نظرات درباره کتاب بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم

نظرات کاربران درباره کتاب بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم

۴٫۲
(۳۱۵)
pejmannavi
من بیست سالم بود این کتاب رو خوندم. کل کتاب رو حفظ بودم. هر شب قبل خواب میخوندم. دو بار کامل پای تلفن برای دوستام خوندمش. اون زمان این کتاب نایاب بود. از دوستی گرفتم و به دوست دیگه ای امانت دادم. دو نسخه از رو کتاب نوشت. برای خودم و خودش و بعد امانت رو برگردوندم. تاثیر گذارترین کتاب زندگیم بود. اگه نمیدونید باید بگم یک نسل دختر اگر اسمشون "هلیا" شد بخاطر این بود که پدر یا مادرشون این کتاب رو خوندن. نادر ابراهیمی میگفت این اسم رو روزی در راه سفر به اصفهان در اتوبوس با بازی با کلمه "الهی" ساخت. ... اما دوست دیگه ای داشتم که بارها سعی کرد این کتاب رو بخونه هرگز از صفحه 5 جلوتر نرفت. کلا کتاب رو نمیفهمید. اگه با دید یه داستان بخونید همین اتفاق براتون میفته. حداقل چند بار باید بخونید تا داستان رو از میون نثر بینظیر ابراهیمی که خاطره و داستان و واگویه های شخصی راوی رو درهم ریخته تشخیص بدین.
فر شید
درود بر شما ، چطور میتونم کد تخفیف رو به کسی هدیه کنم؟
الهام حمیدی
خاطره هاتون چقدر جذاب و باحال بود ...مرسی حالمو خوب کرد 😍😍🥰🥰🥰🥰🥰🥰
maryam mafakheri
ممنون که خاطره تون رو به اشتراک گذاشتید
ماهی
این کتاب تصویری از یک رویا بود به نظرم 😌❤ رویایی توام با عشق، دلتنگی، حسرت و هزاران هزار حس و حال دیگر... و در حین خواندن کتاب این احساسات به خوبی به مخاطب منتقل می شود... این کتاب پر از توصیفات شاعرانه و زیبا بود و من دوستش داشتم😊😍 اما نمی تونم بگم مطابق با انواع سلایق بود چون این سبک کتاب ها علاقمندان خاص خودشون رو دارن... در این اثر، ماجرای اصلی داستان در پس زمینه ی احساسات، رویاها و دلتنگی های پسر قصه بیان شده و متن کتاب بیش تر از مسیر داستان ، رویا پردازی و تصویر سازی های زیبایی را در ذهن ثبت می کرد . ******************** (( بار دیگر شهری که دوست میداشتم))پر از رویاهای دست نیافتنی بود با خواندنش بارها یاد این شعر زیبا از هوشنگ ابتهاج افتادم: وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی تا با تو بگویم غم شب های جدایی بزم تو مرا می طلبد ، آمدم ای جان من عودم و از سوختنم نیست رهایی ******************** بخشی از متن کتاب : برویم یک خانه ی چوبی کنار رودخانه بسازیم، آن جا که جنگل و دریا با هم کنار می آیند. با چوب های خشک یک کتابخانه ی کوچک درست کنیم. می توانیم همه ی کتاب هایی را که دوست می داریم، داشته باشیم و یک تخت چوبی. ما هرگز آن قدر خسته نخواهیم شد. شب ها بیدار می نشینی و من با تو از سنگ فرش کوچه های تنگ، از گلاب جاری زمستان ها و از نسیم بهار نارنج های شهری که سال ها ساکن آن بودیم سخن خواهم گفت.😌❤
ماهی
لطف دارید نیایش عزیزم💗💟 خوشحالم که شعر انتخابی ام مورد پسندتون بود بانوی عزیز و مهربون💖🌸
نیایش
ماهی جان ممنون از نظر زیباتون. بخصوص آن قسمت از شعر استاد ابتهاج با صدای محمد اصفهانی برای منم خاطره انگیزه 😍👌🌹🌹🌹🌹
ماهی
لطف دارید ترمه بانوی عزیز❤ ممنون از نگاهتون🌹🌹
اِیْ اِچْ|
بخوام تو یه ترکیب توصیفش کنم: سلسله توصیفات نفس‌گیر! هسته جملات به خاطر حجم عظیم تشبیهات و تشخیصات و توصیفات، گُمه! میتونم بگم این اثر، یه اثر سلیقه‌ایه. داستان رو باید از لا به لای نثر، با مشقت کشید بیرون(ناگفته نماند خودم تقلب کردم نظرات و خوندم تا فهمیدم اصل داستان چیه😶) تعابیر عجیب و فوق العاده ای داره. داستان گنگ و جذابی رو روایت می‌کنه. جملات عجیبی داره. گاهی آدم فکر می‌کنه چطوری نوشتن چنین چیزی از بشرِ معاصر ممکنه؟! ولی در کل دوستش میداریم:) اگر عضویت کتابخونه دارید و با عنایت به نظرات، مشکلی با سبکش ندارید، گزینه مناسبی برای خوندنه. کوتاه هست و در عرض یه نیمه شب تا سحر خونده میشه. سپاس.
az8353779
دمت گرم که حرف دل منو زدی ،اخه این چه کاریه که اینقدر گنگ و پیچ در پیچ باشه یه داستان
حــق پرســت
این کتاب بوی بارون می داد . تلفیقی از عشق و داستان و فلسفه ... برای خودم تجربه ی زیبا، اندوهبار و سنگینی بود اما این کتاب رو به هر کس توصیه نمی کنم. شاید برای هرکس هم اوایل جذاب نباشه. نیاز به این داره که شما پیش زمینه ای از کتاب خونی داشته باشید. داستان به این صورت نیست که پله پله جلو بره بلکه مثل پازل های پراکنده ای باید تیکه های کتاب و تصویر سازی ها رو هر قسمت که می خونید کنار هم بذارید. تصویر سازی و تعبیر های منحصر و قوی داره. از لحاظ ادبی هم قوی هست و ضربه های پر معنا و مفهومی داره. شما باید تحمل داشته باشید و اولش که سر در گم شدید داستان رو رها نکنید. اواسطش هست که یاد میگیرید چطور نخ ها و پراکندگی های ذهنی تون رو کنترل کنید. در ضمن باید تمرکزتون بالا باشه و با تامل و تحمل واژه به واژه همه چیز رو هضم کنید. این کتاب رو به نویسنده ها و اهل قلم حتما توصیه می کنم چون برای خودم مثل قرص تقویتی بود. باعث شد به نوشتن برگردم. طعم لذید لحن ادبی جناب نادری، ذائقه و الهامات رو به جوشش میندازه هر چند ثقیل، هر چند غمبار، هر چند عاشقانه ... نامه ها و در بخش نهایی نرسیدن نامه ها به دست هلیا، مرگ مادر و شکستن پدرش بخش هایی بود که عمیقا من رو متاثر کرد وَ ملموس ترین جمله ی این کتاب برای من : "انتطار فرسایش زندگیست "
کاربر ۲۶۷۹۳۶۶
بسیار زیبا تفصیر کردی ممنونم
پرنیان
آخیییییش! حالم جا اومد! این کتاب، اولین کتابی بود که از نادر ابراهیمی خوندم و الان تمام سلول‌هام این رو طلب می‌کنن که کتاب‌های دیگه‌ی ایشون رو هم بخونم. اصلاً حس می‌کنم بعد از نثر بی‌نظیر این کتاب، نثر هیچ کتاب دیگه‌ای به چشم نخواهد اومد. :))) در حیرتم که چه‌طور کسی می‌تونه این‌قدر دقیق، واژه‌ها رو از ذهنش بیرون بکشه و روی کاغذ، مثل یک نقاشی ظریف، ترسیمشون کنه! . ‌. . می‌شه گفت کتاب در هاله‌ای از مِه خاکستری می‌گذره. مِه، ذهن راوی رو گرفته و به ذهن مخاطب هم سرایت می‌کنه؛ مِهی که ناشی از خاطرات گنگ کهنه‌ست که راوی هرچه‌قدر در هم و برهم احساسشون می‌کنه، همون‌قدر در هم و برهم (و البته هنرمندانه و باظرافت) تعریفشون می‌کنه و یه دریچه باز می‌کنه تا به ذهن آشفته‌ش سری بکشیم و از اونجا، نظاره‌گر داستانش باشیم‌. . پ‌ن: به این کتاب بیشتر به چشم یک قطعه‌ی ادبی زیبا نگاه می‌کنم تا یک اثر داستانی. و پنج ستاره رو به نثر پخته و شاعرانه‌اش می‌دم. . پ ن ۲: یک بار کتاب رو خوندم و یک بار با صدای پیام دهکردی شنیدم. هردو تجربه به غایت دلپذیر بود برام.
Amity
👌👌
پرند
واقعاً دلنشینه نثرشون😍👌🏼
قاصدک
منم اولین کتابی ک از نادر ابراهیمی خوندم همین کتاب فوق العاده بود 👌🍃
k.t
باز هم رقص دیگری از واژگان🌷 . به اندازه ی نشستن و تماشای یک درخت که برگ هاش رو به نسیم سپرده حال خوب داد به من 🌳🍃 . من واقعا با خوندن از این قلم حال خوبی دارم...هرچند کتاب روایتگر تلخی بود اما طعم تلخی نمیشد گفت به جا گذاشت بر قلب من...انقدر که لطیف این قلم.. از این کتاب بسیار آموختم و بهترینی که آموختم : صبر باید کرد در جایی که جانی برای صبر نمانده است ... و تسلیم شدن در جایی که تمام توانم را خرج کرده ام و هرچه در زندگی دارم؛ تمامش ندامت است و بس . 🗒چون همگانی یادداشت نداره اساسا هرچه خواستم یادداشت کنم بریده گذاشتم 😆 بخوانید و لذت ببرید ⚠فقط یه موضوعی هست که اگر آدمی هستید که از مسیر لذت نمیبرید و سر راست دنبال نتیجه اید این تخیل سیال پر تفصیل شاید سخت باشه براتون همراه شدن باهاش.
🌟 najme🌟
یه جورایی خیلی قلمش قوی بود برای هضم بیشترش باید دوباره بخونمش 😀
4fdream
شنیدن نسخه ی صوتی کتاب رو با صدای پیام دهکردی بهتون پیشنهاد می کنم. هم فوق العاده ست. هم با تغییر لحن و صدا، پس و پیش شدن های زمانی در روند داستان رو کاملا روشن می کنه.
moony
«گریستن هلیا. تنها و صمیمانه گریستن را بیاموز.»
Helia
چه زیباست که دراین همه دیار غم و بی کسی متنی ،حرفی،سخنی لحظه ای تورا دگرگون کند... روحتان‌شاد
farzane
اولین کتابیه که از نادر ابراهیمی خوندم،....با خوندن این کتاب تفاوت دنیای شیرین و بی دغدغه کودکی با بزرگسالی و تلخی جدایی و گذر زمان و خیلی حس های مختلف رو تجربه میکنید... جمله های عمیقی هم داشت که بریده هایی ازشون گذاشتم.
mr.nobody
نادر ابراهیمی واقعا محشره! تا حالا نویسنده‌ ایرانی که بتونه به پاش برسه ندیدم...
ساناز
عاشق این جمله کتاب هستم:در پایدارترین شادی هانیز غمی نهفته است و درپاک ترین اعمال، قطره ای ازناپاکی...🍂🍂🌾🌾🌱🌿❤️
ساناز
سلام بله ؛)
ساناز صادقی
عه شما هم اسم منید؟ سلام ببخشید مزاحم شدم. میتونم بپرسم اهل کجایید؟ خوشحالم دیدمتون.ترک هستید؟.اخه ساناز ترکیه.
❥ⓕⓣⓜⓗ❥
هلیا! برای دوست داشتن هر نفس زندگی،دوست داشتن هر دَم مرگ را بیاموز و برای ساختن هرچیز نو،خراب کردن هرچیز کهنه را و برای عاشق عشق بودن،عاشـق مرگ بودن را ✧✧✧🎑🍁🍂🍃 به نظـرم کتاب خیلی خوبیـه،ولی گنگ وتا حدودی سخت خوان هست و باید با تمرکز خوندنش. من قبل از خوندن کتاب معرفی و خلاصه کتاب رو داخل اینستاگرام خونده بودم بخاطر همین خلاصه ایی ازش میدونستم و به نظـرم کسی که کتاب رو میخونه باید قبلش خلاصه ایی ازش خونده باشه. و دوست دارم مدتی که گذشت بازم بخونمش تا بهتر درکش کنم...♡
مهیار
نادر ابراهیمی از معدود نویسندگانیست که عشق را نه از نوع زمینی اش بلکه از جنس آسمانی اش تجربه کرده
plato
دوستشدارم..دوستش خواهی داشت✌
نسیم🍁
بینهایت عاشق این کتاب هستم انقدر خوندنش برام شیرین بود که ذره ذره میخوندم که زود تموم نشه :)) یک نثر شاعرانه و لطیف داره کتاب های مرحوم ابراهیمی چندین جنبه رو در کنار هم در بر میگیره؛ عاشقانه ،سیاسی، اجتماعی، فلسفی حتی.. بسیار پر محتواست.
🌸فطرس🌸
باید گفت که نادر ابراهیمی از آن دسته از نویسندگانی است که خط به خط نوشته هایش سرشار از احساسات لطیف است که حتی تعابیر به ظاهر ساده را هم زیبا و لطیف جلوه می دهد.و از خواندن خیلی از تعابیرش به وجد می آیم. اما در این اثر نادر ابراهیمی، نکته ای بود که در طول داستان ذهنم را اذیت میکرد و آن هم ابهام در شخصیت پردازی بود. هر چند که شاید خود این موضوع هم نوعی مهارت به حساب بیاید، نمی دانم! اما هر آنچه که بود، دوست داشتم با شخصیت ها ارتباط بیشتری برقرار کنم و بیشتر بشناسمشان. اما آنقدر قلم ایشان لطیف و زیبا برایم جلوه میکرد که باعث میشد باز هم به دنبال عبارات بروم هر چند که ابهام در شخصیت ها موجود بود.
💮فطرس💮
زیبا دیدین مامان جان ❤🙏😊
مادر بزرگ علی💝
ممنون کتاب را خیلی زیبا توصیف کردید🌹🌹🌹
Helia
مهم ترین چیز حسیه که از خوندن کتاب به دست میاری حس شیرین و لطیفی که بند بند وجودت را از خودش لبریز میکند 🌻
Mina
احساس لطیفی داره طوری که بوی دود چوب خیس خورده رو به وضوح احساس میکنی. طعم تلخ و شیرین رو با هم احساس میکنی.واقعا زیباست...
nazi87
سلللام!
Fariba
این کتاب مثل یه رویای دور و غم انگیز میمونه پر از خاطرات و حرفهای ناگفته ای که مدام در ذهن تکرار میشن و تو رو در گذشته و آینده ای که هیچوقت نیومده غرق میکنن. یه حس غمگین خوبی داره که دوست داری یکسره بخونیش.
صلای صبوح
عالی بود کلمه به کلمه و پاراگراف به پاراگرافش با روح و روان آدم بازی می کرد ... تصویری که نویسنده ترسیم میکنه خیلی دلنشین و لطیف و البته غم انگیزِ... قشنگ آدمو میبره تو سواحل شمال ...نادر ابراهیمی واقعاً یکی از درجه یک ترین نویسنده های معاصر ایران است خدا رحمتش کند.
khatere
تجربه ی لمس حجم زیادی از احساس انگار توو تک تک لحظه ها تو کنار راوی نشسته ای و نظاره گر داستانی... به شدت توصیه می شود!
میـمْ.سَتّـ'ارے
شخصیت اصلی، از شهر محل تولدش دور شده در صدد بازگشت به شهری هست که عاشقانه دوستش داره "بار دیگر شهری که دوست می داشتم" یک کتاب لطیف، خاص و شبیه یک باران پاییزی.🍁🍁 نثر کتاب لذت بخش بود و پر از جملات زیبا البته لذتی همراه با تلخی... یک مقدار داستانش مبهم بود شاید هم من متوجه سیر اصلی داستان نشدم...
3741
نثرزیبایی دارد
Arachuiié
تا چند صفحه ی اول یکم سخت بود وارد حال و هوا بشم... ولی یهو نمیدونم چی شد که صبح شد و کتاب تموم😶😃 خیلی لذت بردم و یه حسِ خاصی داشت...
Amity
از این کتاب‌های حال‌خوب‌کن و قشنگی بود که وقتی دستش می‌گیری، تو رو توی خودش حل می‌کنه، تو هم سفت می‌چسبیش و در آخر کاری می‌کنه که یک صفحه‌ رو چندبار بخونی تا حال و هوای بارونی و عجیب کتاب رو خوب حس کنی. می‌تونی ساعت‌ها پای همین ۱۰۰ صفحه بشینی و چمخاله رو روی بوم ذهنت بکشی. در آخر اینکه، با دقت نخونینش؛ اجازه بدین دلتون بخونه! این کتاب حالتون رو خوووب می‌کنه! 🌿 خواندن این چند‌قسمت زیبا از کتاب، خالی از لطف نیست: ▪︎هلیا! فراموشی را بستاییم؛ چرا که ما را پس از مرگ نزدیک‌ترین دوست، زنده نگه‌ می‌دارد، و فراموشی را با دردناک‌ترینِ نفرت‌ها بیامیزیم؛ زیرا انسان دوستانش را فراموش می‌کند، کتاب‌هایی را که خوانده‌است فراموش می‌کند، و رنگ مهربان نگاه یک رهگذر را... آن را هم فراموش می‌کند. ▪︎آهنگ‌ها تنهایی را تسکین می‌دهند؛ اما تسکین تنهایی، تسکین درد نیست. ▪︎هلیا! تو زیستن در لحظه‌ها را بیاموز. و از جمیعِ فردا‌ها پیکرِ کینه‌توزِ بطالت را میافرین.
امیری حسین
گنگ و پیچیده... مرحوم نادر ابراهیمی رو دوست دارم ولی این کتاب رو نپسندیدم. البته بعضی از عبارات بسیاااار عالی و پر مغز بودند. چند تا بریده گذاشتم ، خوشحال میشم نظر بدید. :-)
منکسر
موافقم :)
امیری حسین
روی خود کتاب کلیک کنید و قسمت بریده هاش رو مطالعه کنید... اگه بریده های من رو از این کتاب می خواید ببینید هم به صفحه ی من بیاید و قسمت بریده هام رو ببینید
كيانا
چجوری بریده ها رو میشه دید
نهال
نه شعر بود و نه نثر ....روایت داستان خیلی شاعرانه بود طوری که خواننده رو از جریان داستان دور می کرد..به شخصه کتابی رو دوست دارم که با خوندنش خودم به تلخی و شیرینی داستان پی ببرم نه اینکه نویسنده حال و فضاش و دیکته کنه ....از آنجایی که از جلال آل احمد در نوشتن تاثیر پذیرفتن ولی نمی دونم چرا اصلاً با هم قابل مقایسه نیستند .
کاربر ۲۹۵۶۴۸۹
آقای ابراهیمی خودشون صاحب سبک هستن. کاملا جدا از جلال . و به نظر من هم گاهی زیاده روی میکنن
fatemeh
یک کتاب که در وهله ی اول توصیفات شاعرانه اش به چشم می خوره. اوایل داستان متوجه موضوع کتاب نشده بودم و از نظرات دوستان موضوع رو فهمیدم یه خرده بخاطر توصیف های خیلی زیادش نثرش یه مقدار سنگین به نظر میرسه و من کمی کند پیش می رفتم اما قلم نویسنده رو دوست داشتم
melik
این کتاب، اولین کتابی بود که از زنده یاد نادر ابراهیمی خوندم. قلمی متفاوت، قوی و خیلی خوبی داشتن. این کتاب ارزش یک‌بار خوندن که هیچ، ارزش چند‌بار خوندن رو هم داره😍👌
محدثه.ا
حتما باید حداقل دوبار خوانده بشود تا ارتباط با معنای کتاب کاملا اتفاق بیفتد... کتاب زیبایی بود... نثر شاعرانه ی نادر ابراهیمی خواستنی ست. البته من "چهل نامه کوتاه به همسرم" و "یک عاشقانه آرام" را ترجیح می دهم.
eli
گردانندگان بزرگوار طاقچه ... لطفا به جای نسخه ی epdu نسخه pdf کتاب رو بگذارید تا پیچیدگی و عدم ارتباط با کتاب واسه خوانندگان پیش نیاد .نسخه چاپی با سه فونت که زمانهای مختلف رو نشون میده چاپ شده که خیلی راحت می کنه ارتباط خواننده با کتاب رو .در نسخه مجازی کاملا رعایت نشده.لطفا لطمه نزنید به زیبایی نوشته .
aryan
این کتاب بسیار کتاب لطیفی هست. واقعا حس.و حال آدمو عوض میکنه. حداقل باید دو بار کتاب رو بخونید. بار اول فقط بخونید و از آرایه های ادبی کتاب لذت ببرید. و بار دوم بخونید و در داستان مه آلود کتاب غرق بشید! البته نسخه ی صوتی این کتاب با صدای پیام دهکردی واقعا بی نظیره. پیشنهاد میکنم اون رو هم ببینید.
rozalin
جملات زیبایی داشت و قشنگ تر از یک عاشقانه آرام بود
دری
شاید
مادرنويان
من نادرابراهیمی عزیزروباکتاب مردی درتبعیدابدی شناختم واقعافوق العاده بود👏 این کتاب روهنوزنخوندم ولی مطمئنم درجه ا واقعاتوصیه من به شما دوستان هم کتاب مردی درتبعیدابدی است یکم فلسفی میشه چون درباره زندگی ملاصدرای شیرازی اما سخت نیس خیییلییی قشنگه
za.kafaei
مثل تمام آثار نادر ابراهیمی که روحشان شاد باد... بی نظیر و خواندنی من بیش از پنجاه بار این کتاب را خوانده ام... روحتان شاد استاد مردی که پاک زیست... پاک نوشت...و پاک به ابدیت پیوست
𝙛𝙯𝙞𝙖𝙖𝙙𝙙𝙞𝙣𝙞
بنظرم کتاب،کمی گنگ و مبهم بود. ابهام در شخصیت پردازی در داستان،فهم داستان رو کمی سخت کرده بود که البته قلم لطیف و سِحر آمیز نادر،به شدت خواننده رو به خواندن ادامه‌ی داستان جذب میکرد. فکر میکنم سبک این کتاب از نادر،با بقیه کتاب هایی که من از نادر خونده بودم،کمی متفاوت بود. علیرغم متن سنگین کتاب،خیلی دوسش داشتم و از اواسط کتاب،یه ارتباط خوبی باهاش برقرار کردم. یه تجربه‌ی جدید از کتابخوانی
هلیا :)
من این نسخه ی طاقچه رو نخوندم اما کتاب چاپیشو خوندم هم متن نادر ابراهیمیو دوست داشتم هم این که چون شخصیتش هم اسم خودم بود برام خیلی لذت بخش بود به اونایی که اسمشون هلیاس کادو بدینش😉 یه پیشنهاد خواهرانه به پسرای عاشق یه هلیا نام😊 به احتمال صدی به نود! جوابتون مثبت میشه😁
Mr.Mohammad
😐😐😐
Nastaran
ما هرگز از آنچه نمیدانستیم و از کسانی که نمیشناختین ترسی نداشتیم ترس سوغات آشنایی هاست چیزی خوفناک تر از تکیه گاه نیست ذلت رایگان ترین هدیه ی هر پناهی است
SON
کتاب شروعی گنگ و سخت دارد ، اما پس از خواندن ۶ صفحه حال و هوای داستان را متوجه میشوید و فضاسازی و با اشتیاق دنبال میکنید.
|نستوه|
خیلی خوب بـــود 😭😭😭😭😭😭 (بی انتها)
zahra🌿
یک کتاب لطیـــــــــــــــف از اون دسته کتابایی که نویینده برای هر کلمه ای که نوشته فکر کرده
ROHAM
متنش کمی ثقیله اما قلم سلیس و ایده ی خلاقانه ی (جناب) ابراهیمی فوق العاده ست. توصیه میکنم چنانچه اهل خواندن هر کتابی حداقل برای یکبار هستید، این کتاب رو از دست ندید.
شاهین
نثر زیبایی داره
parisa ziar
👌🌹
kim
این کتاب خیلی زیباست دوست دارم بار ها و بار ها بخونمش
غریبه
بد نیست ولی یک عاشقانه آرام به نظرم خیلی قشنگ تره. بعضی از متناش خیلی قشنگه. ‍ من با تو از تمامی درهای بسته که روزی بازخواهند شد : شکوفه های نارنج ، من با تو از شوکت نسیم سخن گفتم. هلیا، ژرف ترین پاکروبی ها پیمانی ست با باد. بگذار باد بروبَد. بگذار که رُستنی ها به دست خویش برویند. ازتمام دروازه ها آن را باز بگذار که دروازبانی ندارد ، و یک طرفه است به سوی درون. از تمام خنده ها آن را بستای که جانشین گریستن شده است. 📚بار دیگر شهری که دوست می داشتم ، نادر ابراهیمی
مینا
«هر آشنایی تازه، اندوهی تازه است...مگذارید که نام شما را بدانند و به نام بخوانندتان» . برخلاف "یک عاشقانه آرام" که آرام پیش می‌رود، در این کتاب همه چیز خیلی سریع شکل می‌گیرد، در پنج نامه. و به قدری کوتاه است که انگار رویا و واقعیت، اندوه و شادی، ایستادگی و فرسودگی و ...، همه در یک صحنه‌ در کنار هم قرار دارند. کتاب را مدت‌ها پیش خواندم اما هربار با شنیدن اسم کتاب جمله‌ها در ذهنم تکرار می‌شوند: «به زمان بیندیش و شبیخونِ ظالمانه‌ی زمان. تقدیر یا یک انجماد ارادی؟ باری‌ست که ترس، مغلوب خواهد شد.»
خانم امید
یک روایت کاملا عاشقانه و متفکرانه.مثل اکثر نوشته های این مرد بزرگ زیبا و ارامش بخش.پایان شاهکار.توصیف های بسیار دلنشین.جهان بینی ناب نویسنده...
ترمه🍁
آشفته گویی های هنرمندانه ی استاد بی بدیل ادبیات معاصر که در دلش باید پی کشف داستانی بروی که سرراست نمیگویدش .... مجموعه ی بی نهایت زیبایی بود از احساس های اصیل ؛ گنگ ، گَس مثل خرمالوهای این فصل ... پ. ن 1: درد قفسه ی سینه گرفتم از حجم بی رحمانه تلخی و زیبایی که کتاب به قلب من ریخت .... پ.ن 2: چه کنم با انتظار پایانی که هرگز اتفاق نیفتاد؟
کاربر ۲۰۰۳۲۹۱
قصه ای که در اون عشق و تعصب به زادگاه موج میزنه. در کنار غم و ناراحتی های داستان هر جا صحبت از کودکی میشه دنیای شیرین و بی دغدغه آن زمان خواننده را به وجد میاره. کتاب شروع گنگ و سختی داشت، اما نباید رهاش کرد، هر چی جلوتر میرین بیشتر میفهمینش. در واقع قطعات داستان رو باید مثل پازل کنار هم گذاشت و ازش لذت برد.

حجم

۶۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

حجم

۶۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

قیمت:
۴۹,۵۰۰
تومان