نظرات کاربران درباره کتاب ورق ها روی میز

کتاب "ورق ها رو میز" چندمین کتاب از آگاتا کریستی هست که خوندم و نسبت به کتابهای دیگه اش کمتر دوست داشتم. شروع داستان خوب بود ولی آخرش اونقدر که باید مثل بقیه ماجراهای پوآرو بهم نچسبید. داستان در مورد قتل میزبان یه مهمونی هستش که مهموناش رو به دلایل خاصی گلچین کرده و دقیقا همین کارش باعث میشه کشته بشه. ازونجایی که پوآرو هم جزو افراد این مهمونی بوده وارد داستان و حل معما میشه و ... ترجمه اشتباه زیاد داره ولی نسبتا روونه و مشکل خاصی نداره. شخصیت پوآرو هم که دیگه معرفی و توضیح نیاز نداره :)

این کتاب مستقیم رفت در صدر کتاب هایی که تا الان از آگاتا کریستی خوندم! داستان، ماجرای قتل مردیه که در خونه ی خودش و در مهمونی ای که خودش تدارک دیده اتفاق میفته. مهمونی ای که 4 نفرشونو کارآگاه و پلیس ها تشکیل میدن و 4 نفرشون، کسایی هستن که مرد حدس میزد قاتل باشن! قاتل هایی که با زیرکی، از مجازات کارشون در رفتن... ولی آیا واقعا حدس مرد درست بوده و همه ی اون 4 نفر قاتلن؟ چه کسانی رو به قتل رسوندن؟ و قتل خود مرد، به دست کدوم یکی از اونها صورت گرفته؟ کتاب فوق العاده بود و پشت سر هم غافل گیری داشت. تا میومدی به خودت افتخار کنی که قاتل رو حدس زدی یا مطمئن بشی که قاتل شناسایی شده، آگاتای عزیز زیر پاتو خالی می کرد و می گفت: واقعا فکر کردی کتاب من انقدر قابل پیش بینی باشه؟🤭 یک امتیاز مثبت بزرگ هم برای ترجمه ی کتاب. واقعا دست مریزاد به مترجم که هم دانششون نسبت به زبان فارسی خوب بود، هم شوخ طبعی ظریفشون کتاب رو خوندنی تر کرد. تفاوت لحن شخصیت هارو به خوبی تفکیک کرده بودن و اصطلاحات جالبی استفاده کرده بودن. اگه مدتیه کتاب پرکشش نخوندید و دلتون کتابی می خواد که میخکوبتون کنه، توی خوندن این کتاب شک به دلتون راه ندید!

داستان از اونجایی شروع میشه که پوآرو با یه مرد عجیب ملاقات می کنه که افکار عجیبی درمورد جنایت داره و ترتیب مهمونی ای رو میده که این افکارش رو به پوآرو ثابت کنه و این ماجرا یکی از شگفت انگیزترین کتاب های آگاتا کریستی رو می سازه که تا صفحات آخر هر ثانیه ذهنت به سمتی میره و نمی تونی حتی حدس قوی ای داشته باشی درمورد کسی. البته به نظرم اواخرش یه مقدار بیخودی کش اومده بود و کمی کلیشه ای شده بود و می تونست کوتاه تر بشه...

متاسفانه ترجمه بسیار بدی داره. غلط نیست. کلمات بسیار بد انتخاب شدند.

اگر کتاب‌های آگاتا کریستی رو زیاد خونده باشید، به نظر من داستان قابل پیش‌بینی هست اما هنوز جاهایی غافل‌گیری‌های خودش رو داره و بهش یه فرصت بدید! چیزی که حین خوندن اذیت‌کننده‌ست، متاسفانه، غلط‌های املایی و نگارشی بسیارررر زیاد متن ه...

واقعا کتاب خوش ساختی بود و دوستش داشتم فقط یه نکته داشت و اون هم اینه که پایانش رو خیلی نپسندیدم. یعنی میتونست پایان بهتری داشته باشه و به نظرم نسبت به دیگر کتاب های ایشون یکم پایانش عجله ای بود. ترجمه و ویراست کتاب هم یکم مشکل داشت. با این حال پیشنهاد میکنم از دستش ندید.

کسایی که به کتاب های ماجراجویی علاقه دارن حتما از کتاب لذت میبرند. هرچند شروع ماجرا جذابتر از انتها بود ولی بازم واقعا ارزش خوندن داشت. و جالبه که واقعا آدم ها چقدر راحت میتونند برای پاک کردن اشتباهی مرتکب اشتباه بعدی بشن. از بیست به این کتاب امتیاز 19 میدم