو به بی بی بدم یا به مک کالاها؟!! تقریبا کل کتاب داری تصمیم میگیری،و توی این کتاب یک چیز یاد میگیری(برای همین چهار ستاره میدم) که وقتی یک اتفاقی میفته تو فقط یک طرف ماجرایی یا فقط ممکنه تماشاچی باشی،پس هیچوقت نمی تونی قضاوت کنی...قضاوت کردن سخت ترین و بدترین کار دنیاست..میشه با صبوری خوندش..

سلست اینگ به طرز ماهرانه ای تونسته در«همه‌جا‌ آتش‌های خرد» پیچیدگی و فراز ونشیب های روابط یک خانواده معمولی رو درقالب یک رمان بازگو کنه.اگر کتاب قبلی‌این‌نویسنده رو هم مطالعه کرده باشید متوجه هستید که سلست اینگ استاد بلامنازع شرح پیچیدگی های روابط خانوادگیه و تاثیراتی که والدین،خواسته یا ناخواسته روی فرزندانشون میذارن.این اثر هم به خوبی تونسته حس درک شدگی عمیق مخاطب رو برای شخصیت های داستان برانگیزه. داستان از جایی آغاز میشه که کوچکترین فرزند خانواده ریچاردسون،خونه رو به اتش میکشه و فرار میکنه؛شروعی نامتعارف و پیچیده...در ادامه،با فلش بک به قبل از وقوع حادثه برده‌میشید تا به عمیق ترین ومدفون ترین احساسات‌و رازهای اونها پی‌ببرید و از دریچه نگاه اونها به حوادث چشم بدوزید و درکشون کنید. درکل اگر کتاب‌قبلی نویسنده موردپسندتون واقع شد این اثر هم توجهتون‌رو جلب‌ میکنه.

یک داستان عالی با یک ترجمه و ویرایش افتضاح. واقعا متاسفم برای کسانیکه فقط پول براشون مهمه اونم در این حیطه فرهنگی. به تنها چیزی که فکر میکنن اینه که هرچه سریعتر کتابی رو بدن بیرون تا سود حاصل از فروششو ببرن و نه چیز دیگه. تا حالا کتابی با این ویرایش بد ندیده بودم حتی اسمها هم اشتباه بود و باید خودت حدس میزدی .

کتاب خوبی بود ...مثل کتاب دیگه ی همین نویسنده "تمام انچه که هرگز به تو نگفته ام " به خوبی به خانواده و چالش های ذهنی و تاثیر اعضای خانواده روی همدیگه پرداخته بود ...

سبک نویسندگی شو دوست دارم،اما این کتاب برام به اندازه کتاب اول «همه آنچه به تو نگفتم» جذاب نبود...البته موضوع و روایت داستان خوب بود اما در کل همون سه ستاره کافیه برای این کتاب

🌙 یه کتاب با یه پایان مشخص از همون اول.. یه عالمه فلش بک که کم کم داستان و چرایی هر اتفاق رو توضیح می‌دادن .. ☄️ داستان میا و دخترش پِرْل، النا ریچاردسون و خانواده‌ش ، بی‌بیِ تنها و دخترش مِی‌لینگ کوچولو .. خیلی برای من هیجان انگیز و جالب بود . واقعا به سختی می‌تونستم از خوندنش دست بردارم .. نویسنده به شکلی زیبا جزییات و پیچیدگی های شخصیت‌ها و روابط اونها باهم رو توضیح داده بود. 🪄 کنجکاویم رو برانگیخته می‌کرد که بفهمم چه اتفاقی افتاده .. چه اتفاقی برای میا افتاده.‌.؟ چرا رابطه ی بین ایزی و مادرش اینقدر پر از تنشه ؟🌪️ ••• خیلی از خواننده ها گفته بودن که داستانش حوصله سر بره .‌. ولی برای من زیبا بود و هنوزم ذهنم درگیرشه.⛓️ ••• چیزی که باعث میشه بهش ۴ ستاره امتیاز بدم ، اینه که گاهی توضیحات نویسنده زیادی بودن ! نمی‌دونم .. این نظر منه که می‌شد بعضی جاها خلاصه تر گفته بشه. 🎗️ و برسیم به ترجمه ✍🏽🗿 (من نسخه ی چاپی این کتاب رو خوندم ، از کتابخونه گرفتمش) ترجمه خیلی زیبا و روان بود.. اما یه نکته بگم، شرمنده آقای قاسملو، ولی کاش بعضی کلمات انگلیسی رو فارسی ترجمه می کردید ؛ مثلا به جای «فولدر» می نوشتید «پوشه» یا یه جایی هم به جای «راز» نوشته بودید «سکرت» ! و در پاورقی‌ها ، کاش توضیحات بیشتری می‌دادین، مثلا اون اوایل کتاب در مورد شغل خانم ریچاردسون و تشبیه اون به لوئیس لین ، که زن سوپرمن‌ـه و تشبیه آقای ریچاردسون به کلارک کنت که خود سوپرمن‌ـه.. کاش می نوشتید که کلارک کنت سوپرمن‌ـه و لوئیس لین هم زنش 🗿 همین. عرض دیگه ای ندارم ، با تشکر از مترجم گرامی و انتشارات کتاب کوله‌پشتی :)🍃

خیلی دوستش نداشتم. یه قصه ی اصلی و کلی خرده پیرنگ و یک دنیا رجوع به گذشته و سرگذشت هایی که اصلا لازم نیست به نظرم . کتاب خیلی طولانی بود و خوندن نصفه و نیمه اش هم حوصله ام رو حسابی سر برد.

لطفا صوتیش رو بذارین

بسیار عالی بود ...کتابی در مورد زنانگی و مادری با شخصیت پردازی عالی.... از قلم نویسنده لذت بردم این کتاب رو توی کتابخانه همگانی خوندم از طاقچه بسیار ممنونم بابت طرح گردونه شانس و کتابخانه همگانیش

کتاب عالی !شخصیت پردازی های قوی و داستان جذاب .

کتاب جذابی ب نظرم اومد از اون کتاب هایی ک هی دوست داری تا آخرش بری و ببینی چی میشه، حداقل حوصله منو که سر نبرد و جذاب بود

مهیج و جذاب بود و حرفای نوبی توش داشت

#همه‌جا_آتش‌های_خرد تاریخ پایان: ۲۵ اسفند امتیاز: ۲.۹ کتابش اگر زیاده گویی در مورد شیکرهایتس نداشت و پایان بهتری میداشت ممکن بود امتیازم بالاتر بره با اینحال از میا خوشم اومد از نبوغ و استعدادش از اینک بیخیال حرف والدینش شد و رفت دنبال ارزوهاش بیشترشو چاپی خوندم

خسته کننده ... کل کتاب منتظر یه اتفاق هیجان انگیز و جالب بودم ... به نظرم خیلی توضیحات اضافه زیاد داشت .. من خیلی نتونستم با کتاب ارتباط بگیرم البته نگاهی که به موضوع خانواده و نقش مادری داشت قشنگ بود ولی فقط همین نقطه قوت کتاب بود

از کتاب قبلی سلست اینگ کمتر معروفه ولی من بیشتر خوشم اومد. حداقل تا آخر کتاب بحث غم و غصه وسط نمیاد ...

نحوه روایت داستان و موضوعاتی رو که این نویسنده به اونها پرداخته رو دوست دارم‌. کتاب گیراست و شما رو تا آخر داستان با خودش همراه می کند. خواندن کتاب رو توصیه می کنم.

ترجمه روان و خوب توصیف کتاب که در بخش جزییات آمده بسیار کار آمد است نگاه نویسنده در مورد احساسات بسیار دقیق ست داستانی منسجم، اجتماعی

شخصیت پردازی خیلی خوب، ولی ترجمه رو دوست نداشتم (:

من متن انگلیسی این کتاب رو خوندم. بسیار زیباست. عالیه. از ترجمش اطلاعی ندارم

بد نیست

بی نظیره این کتاب! نمیخوام دو خطی داستان رو بگم چون خیلی ها قبلن توضیح دادن. بنظرم شخصیت پردازی ها بی نظیره. و راجع به ترجمه بگم که درسته این اثر بهترین ترجمه ی ممکن نیست ولی آزار دهنده هم نیست. اثر سانسور داره ولی قسمت هایی که سانسور شدن رو کاملن متوجه میشید.

به نظرم علت اینکه این کتاب جزو پرفروش های،نیویورک تایمزشده هسته ی اصلی داستانه که حول موضوع حق مادری و فرزندخواندگی و رحم اجاره ای می گرده. اما نویسنده به لحاظ داستان پردازی کار خیلی خوبی ارائه نکرده. اول از همه درازگویی کرده. داستان رو می شد در نصف این تعداد صفحات هم تعریف کرد بدون اینکه چیزی رو از دست بدی. دوم اینکه چند تا موضوع جانبی هم در کنار هسته ی اصلی تعریف می کنه که بی سر و ته رها میشه. واقعا موضوعات جانبی می تونست خیلی راحت از متن داستان حذف بشه و اتفاقی نیفته.

نویسنده اصن به خواننده حق انتخاب نداده و مشخص کرده که میا مرکز اخلاقی کتابه و کرکترهایی که میا رو دوست دارن خوب هستن، کرکترهایی ‌‌‌که دوسش ندارن بد هستن. یک نکته دیگه که توجهمو جلب کردم اینکه پرل و ایزی کمبودهای زندگیشون رو در خانواده دیگه ای پیدا میکردن.. ایزی محبت میخواست و پرل یک خانواده مرفه و چند خواهر و برادر میخواست. ناگفته نماند که من بیشتر طرف النا بودم نه میا🙂 درسی که من از کتاب گرفتم اینکه النا با رفتارش با ایزی چیزی رو خلق کرد که همیشه ازش میترسید. درکل خیلی دوس نداشتم این کتابو.. بنظرم اگه این کتابو نخونید چیزی ازدست ندادید

با خوندن این کتاب خدا رو شکر می کنم فرهنگ ما بسیار متفاوت از آمریکا است داشتن نوجوان اونجا خیلی سخته

فوق العاده عالی بود

***

کتاب اونقدر خسته‌کننده بود که بعد از اینکه یک سوم کتاب رو که خوندم بالاخره دراپش کردم. و این نظرم تا اینجای کتابه. طرح داستان: پلات یا همون طرح داستان در مورد دختر کوچیک خانوادست که خونه رو آتیش میزنه و داستان فلش بک میخوره و گذشته‌ی این خانواده رو تعریف میکنه. این فلش بک بسیییییییییییییار خسته‌کننده و با کمترین اتفاقِ هیجان‌انگیز پیش میره؛ بخاطر همین ترجیح دادم کتاب‌های بهتر از این توی لیستم رو بخونم تا به زور خودم رو مجبور کنم کتاب رو کامل کنم! شخصیت‌پردازی: شخصیت‌پردازی خوبی داشت. مثل کتاب اول سلست، قوی بود. قلم: قلم نویسنده خوبه ولی نه به خوبی کتاب اولش. اینجا اسم‌های زیادی از شیر مرغ تا جون آدمیزاد به کار میبره که خیلی خواننده رو گیج میکنه. مخصوصا اگه خواننده آشنایی با اون اسم خیابون‌ها یا شخصیت‌ها نداشته باشه. نظر کلی: کتاب بدی بود. بیشتر از این از بدیش نمیگم چون فقط یک سومش رو خوندم و صبر تموم کردنش رو نداشتم تا به جاهای شاید خوبش برسه!

راستش کتاب قبلی نویسنده با عنوان "تمام آنجه هرگز به تو نگفتم" رو بیشتر دوست داشتم. در مقایسه با اون، کاراکتر ها کمی ضعیف تر بودند ولی بهرحال شیوه سیال این نویسنده خیلی مسحور کننده است و میتونه حتی یه موضوع بیخود رو به کتابی جالب تبدیل کنه. چه برسه وقتی خود موضوع هم جذابه

بدک‌ نبود. کتاب داستانی داره که در عین عادی بودنش دوست داری بفهمی آخرش چی میشه.

داستانی درباره ی مادر بودن....

کوله پشتی اغلب ترجمه هاش خوبه بگیریم فک کنم

فوق‌العاده بود درباره دو خانواده است که یکی شامل پدر و مادر و چهار فرزند هستند و دیگری مادر و دختر هستند و بسیار جالب و مهیجه

این کتاب که داستانش در محله شیکرهایتس اوهایو می‌گذرد (جایی که نویسنده در آن بزرگ شده است)، به ماجرای آشنایی دو خانواده متفاوت می‌پردازد: خانواده شش نفره ریچاردسون و مادر و دختری که به عنوان مستاجر وارد زندگی این خانواده می‌شوند. نویسنده از همان ابتدا پایان داستان را مشخص می‌کند و در یک سوم ابتدایی کتاب به معرفی و بررسی شخصیت‌های دو خانواده به خصوص خانم ریچاردسون و میا وارن که زندگی متفاوت از هم دارند، می‌پردازد. اما داستان و گره اصلی از وقتی شروع می‌شود که دوست خانوادگی ریچاردسون‌ها بچه‌ای را به عنوان فرزند خوانده قبول می‌کند و بر اثر این اتفاق لنا ریچاردسون دست به کاری می‌زند که عواقب ناگواری برایش دارد و…سلست اینگ نویسنده‌ای توانا و کاربلد است، از قدرت شخصیت پردازی بالایی برخوردار است و در این کتاب هم مثل کتاب اول خودش به بررسی روابط میان اعضای خانواده و به خصوص مادران و دختران می‌پردازد. با خواندن این کتاب همانند اثر اول نویسنده، که تجربه لذت بخشی برایم بود، می‌توانید با پدر و مادرهایی آشنا شوید که شیوه‌های تربیتی متفاوتی دارند که البته خالی از خطا و اشتباه نیست. از رازهایی مطلع می‌شوید که برملا شدنش بهای گزافی را برای شخصیت‌های داستان دارد. شخصیت‌های کتاب خیلی زنده و باورپذیرند، به زندگی و افکار هرکدام پرداخته می‌شود و می‌توان گفت در این کتاب، چندین داستان وجود دارد. این داستان‌ها بر هرکدام از شخصیت‌ها و تجربیات آن‌ها نقش مهم تاثیرگذاری در کتاب دارند. یک نمونه عالی از اینکه چطور شخصیت‌های کوچک و فرعی در کنار داستان اصلی می‌توانندیک داستان قدرتمند و جذاب ایجاد کنند. سلست اینگ در کتاب همه جا آتش های خرد خیلی چیزها را به چالش می‌کشد، احساس و وظایف مادری را، روابط بین مادر و بچه‌ها را، مرز باریک بین خشم و ترس را و همچنین تفاوت حس خالص و ناب مادری را با این تفکر اشتباهِ فراهم کردن آسایش و رفاه بچه و کافی بودنش برای والدین یک بچه بودن…🌻

داستان روان و جالب و راحت خوان.