
نظرات کاربران درباره کتاب احساسات عمیق
نویسنده:لیز فاسلین، مالی وست دافی
مترجم:زهرا جوهریان زاده
انتشارات:انتشارات میلکان
دستهبندی:
امتیاز:
از ۹۴ رأی
۳٫۸
(۹۴)
محسن م.تراکمه
این کتاب یه جورایی مثل یه گفتوگوی صمیمیه که دست آدمو میگیره و میبره توی دنیای پیچیده احساسات. نویسندهها با زبانی ساده ولی عمیق، نشون میدن که احساساتی بودن نهتنها نقطهضعف نیست، بلکه یه قدرت واقعیه.
این کتاب به آدم یاد میده چطور احساسات مختلف: از غم و اضطراب گرفته تا خوشحالی و امید رو بشناسه، بپذیره و ازش استفاده کنه. پُره از مثالهای ملموس، تحقیقهای بهروز روانشناسی و داستانهای واقعی که حس همذاتپنداری قویای ایجاد میکنه.
ترجمه خوب زهرا جوهریانزاده با حضور انتشارات میلکان باعث شده تجربه خواندنش لذتبخشتر بشه. به نظرم اگر دنبال کتابی هستی که هم دلتو گرم کنه و هم فکرتو روشن، این کتاب یه انتخاب عالیه.
aramijo
من بهشخصه از خوندن این کتاب خیلی لذت بردم. بهنظرم بسیاری از مشکلاتی که همه ما باهاش درگیریم توی زندگیمون، توی کتاب عنوان شده و با نثری روان و ساده به ما کمک کرده تا اونها را پشت سر بذاریم.
سورینام
برا خودت کامنت گذاشتی؟
ali ns
دمتون گرم که تو این وضعیت اون مدای که از دستتون برمیاد کنار مردم هستید 👌
Fatima
تا سه روز بعد از آتشبس با رژیم اشغالی خیلی حالم بد بود. از حس «عدم قطعیت» تو زندگی یه ایرانی واقعا دلزده بودم و همهاش یاد دوستانی که ایران نیستن میافتادم... اما از بعد از دیروز که تقریبا تا نصف روز گریه کردم و به هر چیز بد و بدتری فکر کردم... آخر شب کمی حالم بهتر شد خودم رو جمع و جور کردم و تصمیم گرفتم از امروز شروع کنم دوباره امیدوار باشم و به زندگی روتین برگردم که این کتاب رو دیدم.
فضای کتاب و اتفاقاتش خیلی خیلیییی با ایران ما فاصله داره. شاید وقتی کتاب رو بخونید به بعضی اتفاقاتی که زمینه ترس و دلهره و اضطراب افراد رو پدید آوردن بخندید اما بعضی نکاتش در زمینه منشأ اضطراب و ترس، مثل «عدم قطعیت» و همینطور بعضی راهکارها البته نه راهحل، قابل تأمله. اینکه «قدرت پذیرش» شرایط هنره خب یه چیزیه که لازم نیست براش کتاب نوشت.
من رابطهام با کتابهای تجویزی زیاد خوب نیست و همه کتاب رو نخوندم اما چند جملهای تو یه ساعت مطالعه کتاب توجهم رو جلب کرد:
«زندکی ممکن است در یک لحظه تغییر کند»
و خب با نمونههایی که تو کتاب گرد آمده دونستن این مطلب که لازم نیست اهل خاورمیانه باشی تا در هر لحظه زندگی به اتفاق ناگوار و پیشبینی نشده برات بیفته قابل تأمل و جای امیدواریه هر چند فیالذات ممکنه سنگدلانه باشه :)
«ما ترجیح میدهیم مطمئن باشیم اتفاق بدی رخ خواهد داد تا اینکه با ابهامات روبرو باشیم»
دقیقا تو وضعیت فعلی آتشبس همینه. اکثرا سست و کرخت شدیم. احتمال پنجاه درصدی یه اتفاق ناگواری و تلخ، بیشتر از قریب الوقوع بودن نود درصدی اون آدم رو از پا در میاره. الان انگار نسبت به اون موقع که زیر بمب بودیم لهشدهتر به نظر میآییم. یه فضای رخوت عمومی ایجاد شده که دوسش ندارم اما چارهای نیست. به نظر میاد طبق توصیه کتاب همین که بتونیم موقعیت فعلی رو بپذیریم و حتی با صدای بلند فریادش بزنیم و سعی کنیم کنترلش کنیم احتمالا بخشی از امید به زندگی رو بشه بازیابی کرد هرچند هنوز مطمئن نیستم. بیشتر که مطالعه کنم حتما نظرم رو تکمیل میکنم و خوشحال میشم نظر شما رو هم بدونم.
Fatima
من نترسیده بودم یعنی از مردن نمیترسیدم اما یه حس خیلی بدی داشتم که همراه با خشم بود. میگن فرض کن برای زندگی یه دسته ورق میدن دستت و تو باید بیتوجه به شانست بهترین بازیت رو با ورقهای تو دستت (زندگیت) بکنی و اون وقت بردی! وقتی جنگ شد حس میکردم یکی به زور دسته ورقهای منو گرفته و میخواد بندازه تو آتش. انگار اختیار زندگی من چه بزرگ چه کوچک دست خودم نیست. خشمگین بودم و حرص می خوردم و پر از استرس بودم برای تنها پسرم. من جنگ تحمیلی دهه شصت رو تجربه نکردم. خیلی بچه بودم و یادم نیست. وقتی جنگ اخیر رخ داد فقط به انبوهی از کارهای نکرده، لباسهای نپوشیده نوی داخل کمد و تجربههایی که براشون برنامه ریخته بودم، حتی کتابهای نخونده و فیلمهای ندیده و .... فکر میکردم. به نظر خودم حق داشتم از جنگی که ناگهانی تحمیل شده ناراحت باشم و براش زار بزنم. اون موقع بیشتر به افرادی که در لحظه زندگی میکنند حسودیم شد. این جنگ گرچه کمتر از دو هفته طول کشید اما به من یاد داد بیشتر باید از زندگی لذت ببرم و شاید از امکاناتی که دارم بیشتر و بهتر استفاده کنم. به جزییات ناپسند زندگی کمتر گیر بدم و بهقولی یه جوری زندگی کنم که غصه کار نکرده نداشته باشم.
نباید روی قطعیت حساب کرد. بعدا که با خودم فکر میکردم دیدم اصلا قطعیتی در مرگ و زندگی از اول وجود نداشته و اینطور نیست که مثلا یکی قبل از مرگش بفهمه چقدر به پایان زندگیش نزدیکه ... هر چیزی ممکنه رخ بده که منجر به مرگ بشه جنگ یکی از آنهاست... بعد از جنگ واقعبینتر هم شدم. دیگه وقتی تاریخ انقضای اجناس رو میخونم به خودم میگم از کجا معلوم تاریخ انقضای خودم نزدیکتر از اینا نباشه؟! با این مطلب کنار اومدم. معمولا تا وقتی یه اتفاقی نیفتاده ازش یه هراس و وحشت کلی وجود داره وقتی رخ میده ترس غلبه میکنه اما بعدش میگی خب رخ داد و اینجوری بود و بعد از اینکه برا همه سختیهاش گریه کردی میگی ازش عبور کردم و گذشت. بالاخره گذشت.
هانی
جنگ ترسناکه، بخصوص برای ماها که جنگ ۸ ساله رو تجربه کردیم و البته جنوب بودیم.. روزی که گفتن حمله شده و عده ای کشته شدن ساعت های اولیه گیج و منگ بودیم نمیدونستیم خوشحال باشیم یا ناراحت، ولی بعدش و بعد ویرانی ها و کشته شدن مردم مظلوممون، خفگی خرمون رو گرفت.. ان شالله تو هیچ کجای دنیا جنگ نباشه، انشالله دیگه هیچ جایی از دنیا نباشه که صدای انفجار بیاد جز برای شادی وجشن، اما وقتی اتفاق ناگواری به قوع میپیونده و از کنترلت خارجه، دیگه توی مسیرش افتادی و مثل زایمان طبیعی باید این مسیر رو طی کنی. هر چی بیشتر جزع فزع کنی و خلاف مسیر حرکت کنی، زایمان برات سخت تر میشه. پس بهترین کار کنار اومدن با قضیهس.. خوبه کتاب رو خوندی.. ولی با آغاز آتشبس زندگی خیلی ها افتاد روی غلطک.. لهشدهتر هم به نظر نمیرسبم.. داریم زندگیمون رو میکنیم.. باشگاه و استخر میریم.. کلاس شطرنج و سوارکاری میریم.. اگه خدای نگرده دوباره جنگ شد، نگران میشیم ولی له نمیشبم، گریه و زاری همنمیکنیم، نه روان خودمون رو به فنا میذیم، نه روان اطرافیانمون رو.. قشنگ بشین و زندگی بکن؛ هرچند روزهای خوب عمرمون داره توی جنگ و دعوای سیاسی دیوانگان هدر میره.. ولی این نیز بگذرد ان شالله
f.m.f
ولی من اصلا از جنگ ناراحت نشدم بعد از آتش بس هم کرخت و سست نشدم قبل از ما هم میکشتند بعد ما هم میکشند فقط این دفعه نوبت ما بود که طعم جنگ و ناامنی رو بچشیم
اگه این دیدگاه کلان رو داشته باشیم دیگه کمتر از جون خودمون میترسیم و سست و وحشت زده میشیم همیشه به این فکر میکنم این جنگ ها برای آیندگان تبدیل میشن به یک حماسه هممون یا تبدیل به یک داستان برای آیندگان میشیم یا ناممون فراموش میشه دنیا همینه دیگه (((:
کاربر 9294295
چند صفحه اول مطالعه کردم و از فرد یا سیستمی که این کتاب رو رایگان در اختیارم گذاشته سپاسگذارم بسیار مهم و عالی است
سید احمد ابدالی 76
یک کتاب بسیار عالی پر از نکات مهم و حیاتی ک خوندنش نه تنها موثر بلکه تو مسیر زندگی به دردمون میخوره ....
کاربر 9653268
این کتاب به من کمک میکند که در محیط پیرامون خودم که پر از آشوب و آشفتگی ودنیای پر از اتفاقات رنگارنگ است چطور میتوانم با آرامش زندگی کنیم و چطور با احساسات اشوبگرمان کنار بیایم در کل چطور احساسات درونم را بشناسم و مهرشان کنم
کاربر ۴۲۵۶۶۱۸
جالب بود، پنهان کردن بهم ریختگی یک آدم مجرد،وجە مشترک آدمهای تنهای امروزبە اضافە احساسات کمال گرایی کە ناکافی بودنت را دیکتە میکنە
samira nouri
مثال های کاربردی با نکات قابل اجرا
کاربر 9637827
خیلی خوب
hmreka
خدا به کسانی که این کتابهای رایگان رادراختیار مردم می گدارند جزای خیر دهد
برای اشخاصی مثل من که قادر به کتاب خریدن نیستند ممنونم
/Nilo &
کتاب که باعث انگیزه ذهنی اعتماد بنفس ازخواندنش اصلن خسته نمیشوید خیلی زیبا موافق باشید پیشرفت زیبا داشته باشید 🤞💜💜⏳👊
♡..Fatemeh..♡
یکی از بهترین کتاب هاییه که خوندم اگه در شرایط روحی بدی هستید به نظرم مطالب این کتاب خیلی میتونه بهتون کمک کنه که از این لحظات سخت زندگی تون بهتر و راحت تر عبور کنید و کمتر به خودتون سخت بگیرید و بیشتر احساسات خودتون رو درک کنید و خودتونو دوست داشته باشید به خصوص اگه تنها هستید و کسی رو ندارید که باهاش درد و دل کنید و ازش کمک بگیرید با خوندن این کتاب لطف بزرگی در حق خودتون می کنید
کاربر 9556908
کتاب احساسات عمیق به برسی احساساتی میپردازد که همه ی ما در زندگی روزمره با آن سر و مار داریم کتاب جامع و خوبی بود و به دوستان خود توصیه میکنم
Shahrzad Radmanesh
کتاب خوبی بود، خوندنش رو پیشنهاد میکنم. ترجمه بسیار روان و خوشخوان بود. مرحبا به مترجم. مطالبش هم خصوصاً در این دوران پرتنش بسیار مفید واقع میشه.
aram
کتاب خوبی بود و جملههای الهامبخش زیادی داشت. موقع خوندنش حس میکردم دارم با یه دوست صحبت میکنم که هر مشکلی که دارم رو درک میکنه و بهترین راهکار رو برای مدیریت (و نه حتما حل مشکل) ارائه میده.
yumi
کتاب خوبیه
راجع به burnout و خستگی عاطفی حرف میزنه
ولی مثل بقیه کتاب ها نمیاد یک عالمه راهکار سخت بده فقط از درک کردن و شناختن تا الان گفته
نه گفته اب نمک بخورین
نه ادعا کرده که یک روش تنفس میتونه تماممم مشکلات رو حل کنه
8582
زندگی ممکن است در یک لحظه تغییر کند.
کاربر 9652585
بنظرم واقعا کتاب مفیدی میتونه باشه برای تغذیه ذهنمون خیلی میتونه مارو در ادامه زندگی برای کنترل احساساتمون کمک کنه
کاربر 9656454
فهرست کتاب مطالعه کردم از این یه جورایی خوشم اومد این کتاب میشه ازش استفاده خوبی کرد واحساس آدم خوب سرمشق زندگی درسی گرفت
کاربر 9342384
عالیییییی
Fereshte
مثل حرف زدن سطحی با یک دوست بود نه یک روانشناس خبره
ایران آزاد
یک کتاب سطحی با مطالب تکراری... مثل اکثر کتابهای نشر میلکان
سورینام
کتاب کاملا زرد بود و پس از خوندنش چیزهایی رو درک خواهید کرد که قبلا نسبت بهشون آگاه بودید، فقط نظریه پشتش براتون مشخص نشده بود. ترجمه هم فاجعه بود و جملات بلند خیلی تو ذوق میزد و اغلب روان خوانی رو زیر سوال میبرد. کاش نشر میلکان از مترجم هایی که صرفا پست ادیت میکنن و کل کار ترجمه رو دوش هوش مصنوعیه کمتر استفاده کنه.
با سپاس.
aramijo
از صفحه ۶۳ کتاب:
از مغرضانه نبودن حسادتتان اطمینان حاصل کنید
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
قیمت:
۹۵,۰۰۰
۲۸,۵۰۰۷۰%
تومان