نظرات کاربران درباره کتاب درون آب

داستان«درون اب» درباره رودخانه ای در شهر است که سالها بستر پیکر زنانی ست که یا تصمیم به خودکشی گرفته اند ویا افراد دیگری انها را غرق کرده اند.این کتاب نیز مثل «د ختری در قطار» از دید چند راوی روایت میشود با این تفاوت که در ان کتاب ۳ راوی بود واینجا حدود ۱۰ راوی!! که به نظرم بعضی از انها خوب پرداخته نشده بودندواثر پر رنگی نیز بر ماجرا نداشتند وتنها باعث گنگی بیشتر خواننده می شد من باعلم به این موضوع کتاب راخواندم ومشکل کمتری داشتم اما اوایل کتاب کمی گنگ است که به نظر من از نقاط ضعف داستان بود.اما نسبت به« دختری درقطار» داستان مهیج تری داشت .ترجمه هم عالی بود. انچه که من دراین دوکتاب دوست نداشتم چهره افسرده وپر از مشکلات زنان بود که هیچ یک زندگی خوب وموفقی نداشتند. ******* داستان با غرق شدن زنی به نام« نل» که مادر دختری نوجوان است اغاز میشودکه به گفته دختر، مرگ مادرش یک خودکشی ست اما خواهرش در پی کشف موضوع دیگری وارد ماجرا میشود.داستان جایی پیچیده میشود که دوست دختر جوان نیز چند ماه قبل در رودخانه غرق شده است. در روند داستان از ماجراهای بسیاری پرده برداشته میشود. داستان پر از شواهد وسرنخ بود بااین حال پایانی کاملا غافلگیر کننده داشت.

اینو لازم دونستم که بگم اولین جمله ی کتاب، گیجتون نکنه که یعنی چی و فکر کنید سانسور شده که اینجوری ترجمه شده. ترجمه درسته، شخص رو برای گذروندن امتحان بی گناهی، میبندن و توی آب میندازن، همونجوری که حضرت ابراهیم رو در آتش انداختن. در این مورد هم، شخص رو توی آب میندازن و میگن اگر از این امتحان، زنده بیرون بیاد، پس بی گناهه. کتاب جالبیه و با اینکه چندین راوی داره، اما خیلی زود میشه ارتباط افراد با هم رو پیدا کرد و با داستان همراه شد.

بالخره ترجمه علی قانع اومد وقتشه بخونیمش دیگه من الان تا صفحه ی ۳۰۰ جلو رفتم ...خدا بخیر کنه با اینهمه شخصیت که وسط داستان ول شدن

کتاب قشنگیه.شروع کتاب واقعا فوق العاده ست.با کاربران دیگه هم موافقم.چند فصل اول کتاب خواننده رو سردرگم میکنه.

جالب بود و تااخرین صفحه حرفی برای گفتن داره.اینکه چنتا راوی هم داشت بنظرم جذاب و جدیدبود

با اینکه چندین راوی داشت اما به عنوان یه رمان معمایی و هیجان انگیز واقعا جذاب بود. اوایل داستان شاید برگردی به صفحات اول که چی شد اما بعدش روال میشه. نکته منفی اش اینکه فضای داستان یکم زیادی تیره و تاریک بود

تا آخر خوندم فقط کتاب های این نویسنده یکم پیچیده است باید یک قلم و کاغذ دستتون باشه آگه خودنویس باشه بهتره

این داستان ۱۱ راوی مختلف داره و ممکنه خسته کننده و حوصله سر بر باشه. تقریبا از اواسط کتاب، میشه انتهای داستان رو حدس زد و این باعث میشه تا کتاب هیجان خودش رو از دست بده. موقع خواندن کتاب کاملا حس می‌کنین که بخش‌هایی سانسور شده و خودتون باید حدس بزنین که اونموقع چه اتفاقاتی رخ داده. و آخرین نکته‌ای که به نظرم می‌رسید، درون مایه و ارزش مفهومی داستان بود، متاسفانه تو این زمینه هم چیز خاصی برای عرضه نداشت و شاید بشه گفت با اغماض زیاد نویسنده میخواد بگه قضاوت زودهنگام نداشته باشیم. برای وقت‌گذرانی میتونه انتخاب متوسطی باشه که باز فکر میکنم کتاب‌های دیگه حتما ارزش وقت گذاشتن بیشتری دارن.

به نظر من داستانش به جذابی دختری در قطار نبود و تقریبا مثل هم از نظر سبک نوشته شده بود داستان را در هر فصل از زبان یک شخص بیان میکرد و بعضی جاها خسته کننده بود ولی ترجمه اش عالی بود

کتاب قشنگی بود ولی به سختی شروع میشه.آدم تا اواسط کتاب موضوع رو نمیگیره، کلی شخصیت که طول میکشه بفهمی کی هستن و ارتباطشون با هم چیه.ولی وقتی ارتباطشون مشخص میشه تازه اونجاست که دیگه نمیشه کتاب رو زمین گذاشت و باید یکسره خوندش.در کل کتاب خوب و هیجان انگیزیه

خیلی جالب بود،تا صفحه ی آخر موضوعی برای غافلگیر کردن مخاطب داره👌

جذاب بود. کمی کشدار بود ولی جذابیتش رو حفظ کرده بود

من تابستون شروع به خوندش کردم اما نتونستم تمومش کنم بنظرم اصلا جذاب نبود و من نتونستم ارتباط برقرار کنم، البته من ترجمه خانم حسینی (نشر نون) رو خوندم.

کتابی که نگاشته میشه,فیلمی که ساخته میشه,عکسی که گرفته میشه یا موسیقی ای که تولید میشه,خواسته یا ناخواسته, ابعاد فکری و اعتقادی یک جامعه رو به مخاطبش نشون میده. این کتاب هم به خوبی ویژگیهای کشور و شهری که داستان درونش اتفاق میفته رو توصیف میکنه,دردها و عذابهایِ زنها و دخترای نوجوونی که در این کشورها متولد میشن و کسی نمیدونه چه آینده ی تلخی در انتظاراونهاست.کشورهایی که برخی افراد آرزو دارن اونجا زندگی کنن و زندگی مردم این کشورها رو در عالی ترین درجه میبینن. کتاب مهیج و جذابی بود.ترجمه ی خوب و نسبتا بی نقصی هم داشت.افتتاحیه,فضاسازی,شخصیت پردازی,زاویه دید;همه چیز عالی بود. با این وجود قسمتهای اول داستان تا حدودی مخاطب رو سردرگم میکنه.

کتاب درون آب جز کتاب هایی بود که نمیتونم بگم از خوندنش خوشحالم یا نه! اولین صفحه ی کتاب خیلی جذابه و شمارو با خودش حسابی همراه میکنه. کشش کتاب اونقدر زیاد بود که توی یک روز تمومش کردم. داستانش کلا گنگِ و به مرور زمان و با جلو رفتن داستان شخصیت هارو درک میکنید. داستان از پیدا شدن جسد "نل" در رودخونه شروع میشه، و جلوتر که میره میفهمیم نل اولین کسی نبوده که توی رودخونه مرده!:) مهمترین دلیلی که باعث میشد کتاب رو ادامه بدم این بود که بفهمم این قضایا خودکشی بوده یا قتل... جوری که ماجرا شروع میشه با جوری که آخرای کتاب ادامه پیدا میکنه تقریبا متفاوتِ(منظورم ماجرای کیتی) و متاسفانه ادامه شو دوست نداشتم:') اسپویل🚫 . . . . ‌. آخرین صفحه ی کتاب یک غافلگیری بزرگ داره، چیزی که فکرشم نمیکنید. راستش وقتی آخرین صفحه رو خوندم عصبانی شدم چون برام منطقی نبود اینهمه بخونم آخرم قاتل واقعی دستگیر نشه🥲😄 بجاش پدرش دستگیر بشه و قاتل هم فرار کنه:/

یک سوم پایانی کتاب کاملا با دو سوم ابتداییش متفاوت بود...اوایل کتاب من اصلا جذبش نشدم و حتی چند بار قصد داشتم که کتاب رو رها کنم اما الان کاملا خوشحالم که تحمل کردم و تا آخر خوندمش چون یه جورایی اصل کتاب همون یک سوم نهاییش هست که بی وقفه میخونی تا ببینی واقعا واسه شخصیت های داستان چه اتفاقی میفته...

علیرغم امتیاز بالای کتاب، از هیچ جنبه‌ای کتاب رو نپسندیدم، نه اصل ماجرا و پایان اون، نه شیوه روایت که فقط تشویش و سردرگمی مخاطب رو به بار میاره و نه ترجمه و ویرایش...

تعداد راوی ها زیاده که اولش یکم گیج کننده به نظر میاید ولی بعدازچندصفحه همین باعث جذابیتش میشه فوقالعاده کشش داره .کتاب جذابی بود

این دومین کتاب از پائولا هاوکینز بود که میخوندم و منتظر بودم مثه دختری در قطار جذبم کنه ولی نکرد. داستان خیلی پراکنده اس. گرچه آخر کتاب غافلگیری داره ولی قصه اش جذاب و پرکشش نیس و یه جاهایی خسته کننده میشه. اما ترجمه کتاب خیلی خوب بود.

از چند روای داشتنش خوشم اومد، کتاب جذابی بود و پر از غافلگیری. ترجمه هم بسیار روان بود

یه مقدار کش میده موضوع رو نویسنده ولی درنهایت کتابیه که میتونم بگم دوسش دارم. اخرین جمله ی کتاب باعث شد کلا از دست برم!عالی بود:) اینهمه حدس وفرض وتحمل برای تموم شدن کتاب دود شد رفت هوا! کلی هم منتظر شدم ترجمه کوله پشتی بیاد

تخفیف بذارید این کتابو

بسیار بسیار عالی بود،ترجمه هم فوق العادست،بخش های اخر کتاب واقعا نفس گیر میشه 😍👋

کتاب داستان جالبی داشت. اوایل یکم سخت پیش میره با شخصیت های زیاد و داستان های از هم گسسته ولی هر چقدر پیش بره همه چیز به هم ربط پیدا میکنه و معماها حل میشن. اگر تصمیم دارید این کتاب رو بخونید باید یکم صبر داشته باشید.

کتاب یکم کندِ.ولی در کل بد نیست.من خیلی ته اش غافلگیر نشدم.ولی خب نویسنده تلاشش رو کرده بود.

بهش سه ستاره دادم ولی خیلی باب میل من نبود،نویسنده خیلی سعی کرده داستانو پیچیده کنه تا خواننده رو مشتاق کنه برای خوندن درصورتیکه بنظرم مجهولات ابتدایی بودن ومیشد ازطرف پلیس کشف بشه،تعریف داستان از زبان چند راوی ممکنه گیجتون کنه،تا اواسط داستان خیلی متوجه موضوع نمیشین ازاون به بعد یکم واضح میشه.

به عنوان یه داستان معمایی جنایی واقعا جذاب و نفس گیر بود اما از اون داستانایی نیست که مدت ها یادت بمونه و خاص باشه...صرفا یه سرگرمیه کوتاه مدت بود. حتی اگه نمیخوندمش بازم کلی داستان به یاد موندنی تر میشد به جاش خوند(منظورم داستانی تو همین سبکه)

خیلی از کاربران گفته بودن اگر نیمه اول کتاب رو طاقت بیارید ، نیمه دوم بهتر میشه . منم خیلی سعی کردم ولی واقعا حوصله م سر رفت. این همه راوی ... این همه توصیفات و حواشی . خلاصه متاسفانه گذاشتمش کنار.

گیج کننده

خیلی خوب بود ولی عالی نبود. ترجمه ش هم برای من خوب بود. به اندازه دختری در قطار دوستش داشتم و جزو معدود کتاب های جناییه که تا جمله اخر نمیشد داستانشو حدس بزنی. کلا بهترین گزینه برای یک روز تعطیل کسالت آور که نمیدونی چکار کنی

رمان بسیار عالیی بود.حتما بخونیدش.ترجمه هم عالی بود.من که لذت بردم از کتاب.

این کتاب مثل کتاب دختری در قطار زیادی کش دار و طولانی بود و باز هم مثل دختری در قطار پر از توصیفات و آدمهای گیج و منگی بود ک حتی نمیدونن کی هستن و کجا هستن.داستان جالبی بود اما باید واقعا حوصله داشت و صبور بود ک تا آخرش رو خوند .کلا دیگه رمانهای این نویسنده رو نخواهم خوند.من این کتاب رو با ترجمه زهره قلی پور خوندم ک ترجمه بی نقص و روان و عالی بود و واقعا اگر همچین ترجمه ای نداشت این کتاب امکان نداشت بشه رسید به آخرش.

از چند زاویه می‌خوام درباره‌اش بگم: یک) راوی و زاویه دید فرم روایت رمان برام جالب و عجیب بود. هر فصل، یک راوی متفاوت داشت (اما مثل دختری در قطار نبود که کلا سه چهارتا راوی باشه) در این رمان تعداد راوی‌ها خیلی زیاد بود. هر فصل به جز اینکه راوی متفاوتی داشت، از نظر زاویه روایت هم فرق داشت. فقط چهار شخصیت، به صورت اول‌شخص و از زبان خودشون داستانشون رو میگفتن یعنی(شان، ارین، جولز، لینا). بقیه‌ی شخصیت‌ها بصورت سوم شخص حضور داشتند و داستانشون روایت می‌شد. پس هر فصل هم از دید شخصیتی متفاوت بود و هم نحوه‌ی روایتش متنوع بود. دو) زمان گاهی فصل بعدی، در همون زمانی روایت می‌شد که فصل قبلی روایت شده بود. یعنی به فرض، شخصیتی مثل لینا توی مجلس ختمه و یه فصل از زبانش روایت شده، حالا فصل بعدی از زبان جولیا است توی همون مجلس ختم، اما با زاویه دید خاص جولیا. پس گاهی فصل‌ها از نظر زمانی ثابت بودند و فقط راوی تغییر می‌کرد و گاهی فصل بعدی، پرشی به سال‌ها قبل بود و شگفت‌انگیز اینکه گاهی پرشی بود به چند قرن قبل و روایت از دید فردی بود که قرن‌ها قبل مرده‌. (اینجا باورپذیریش رو برام کم کرد) سه) روابط (شاید با کمی چاشنی اسپویل) همه‌ی شخصیت‌ها به آبگیر بکفورد، ربط داشتند. نقطه‌ی اتصال همه‌ی شخصیت‌ها، زنانی بودند که از سالیان پیش تا امروز در آبگیر بکفورد، غرق شده بودند. (البته به دلایل اجتماعی یا از این دست) چهار) انتقاد؟ نظر شخصی؟ اسپویل؟ (شاید هر سه) سبک روایتش برام جالب بود و نویسنده مثل یک معمار عمل کرده بود. مطمئنم نوشتن همچین رمانی با این ساختار خیلی سخته و خوشحالم خوندمش چون خلاقانه و جسورانه بود، اما تعدد شخصیت‌ها، پرش‌های زمانی، تغییر زاویه دید، باعث شد واقعا لذت نبرم. تا میومدم با یک شخصیت، همذات‌پنداری کنم، شخصیت بعدی میومد و گیجم می‌کرد. البته از اواخر نیمه دوم کتاب، برام عادی شد تقریبا، ولی بازم اسامی یادم می‌رفت انقدر که زیاد بودن. به هیچ کدوم هم نشد خیلی نزدیک بشم.همشون دور بودن انگار و فقط توی ذهنم فکر این بودم که چطوری قراره تهش اینا بهم ربط پیدا کنن. یه جاهایی معلوم بود نویسنده برای خلاصه کردن یک سری روایت‌ها و سریع ساخته شدن شخصیت‌های متعدد، مجبوره کلی فلش‌بک و خاطرات شخصی اونارو بگنجونه تا شخصیتشون زود دربیاد و حجم کتاب از این بالاتر نره‌. ولی همین هم باعث شده‌بود پراکندگی روایت بیشتر بشه و خیلی حافظه‌ی مخاطب و خواننده رو به چالش بکشه. یه قسمت‌هایی واقعا حس میکنم قابل حذف بود یا بعضی روابط و شخصیت‌ها. این دیگه اسپویله: اعتراف پاتریک بنظرم اصلا منطقی نبود با اینکه پلیس کارکشته‌ای بوده، انتظار می‌رفت تدبیر دیگه‌ای پیدا کنه. در ضمن زنش رو اتفاقی کشته‌بود و زندگیش رو فدای پسرش کرده بود برای همین اون ماجرای کشتن گربه‌ی حامله بنظرم به شخصیتش نمی‌خورد و برای گمراه کردن مخاطب بود. فصل آخر و معلوم شدن کار (شان) هم اصلا برام منطقی نبود.

خیلی قشنگ بود. بی نهایت جذب خوندنش شدم. حتما بخونید

شخصیتای زیادش خیلی گیج میکرد خواننده رو تا آخر... پایانش دلچسب نبود و بیشتر حوصلم سر رفت تا اینکه شوکه بشم شخصیت‌پردازی جالبی نداشت و هیچکدوم از شخصیتا قابل درک نبودن

کتاب پیچیده است شخصیت های متفاوت با نقش های کوتاه و فقط چندتا شخصیت داره که تا انتهای داستان هستن اما اینطوری پیش میره که تو باید اون شخصیت های متفاوت کوتاه رو هم باید به یاد بیاری در کل ارزش یکبار خوندن رو داره و نسبتا خوبه

این کتاب عالیه یا نسخه دیجیتالی یا نسخه کتاب لش را حتما بخونید✓

کتاب رو با ترجمه دیگه خوندم؛ هم هیجانی هم احساسی، خیلی خوب بود.

شخصیت ها خوب پرداخته شده و پایان غافلگیرکننده ای داشته

من نسخه چاپی از یه ترجمه دیگه رو خوندم درباره کتاب باید بگم خیلی پر کششه، بعضی جاهاش آدمو خسته میکنه ، انقدر که میخوای کتابو‌ ول کنی بری بعد کم کم دوباره تو رو به سمت داستان میکشونه، در کل جزو کتاباییه که در آخر غافلگیرت میکنه و‌دوستش خواهی داشت پیشنهاد میکنم بخونیدش🤗❤

جنایی خیلی خوبیه نیمه دوم کتاب و یه بند خوندم و ولش نکردم ولی اینم بگم صفحه آخر کتاب مغزتون سوت می‌کشه 🤯

کتاب بسیار خوب تا آخرین کلمات کتاب راز افشا نمیشه هربار خواننده حدسی میزنه ولی غافلگیر میشه

خیلی جذاب نبود برام نه به اندازه دختری در قطار

داستان جذابی بود و آخرش واقعا قابل حدس زدن نبود لذت بخش بود

اوایل کتاب همونطور که دوستان گفتند پیچیده بود و من اسامی و شخصیت‌های زیاد داستان رو با هم اشتباه می‌گرفتم. کم کم فضای داستان روشن‌تر و حدس و گمان مخاطب شروع میشه... داستان راجع به جامعه‌ی بیمار شهر کوچکی هست که زنان و مردان و کودکانش همگی دچار بیماری‌های روانی و رنج و عذاب و سبک زندگی اعصاب خردکنی هستند. تا جایی که یادمه حتی یک شخصیت که سالم باشه و نوری به فضای غبارآلود و سنگین داستان بتابونه وجود نداره... حتی پایان داستان هم به نظرم سراسر تیرگی و بدبختیه و حسی که بعد از خوندن کتاب داشتم، نه حس خوب کشف معمای داستان بلکه یک حس گرفتگیه که در تمام داستان قابل مشاهده هست... انگار واقعا حرف نیکی درسته و ارواح خبیث و شیطانی شهر (داستان) رو فرا گرفتن و هیچ چیز قرار نیست درست بشه...

داستان شروع خیلی قوی داره اما بعدش کمی افت میکنه و تقریبا حوادث قابل حدس زدن هستن اما ترجمه فضاسازی و توصیف شخصیت ها خیلی خوبه طوری که هنگام خوندن مثل یک فیلم‌میشه تصورشون کرد

خیلی داستان خوبی بود ولی به حد دختری در قطار نمی رسه کلی پی او وی از شخصیت های متفاوت داشت که باعث میشد همه رو باهم قاطی کنم! ترجمه هم ایراداتی داشت و کمی ادبی بود. ولی نکته مثبت ش داستان قوی و کارکترهای پیچیده بود که می ارزید به بقیه اشکالاتش

از دختری در قطار بهتر بود

کتاب خیلی قشنگیه ، اولش قاطی می کنی شخصیت ها رو ولی بعدش جذاب میشه 😊

من که خوشم نیومد ازش ... فضای داستان به شدت تیره و پر از نا امیدی و حس بده