نظرات درباره کتاب و کسی نمی داند در کدام زمین می میرد و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب و کسی نمی داند در کدام زمین می میرد

نظرات کاربران درباره کتاب و کسی نمی داند در کدام زمین می میرد

۴٫۰
(۴۴)
zeinab
هر بار خیلی غصه می‌خورم که این کتاب‌های خوب اطراف تو بی‌نهایت نیست :(
Aram
سلام بچه ها من تقریبا بیش از نصف کتاب (نسخه‌ی چاپی)اش رو خوندم و یه سه چهار ماهیه که گذاشتمش کنار..... به طور کلی یه خانوم گردشگریه که می‌ره جاهای دور و بر ایران مثه افغانستان،کابل،هرات و..... تجربه هاشو میگه که نثر اش غم انگیزه کلا.... من که گذاشتم واسه روزای امتحان نهایی و شروع سال تحصیلی جدید و مراسم ختم و ترحیم و اینا(که البته خدا نکنه😉) نکات کلیدی هممم دآره ولی نه زیاد و در کلام آخر اگر شما کسی هستید که پرانرژی،شاد و دنبال کتابهای روانشناسی و انگیزشی هستید . به نظر من این کتاب گزینه مناسبی برای شما نیست . فعلا بای.🖐️
elfa
کلا یک سری از کتابهارو از یه سنی به بعد باید خوند، لازم هست که با یه تجربه هایی مواجه شده باشید که کتاب براتون جذاب باشه
مژگان
برای کسانی که مثل من به دنبال معنا می‌گردند برای کسانی که به دنبال مرهمی برای درد مشترک انسان بودن می‌گردند.
سعیده قاسمی
کتاب " و کسی نمی‌داند در کدام زمین می‌میرد" سفرنامه‌ای جستارگون است. در جستار، نویسنده آزاد و رها از احساسات، عقاید و تجربه زیسته خود صحبت می‌کند. خانم مهزاد الیاسی در این کتاب به بیان تجربه در چند سفر ملی و بین‌المللی خود می‌پردازد. جستارها به هیچ‌وجه شامل جزئیات کامل نیستند و نمی‌توان به سیر زمانی یا مکانی دست یافت. بیشتر از این که در مکان‌ها یا زمان‌ها سفر کنیم، در بالا و پایین رفتن‌های ذهن و فکر نویسنده سفر می‌کنیم. شاید به همین دلیل بخش یادداشت‌های من در طاقچه برای این کتاب، شامل انواع واکنش‌ها می‌شود: تایید، رد، تامل، خنده. در چند نقطه نویسنده به ما نشان می‌دهد که به دنبال کشف خود بدون وابستگی‌ها است. ولی به نظر نمی‌آید که مسیر انتخاب شده مسیر پذیرش و به سامان گرفتن باشد. بیشتر حالت انکار و پس زدن ریشه‌های هویتی دارد که احتمالا در انتخاب این هویت‌ها، نقشی نداشته است. در نقاط محدودی، نشانه‌هایی از خود تحقیری ملی در مواجهه با سایر ملل دیده می‌شود. ولی از نظر من اهمیت ندارد. مسئله‌ی خیلی مهم‌تری مطرح است: "هربار در زندگی معنایی می‌یافتم، معنا فقط لحظه‌ای دوام می‌آورد و بعد در انبوهی از ندانستن‌های بسیار دود می‌شد و به هوا می‌رفت. سوالم این نبود که آیا زندگی معنایی دارد یا ندارد. این بود که اصلا چرا باید دنبال معنای زندگی باشم." در نهایت این‌که بعد از پایان کتاب، این سوال برای من پیش آمد که اگر خانم الیاسی با مکتب عرفانی نجف آشنا می‌شد و قدم در این راه می‌گذاشت، چه اتفاقی می‌افتاد؟
بهاران بانو65
دوستش داشتم اگر به خواندن جستار علاقمندید،جستار ایرانی خوبی است
نرگس خیرالهی
اگه از روزمره نویسی و روزمره‌ خوانی لذت می‌برید، مثل من شیدا‌ی کتاب می‌شید‌. =)
mina
عالی بود. چقدر یه نویسنده ، عالی و خوب میتونه ذوق درونی‌اش رو با سفر و انسان ها به ورطه کتاب در بیاره . لحظات جذاب و خوندنی داره که برای من شخصا ، خاص و فراموش نشدنی بود و شد یه تیکه از قلبم ...
تنها
نویسنده خیلی ما رو در جزئیات اتفاقاتی که در سفرهاش از سر گذرونده قرار نداده و به نظرم همین باعث میشه که دقیقا نتونیم باهاش همسفر بشیم. روایت ها رو دوست داشتم و با خیلی از توصیفات عمیقاً گره خوردم. گرچه موضع گیری های عمدتاً مذهبی و سیاسی هم از جانب نویسنده وجود داشت که خب دوستان اشاره کردن. در کل به نظرم برای کسی که در سردرگمیِ مطلق یا تقریبا مطلق قرار داره کتاب مناسبی نیست، ولی برای کسی که قبلا تَنی به آب زده و حالا دوست داره بیشتر در درک معنای زندگی و متعلقاتش دست و پا بزنه کاملا مناسبه!
کاربر 3179825
برای من که در تنگنای جدایی و احساس گیجی سیر میکنم خیلی جاهاش حرف دل بود. سبک امروزی، خودمانی و بی حاشیه اش به دل می‌نشیند و آدم را می‌برد تا دورها ... تا دوان و قونیه و آتن و جزیره ها 🦋📌💆‍♂️
کاربر ۳۶۱۴۵۶۶
خودندنش مثل سفر کردنه
زهراقبادی مهر
این کتاب برای اینه که بدونی آدم‌های دیگه هم هستن که رنج‌های تورو داشته و زندگی کردن.
Sharareh Haghgooei
کتاب تجربیات یک نویسنده نکته سنج در شهرهای مختلف ایران و جهان است. فصل های نخست کتاب بسیار زیبا و دلنشین نوشته بودند اما فصول آخر جملات استعاری و انتزاعی من رو کلافه و خسته کرد.
بالاجا کیشی
وقتی‌که دنیا را می‌گردی و شهر و مأمن مسافرت، از معناومفهوم همیشگی سکونت‌گاه خالی می‌شود. وقتی‌که شهر به شهر و کشور به کشور را زیر پا می‌گذاری و در یک‌جا آرام و قرار نمی‌گیری. در یک‌جا برای همیشه ساکن نمی‌مانی. سکونت‌گاه و خانه و محله و کوچه و خیابانی را برای گذرانِ عمر خود، به طور دائم و همیشگی اختیار نمی‌کنی؛ زندگی چه معنایی پیدا می‌کند؟ دنیا در ذهن آدم، به چه شکلی درمی‌آید؟ ذهنیت آدم نسبت به گذران در این روزوروزگار، چه ریختی پیدا می‌کند؟ این‌که کل دار و ندار زندگی‌ات به محتوای یک کوله‌پشتی محدود می‌شود. نمی‌دانی که امشب را کجا سر بر بالین خواهی گذاشت؟ با چه کسی هم‌سفر و هم‌سفره و هم‌خانه خواهی شد؟ فردا سر از کجا درمی‌آوری؟ نویسنده خود را یک‌نوع هیچ‌هایک می‌نامد که بنا به هر چه پیش آید خوش آید. یا الهی به امید تو، پا در جاده می‌گذارد و به امیدی که به لوطی‌گری و لطف بندگان خدا دارد، به مرام و معرفت‌ راننده‌ای امید دارد که او و هم‌سفران‌ش را از جاده‌ی در دل دست و جنگل سوارشان کند؛ روزی در مرز گرجستان و چچن در هاستلِ لیلا با گابریلا، کاترین و سوزان سه زن شوخ‌وشنگ آلمانی‌، رفیق می‌شود و "در همین مدت اقامت‌ش در هاستلِ لیلا، آن‌قدر با هم جور شده‌اند که به سرشان زده که از او هم می‌خواهند به گروه‌شان بپیوندد. جوری برای سفر او برنامه‌ریزی می‌کنند که انگار او هم مثل آن‌ها آلمانی‌است." انگاری جهان پیش پای او به همان دهکده‌ی جهانی که می‌گویند؛ شبیه‌تر است که روزی در وان ترکیه، روزی دیگر در آتن یونان و در روزهای دیگر در هرات و کابل افغانستان و در کاتماندو نپال و... کوچه پس‌کوچه‌های غربت را پشت سر می‌گذارد و با کسانی که معلوم نیست از کجا سر راهش سبز می‌شوند و در روزگار آتی، آیا اصلن فرصتی پیش بیاید که برخوردی دوباره با آن‌ها داشته باشد؛ هم‌خانه می‌شود، هم‌قصه می‌شود، هم‌سُفره می‌شود. این است که اصلن گویی برایش عجیب نیست که با هم‌سفران غریب چندروزه‌اش در ترکیه سر از خانه‌ی محموت، افسر ارتش ترکیه درمی‌آورند که در جاده‌ی نورداغی به خانه‌اش دعوت‌شان کرده بود. سوار اتاقک تریلی آیدین می‌شوند که از حسن‌کیف سوار ماشین‌ش شده بودند. به مقصدِ کاتماندو نپال سوار مینی‌بوسی می‌شود که :«رانندهٔ مینی‌بوس آن‌قدر مسافر سوار کرده بود که بیست سی نفر روی سقف بودند و چندین نفر هم آویزانِ میله‌های اطراف مینی‌بوس. من روی صندلی نشسته بودم اما فقط می‌توانستم گردنم را حرکت بدهم.» حتی در این مسیر گاه‌گداری با تهِ تهِ پشت سر گذاشتن هرگونه آشنایی و حتی داروندار را هم لمس می‌کند. جایی که در مسیر جاده‌ی نیس-جنوا، در بین راه، راننده‌ی اتوبوس او را جا می‌گذارد و او کوله‌پشتی‌اش را که کل زندگی‌اش بود را از دست می‌دهد. برای لحظه‌ای انگار که آن‌روی دیگر این گذران غیرمعمول خود را نشان می‌دهد. نمی‌داند لحظات بعد به او چگونه خواهد گذشت؟ اطمینان خاطر و امنیت زندگی در کوچه و خیابان شهر و دیار، حس و حالی از آسودگی خیال را در آدمی موجب می‌شود که حالا او به راحتی آن‌را از دست داده بود. نمی‌دانست که فردا، چه آشوبی برایش به ارمغان خواهد آورد. نویسنده، در این بازه‌ی زندگی هیچ‌هایکی، برای چندین روزی در هوای ایده‌ی زندگی آزاد و رها نفس می‌کشد. هوایی که او را با آدم‌های ناشناس سرزمین‌های غریبه و ناآشنا، آشنا می‌کند. از تفاوت رفتار و سکنات مردمان دیار غریب در مواجهه با مسائل مختلف، به قول خودش دچار شوک فرهنگی می‌شود. ولی گویی اغلب این اوقات، او میوه‌ی شیرین این خطر را با تمام وجود می‌چشد. دنیایی جدید را پیش چشم خود رؤیت می‌کند که شاید از چشم بسیارانی قابل تصور نباشد. حالا با خاطری خوش از پاتریک لبنانی می‌نویسد که «تمام بیروتی‌ها را بسیج کرد تا در لبنان به من خوش بگذرد (و هنوز گاهی فیلم پیانونوازی دوقلوهایش را برایم می‌فرستد)». از مووی تانزانیایی می‌گوید که «در پاریس وقتی پیداش کردم که شیرینی‌های اضافه‌آمدهٔ شیرینی‌فروشی محل کارش را به رهگذران تعارف می‌کرد ولی مردم از شیرینی‌هایش برنمی‌داشتند و نمی‌خوردند، چون باورشان نمی‌شد کسی در شانزه‌لیزه شیرینی خیرات کند». با شوق از اِمای آمریکایی می‌نویسد که «بعد از دومین دیدارِ تصادفی‌مان گفت «چرا می‌مونی هاستل، وقتی من خونه دارم؟ وسایلت رو جمع کن و همین امشب بیا پیش ما». نویسنده به دنیایی دست می‌یابد که مرزهای هویتی و جغرافیایی، از ذهنش پاک می‌شود. ولی نمی‌داند که آیا چنین دنیایی می‌تواند، پایدار باقی بماند. در جایی از کتاب، از قول یکی از همان غربای هم‌سفر اتفاقی‌اش می‌نویسد که:«می‌گفت سؤال اصلی این است که اصولاً ایدهٔ زندگی آزاد و رها در دنیای واقعیت چقدر دوام می‌آورد.» و در ادامه از خود او نقل می‌کند که دوام چنین بهشتی اصلن ممکن نیست: «بهشت را هر وقت زیادی مصرف کنی، جهنم می‌شود.»
عاشق کتاب
از آن کتاب‌هایی که بعد از خواندنش دیگر آدم سابق نمی شوی. حداقل برای من که این طور بود. دقیقا مثل یک سفر خوب، که بعد از برگشتن دیگر عوض شده‌ای، این‌جا سفر می‌کنی به درونیات یک نفری که تمام زندگی‌اش را سفر کرده. به نظرم برای ما محافظه‌کاران و صدباربه‌همه‌چیز‌فکرکنندگانِ روزگار، همین همراه شدن با نوشته‌های کسی که به هیچ حد و مرزی اهمیت نمی‌دهد (به معنای مثبتش) اثر عجیبی دارد. باعث می‌شود یک تکانی به خودمان بدهیم. این حقیقت که جستجوی دائمی‌ای که این روزها تقریبا هرروز درگیرم کرده، وجه مشترک من است با کسی که ماه‌ها و سال‌ها را در سفر بوده، خوشحالم کرد و این حقیقت که کسی که احتمالا ده سال بیشتر از من دنبال جواب گشته و تجربیاتش ده ها برابر من بوده هنوز به جوابی نرسیده، من را ترساند. اواسط کتاب، دوز منبر رفتن نویسنده کمی زیاد می‌شود و به نظرم کتاب به یک ویرایش جدی‌تر محتوایی، از جنس برقرار کردن تعادل بین روایت و حرف‌های شخصی نویسنده نیاز دارد. کم‌کاری ناشر متاسفانه. دو فصل آخر اما پایان شکوهمندی هستند بر این مسیر و سفری که نویسنده ما را با خودش برده. همان جمع‌بندی‌ای که از فصل‌های آغازین کتاب دنبالش بودم.
کاربر 3645306
سفری بی‌نقشه، روایتی بی‌تکلف کتاب، فقط یک سفرنامه نیست. سفرهایی از قونیه تا کاتماندو و از بامیان تا خلیج فارس را در بر می‌گیرد، اما نویسنده‌اش جغرافیا را بهانه‌ای برای عبور از مرزهای درونی خودش کرده. مهزاد الیاسی، انسان‌شناس و نویسنده‌ای که با کوله‌ای سبک و نگاهی عمیق سفر می‌کند، در این کتاب ۱۵ جستار را پیش روی خواننده گذاشته که هر یک، فصل تازه‌ای است از مواجهه او با یک شهر، یک آیین، یک مرگ، یک یاد و حتی از مرکب‌ماهی‌ای در خلیج فارس که میان مرگ و زندگی، شناور است. این کتاب، ترکیبی از سفر آفاقی و انفسی است؛ همان چیزی که ما اغلب در سفرهای لوکس و اینستاگرامی گم می‌کنیم. او نه با بلیط بیزنس‌کلاس که با دل ناآرام، راهی می‌شود. اگر سفر را دوست دارید، اما از سفر می‌ترسید… اگر همیشه رؤیای رفتن دارید، اما هنوز نرفته‌اید… اگر دلتان می‌خواهد کسی از دل سوگ و اندوه، برایتان از زندگی بنویسد… این کتاب را بخوانید. نام کتاب هم یک آیه قرآن است، در سوره لقمان.
هدی
دوست داشتمی :)
2m,z,s
سفر بزای کشف درون …یه سفر واقعی…به قول نویسنده اکثر سفرها بزای تماشای ویترین کشورهاست..
کاربر 6520174
ابتدا کتاب برایم جذاب بود اما نویسنده رفته رفته مطالبی در نوشته هایش گنجانده بود که جای تامل دارد ... اینکه مسلمان باشی و شهادت امام حسین ع را با عبارت "مرگ خودخوانده" قلمداد کنی عجیب است !!!!! و عجیب تر از آن ، دوستان در وزارت ارشاد اند... که به راحتی ندید گرفته مجوز چاپ دادند !!!! اون یک امتیاز هم نمیخواستم بدم اما طاقچه مجوز ورود به صفحه بعد رو بهم نمیداد و مجبور شدم😶

حجم

۱۴۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

حجم

۱۴۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

قیمت:
۹۹,۰۰۰
تومان