نظرات کاربران درباره کتاب کآشوب

سلام. کتاب شامل روایاتی جالب از کسانیست که یک جای زندگیشان محکم به اباعبدالله و محرم گره خورده، گره‌ی کور... بعضا قشنگ بودن، خیلی جاها دلم میخواست جای بعضی از شخصیتها میبودم که امام‌شون رو پیدا کردن و از سردرگمی نجات پیدا کردن.. سردرگمی خیلی بده! ولی با رسیدن به آخرین صفحه و خوندن آخرین سطر، و اینکه حتی یک عدد قطره اشک نریختم، عصبی شدم!! روایتِ من پیدا نشد و همچنان سردرگم باقی موندم... به امیدِ آشوب شدن دل من، و گره خوردن زندگیم به امام (ع) ... . ارزش یکبار خوندن داره.

محرم ،امام حسین ،عاشورا ، حتما و حتما و حتما تو یکی از این ۲۲ روایت جای خودتو تو دستگاه امام حسین ،تو یکی از این روایت ها پیدا میکنی نقش خودتو میبینی، میبینی تو کجای دستگاه عزاداری امام حسینی، داستانهایی زیبا که باید اروم اروم خوند بعضی جاها اروم اشک ریخت بعضی جاها مثل داستان عزاداری ایرانیهای کانادا باید ببینی که بعضی ها با چه مشقتی مجلس میگیرن و باچه عشقی عزاداری میکنن. شیعه باشی، با ضعیف ترین اعتقاد هم که باشی، برای یک روز هم که باشه تو محرم، یه جایی تو دستگاه امام حسین داری ،ممنونم حسین جان که نخ ارتباط ما باشما نازک میشه، ولی نمیذاری پاره بشه، نگهمون میداری. اصلا اگه کسی به اندازه کلفتی یه نخ به شما وصل بشه ،عاقبت بخیر میشه فدای لب تشنه ات ارباب

تو این روایت ها ممکنه خودت را پیدا کنی شاید یکیشون تو باشی تو!سلام بر کشته دشت کربلا، سلام بر محرم،سلام بر آدمهایی که عقربه زندگیشون را با ساعت قتیل کربلا تنظیم میکنند یا حسین💔

روایت مربوط به به آن خانواده هایی که کانادا بودن خیلی عالی بود

آدمهای متفاوت و تجربه های متفاوت نسبت به یک اتفاق، نسبت به یک روز.. چقدر چسبید این کتاب. چقدر جای خالی چنین کتابی توی فضای مطالعاتیمون حس میشد.

این کتاب ۲۳ روایت هست از ۲۳ نویسنده که داستان هر کدام به طرق مختلف به اباعبدالله وصل شده... روایت های کتاب روایتهایی بودند که هر کدام از اون ها ممکنه برای ماها هم پیش اومده باشه برای کیفیت روایت ها میشد از صفر تا صد نمره داد، بعضی ها بسبار عالی و بعضی ها درحد متوسط و حتی رو به پایین اما تک به تک به دلم نشست چرا که هر چه مربوط به امام حسین باشه قشنگه،حالا بگذریم از اون روایتهایی که با وجود سادگیش اشک به چشمم آورد کتیبه ی سفید واترلو زیباترین روایت بود در سطر به سطرش کاسه ی چشمم پر بود ممنون از خانم مرشدزاده که همت کردند برای این اثر زیبا امیدوارم شاهد کآشوب ۲ ۳ و... هم باشیم

روایت هارو به ترتیب کتاب نخوندم، به ترتیب جاذبه روایت در لحظه ای که قصد خوندن داشتم خوندم یکی دو روایت بیشتر‌نمونده، ولی تو تمام این مدت روایت آخر حتی به چشمم نخورده بود ولی دقیقا روز تاسوعا روایت رو دیدم و خوندم، باورم نمیشه ولی وقتی کسی نفیسه رو صدا زد انگار برقی منو گرفت یه طوری که انگار کسی اسم منو صدا زده باشه به هوش شدم و چشمام، بعد که رسیدم به اواخر داستان انقدر تاسوعایی بودم که میدونستم رزق تاسوعای من بوده. بعد از خوندن روایت داستان دونفره در موردش تو جمع دوستان حرف زدیم ، ولی زیارت از دور یه بغض شد و یه داستانی که فکرم رو مشغول کرد ولی نتونستم چیزی ازش بگم تک تک روایت ها برام روایتی ساخت، کتاب رو پیشنهاد میکنم ولی اگه چند صفحه ای خوندید و خوشتون نیومد زود دست نکشید از خوندن ممکنه کمی جلوتر که برید ارتباط برقرار کنید.

همه شو خوندم شاید یه ماه طول کشید ولی عالی بود....بی توفیق نمیشود حتی یک صلوات فرستاد .ـ.شما را باد به خواندن کآشوب عزیز

خوشحالم که این کتاب رو خوندم.. این کتاب رو در هر فصلی از سال که بخونید به راحتی حال و هوای محرم براتون زنده میشه...هرجا ادبیات داستانی با ادبیات عاشورایی همراه شده دلپذیری و کشش مطلب چندبرابر شده. روایت هشتم بسیار زیبا بود دوبار خوندمش ...روایات اول و سوم هم بسیار عالی بودن.

کتاب خوبی بود. امکان داره در یکی یا دو تا یا حتی سه تا روایت از 23 رواست خودتون رو پیدا کنید ولی فقط این مهم نیست بقیه روایت ها هم مهم و خوب هستند. فقط بعضی هاش رو نفهمیدم!!! مناسب برای ماه محرم.

کهنه‌شرم، تاریک‌روشنای کوره‌ و گیسوی حور در امین حضور فوق‌العاده‌ان! فوق‌العاده!!!

نمیدونم چی بگم راجع به این کتاب فقط لحظه هایی عمیقا در داستان فرو میروید من با خیلی از داستان هاش ارتباط برقرار کردم بعضی هاش منو برد به سالها پیش. از همه ی حکایتها آشناتر برای من حکایت دوم بود. تقابل عقل و عشق ، تقابل شک و یقین... روایت های 17،18 و 21 هم عالی بودند اسم کتاب هم کاملا همخوان با فضای داستانهاست کآشوب... ...کآشوب در تمامی ذرات عالم است...

کتاب اول برنامه ی مطالعه از طرح خوب و جذاب " کتابخانه ی همگانی" کتاب خوبی هستش مخصوصا روایت دوم که انگار خود خودم بودم که داشت صحبت می کرد امیدوارم جلد های بعدی این مجموعه هم بعد از چاپ در طاقچه قرار بگیرند

(۱۳ این کتاب رو تو ایام‌ محرم خوندم و حس و حال خوبی برام ایجاد کرد. بیست و سه داستان از محرم، از اشخاص و فرهنگ های مختلف. هر ۲۳ تا رو دوست نداشتم ولی از این روایت هاش لذت بردم🥰 : _روایت اول: کهنه شرم(روضه خوان نابینا) _روایت دوم:وضعیت غریب نوه ی عباس بنگر(پژوهشگر عاشورا) _روایت چهارم: کرنای قرشماری _روایت هشتم: کتیبه ی سفید برای واترلو _روایت دوازدهم:واحد شمیرانی(جاماندن از روضه ی حضرت علی اکبر) _روایت چهاردهم:سقاباشی(مدرسه ی نور، حاج آقا مجتبی تهرانی) _روایت هفدهم: دورادور (روضه ی قتلگاه) _روایت بیستم:شه‌باز( هیئات منزل حر)

مصادف شدن خوندن این کتاب با ایام محرم لذتش رو برام دوچندان کرد... هرچند همه روایت هارو دوست نداشتم، ولی در کل لذت بردم⁦✌️⁩

هر داستان حداقل یه جمله داشت که برام روضه باشه و گریه کنم باهاش

به نظرم تو دهه اول محرم باید خوند کتاب را. و هر کسی احتمالا با یکی از روایت ها ارتباط برقرار میکنه. هرچند روایت ها غیرهمگن هستند، ولی احتمالا هر کدام برای یه سلیقه دلنشین باشه. روایت خود خانم مرشدزاده (حور در امین حضور) بسیار دلنشین و خوب بود. و چه حسن ختامی برای کتاب!

عالی،دلنشین وتامل برانگیز این کتاب را باید ارام ارام خواند تا بتوان ذره ذره اش را چشید،کتاب حس وحال واقعی دارد که خواننده را با خود همراه میکند،مسایلی را بیان میکند که برایمان اشناست،تشریح روضه ها،گریه ها وگوناگونی نیت ها و اعتقادات .هر روایت چیزی بیشتر از یک روایت ساده است و هریک از زاویه ای متفاوت به مجالس روضه ورویدادهای مربوط به ان می پردازدو خاطر نشان میکند که گاهی پیرمردی کفشدار بیرون از مجلس می تواند با دلی پاک بهره لازم را از روضه ها ببرد اما جایی دیگر طلبه ای..... .دو روایت را خیلی دوست داشتم یکی روایت شخصی که دوست داشت گاهی فارغ از همه چیز تنها برای لذت بردن از این مجالس درانها شرکت کند،که به زیبایی این تضاد را توصیف کرده بود ،روایت دیگر دخترجوانی بود که از دو دوران مجردی ومتاهلی رفتن به این مجالس می نگرد وبا بیان جزییات وتضادها به زیبایی از دید یک زن این مسایل را روایت میکند کتاب ساده و روان است از خواندنش لذت خواهید برد....

وقتی وجود مبارک امام سجاد از دفن فارغ شد با انگشت ولایت روی قبر پدر نوشت :هذا قبر حسین بن علی بن ابی طالب الذی قتلوه عطشانا

کتاب حال هوای محرم میده قشنگه داستانای خوبی داره با ی سری قسمتاش ارتباط گرفتم مثلا اونجاهایی ک طرف همش تو مراسمات فکرش اینه ک الان این نوع درست عزاداریه یا ن! و اینکه چجوری باید درست عمل کنیم و ازین چیزا!این باعث شد بفهمم تنها نیستم تو این موضوع😄 و قشنگی این کتاب هم ب اینه ک روایت خودتو توش پیدا کنی 😉ی جاهاییشم الگو گرفتم بنظرم قشنگ بود و ی جاهاییشم متاسف شدم بخاطر ی سری اشتباهاتی ک تو عزا داری ها مرتکب میشیم😔درکل اما اونقدر اموزنده نبود و بیشتر جنبه ی سرگرمی داشت!ی سرگرمی ک حال و هوای محرم میده بهت😊اگه برگردم ب عقب شروع محرم رو با کتابایی ک بیشتر درباره خود امام حسین و وقایع محرم میگن انجام میدم!ن کتابی ک داستانیه هرچند ک داستانای قشنگی داشت❤درکل خوب بود ممنون

جالب بود خصوصا روایت اول و هشتم

کتاب جالب و جذابی است. هنوز همه آن را نخوانده ام ولی از خواندن روایت محسن حسام مظاهری بسیار لذت بردم. نوشته خانم سربی خوب بود و روایت خانم ولی بیگی هم طولانی ولی مفید بود.

کآشوب در تمامی ذرات عالم است... این کتاب در ایام اربعین و در کربلا روزیم شد که ذرات عالم رو به وضوح در آشوب جذبه ی حسینی میدیدم. 23 دریافت متفاوت از محرم و عزای حسین(ع). اغلب روایتها به دلم نشست که از دل برآمده بود. کوره و شیفت نمی آیم و امین حضور، به طور خاص موندگار شدن تو ذهنم. دست مریزاد به بانی ها...

زیباترین روایت ها درباره محرم را در این کتاب خواندم

دلنوشته هایی که عجیب به دلم نشستن!

روایتهایی ناب و شیرین از روزگار ماهایی که زندگی مان با روضه و هیات عجین شده..و چقدر از این روایتها در زندگی های ما فراوان است. مثل تسبیحی که پاره شده..یکی باید بنشیند این مهره ها را جمع کند از این طرف و آن طرف..نشر اطراف از این کارها بلد است.. بعضی روایتها را خیلی دوست داشتم. روایت واترلو و هیات تازه مادرها و روایت آخری. اینها از جنس خودم و آرزوها و سبک زندگی مطلوب خودم بودند. روایتهای زنانه و مومنانه. بعضیهای دیگر را هم خیلی دوست داشتم و بعضیها را نه خیلی. ولی سر روایت مهدی شادمانی دلم لرزید. الهی با علی اکبر همنشین باشد همین حالا.

در این کتاب با عاشوراها لحظاتی می زییم و دانشجویان مکتب ابا الشهدا علیه السلام را در سرتاسر جهان دنبال می کنیم .

حتما ارزش خوندن داره. روایت های متفاوت وجالب از محرم که همشون آدم رو به حال وهوای دهه اول میبره انگار داری تو هیئت ها میچرخی و بافرهنگ های مختلف دهه اول رو میگذرونی دلتنگ محرم میشه آدم باکتابش

عالی بود من با تمام خاطرات شون همراه شدم،خندیدم،گریه کردم داستان خودم آخرش بهش اضافه کردم:)

تعریف‌های زیادی که از این کتاب شنیدم منو وادار کرد بخونمش... یادمه تو راه کوت به نجف بودیم که شروع کردم و امروز تموم شد... با روایت #بغض_دو_نفره خیلی حس خوبی داشتم و بعد #شه_باز. نمی‌دونم چرا انقدر طول کشید خوندنش... من زیادی طول دادم یا اینکه چون همه داستان‌هاش برام جذاب نبوده انقدر طول کشیده... اما خوشحالم که خوندم.😊🧡

عالی بود، دست گردآوردنده و نویسندگانش درد نکنه. روایت‌ها دل‌نشین بودند. روایت‌های ۲۱ و ۲۳ رو خیلی دوست داشتم، اما بیشتر از همه کرنای قرشمالی منو تحت تأثیر قرار داد و شد رزق محرم امسال من... یا ابا عبدالله، ما رو هم مثل اون کولی بخر آقاجان 😭

کتاب جذابی بود. چون چند ماه پیش آن را خواندم الان حضور ذهن ندارم که بگم روایت چندم را دوست تر داشتم. کتاب ( هفته چهل و چندم) از همین ناشر هم بسیار خواندنی است.

شاید در دهه اول محرم خوانده شود، مناسب‌تر باشد تا اربعین. بیست و سه روایت که به نظرم در یک سطح نیستند. برخی روایت‌ها مانند روایت یازدهم، بیستم و روایت بیست و سوم خواندنی و دوست داشتنی هستند و برخی چنگی به دل نمی‌زنند. شاید اگر قوت همه روایت‌ها در یک سطح بود باید نمره پنج می‌دادم. به عنوان اولین کتاب با این ایده خوب است، باید کتاب جدید هم بخوانم تا ببینم بهتر شده است یا خیر.

نشر اطراف یکدفعه تصمیم گرفت همه کتاب ها رو از بی نهایت بیرون بیاره.... ناشران عزیز با این روند که پیش میره، من شاید ده بیست تا کتاب خوب رو از بی نهایت پسند کردم و پیش بینی کردم تو ۶ ماه این ها رو بخونم و یه هزینه ای دادم اشتراک خریدم. بهتر نیست شما هم به هزینه ای که پرداختیم و ما احترام بذارین و حداقل یه هفته زودتر اعلام کنید دیگه قرار نیست تو بی نهایت باشید ؟

با بعضی روایت هاش میشد زندگی کرد و بعضی بنظرم ‌نحوه نگارشش، جان محتوا رو گرفته بود... و بعضی میتونست خودش به تنهایی یک کتاب مجزا باشه .... فعلا هم تصمیمی برای اینکه دو جلدبعدیش شروع کنم، ندارم اما در کل کتاب خوبی بود...

سلام. طی چند سالی که از ایران رفتم، دهه اول هر محرم شبی یک روایت رو خوندم و از مصاحبت با راویان مختلف واقعا لذت بردم. "گویی جهان هرگز نبوده است و یکسر قیامت است."

انصافا متن روی جلد هوشمندانه انتخاب شده...بعضی کتاب ها کتابی است که در طول زندگی مان خوانده ایم و نه فقط در برهه ای کتاب را مطالعه کرده باشیم. به نظرم تیتیر روی کتاب عالی است...روایت هایی که زندگی میکنیم...واقعا هم همین بود...این کتابی بود که نه تنها خواندم بلکه آن را احساس کردم.در میان دوگانه های مظاهری و در میان لطایف طلبگی. چه با روایت جامعه شناسانه محسن حسام مظاهری و چه با روایت های طلبگی و حتی با برخی از روایت های کودکانه از روضه و خصوصا طعم ویژه روضه های خانگی. البته خوب با برخی از روایت های این کتاب هم مانوس نشدم؛مثلا سفر قاچاقی به کربلا و شرایط دشوارش.هر چند در این زمینه مطالبی بسیاری بدون واسطه از خود افراد شنیده ام. یا مثلا روایت هشتم که در مورد برگزاری روضه در کشورهای غربی است با مشکلات و مسائل و مصائب!!!هر چند شنیدنی و خواندنی است ولی کمتر توانستم با آن انس بگیرم. توانستم در شب های ماه مبارک رمضان کتاب را بخوانم،ولی فکر میکنم خواندن این کتاب در ایام ماه محرم و صفر،لذت دو چندانی داشته باشد. هر چند کتاب روایت بیست و سه نفر است با قلم هایی متفاوت،ولی این تفاوت قلم سبب تشویش کتاب نشده و میتوان روانی و یکدستی را در کل کتاب تجربه کرد. ناگفته نماند که کتاب از نشر اطراف است و در245 صفحه #کتاب #کتاب_بخوانیم #کتابخوانی #کآشوب https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564 #یادداشت_های_یک_طلبه @delneveshtetalabe

کآشوب ماجرای دلداگی آدمی است با خون خدا. انسان‌هایی که یک جایی از زندگی دلشان به روضه و تعزیه و مرثیه گره خورده است و نمک گیر سفره‌اش شده اند لذت مطالعه کآشوب را از دست ندهید، لذتی از جنس شعف بعد چای روضه! دست مریزاد به سرکار خانم مرشد‌زاده بابت این روضه‌ی دلنشین گویا طلوع می کند از مغرب آفتاب کآشوب در تمامی ذرات عالم است #نشر_اطراف #کتاب #کتاب_خوب #کتابخوانی

بعضی از داستان ها پخته هستند و انسان رو به فکر وامیدارن برخی دیگر رو میشه راحت باهاشون همزاد پنداری کرد...برخی هم سرسخت در ارتباط برقرار کردن هستن:(

شش تاش رو خوندم اما خوب نبود....

روایت دوم و هشتم رو دوست داشتم ولی در کل هر ماجرایی حسن های خودش رو داشت

این کتاب حس و حال خالص و جذابی داره عالیه

مجموعه روایت های امروزی نسل جوان از عزاداری؛ روایت اول؛ سوم و بیست و سوم رو پیشنهاد میکنم؛ بنظرم بین سید روایت اول و آخر یه ارتباطی هست؛ کسی کشف کرد به منم بگه

اگر چه بعضی روایت های میانه کتاب از حوصله خارج بودند اما با تموم کردن کتاب، حال و هوای چند روایت آخری حسمو خیلی خیلی خوب کرده بود... دوستش داشتم مخصوصا دو روایت هیئت تازه مادرها ‌و گیسوی حور در امین حضور ....

عاالیه..فوق العاده..هم با قلم دوستان نویسنده اشنا میشی..هم اینکه واقعا بعد از خوندن کتاب چقدر حست خوبه...انگار بمب انرژیه کتاب..چرا که بعضی روایتها انقدر روان و جذاب و عاالی هستن که اونجا زندگی میکنی

این دو روایت رو بیشتر دوست داشتم: کهنه شرم: روایت حمید محمدی محمدی از پدر نابینای روضه خوانش تاریک روشنای کوره: روایت برگزاری مراسم عزاداری در کوره پزخانه ها و حال و هوای محرومین آن منطقه

عالی بود

من خوشم نیومد روایتاش گنگ بود به توصیه دوستانی که کامنت گذاشاه بودن روایتای قشنگشم خوندم از جمله روایت آخرو ولی بازم خیلی به دلم نچسبید.اگرچه احتمالا خیلی ها خوششون میاد این نظر من بود😊

بعضی روایت ها جالب نیست.امابعضی دیگردلنشین

زیبا بود. جنس روایت ها آشنا و دوست داشتنی بود. احساس ناب خوندنش رو از دست ندید. البته روایت ها هم‌سطح نبودند و بعضی هاشون پایان بندی مناسب نداشتند و صرفا برشی از زندگی بودند که من اینطور نمی‌پسندم.