نظرات کاربران درباره کتاب ورق ها روی میز

داستان از اونجایی شروع میشه که پوآرو با یه مرد عجیب ملاقات می کنه که افکار عجیبی درمورد جنایت داره و ترتیب مهمونی ای رو میده که این افکارش رو به پوآرو ثابت کنه و این ماجرا یکی از شگفت انگیزترین کتاب های آگاتا کریستی رو می سازه که تا صفحات آخر هر ثانیه ذهنت به سمتی میره و نمی تونی حتی حدس قوی ای داشته باشی درمورد کسی. البته به نظرم اواخرش یه مقدار بیخودی کش اومده بود و کمی کلیشه ای شده بود و می تونست کوتاه تر بشه...

متاسفانه ترجمه بسیار بدی داره. غلط نیست. کلمات بسیار بد انتخاب شدند.

اگر کتاب‌های آگاتا کریستی رو زیاد خونده باشید، به نظر من داستان قابل پیش‌بینی هست اما هنوز جاهایی غافل‌گیری‌های خودش رو داره و بهش یه فرصت بدید! چیزی که حین خوندن اذیت‌کننده‌ست، متاسفانه، غلط‌های املایی و نگارشی بسیارررر زیاد متن ه...

کتاب "ورق ها رو میز" چندمین کتاب از آگاتا کریستی هست که خوندم و نسبت به کتابهای دیگه اش کمتر دوست داشتم. شروع داستان خوب بود ولی آخرش اونقدر که باید مثل بقیه ماجراهای پوآرو بهم نچسبید. داستان در مورد قتل میزبان یه مهمونی هستش که مهموناش رو به دلایل خاصی گلچین کرده و دقیقا همین کارش باعث میشه کشته بشه. ازونجایی که پوآرو هم جزو افراد این مهمونی بوده وارد داستان و حل معما میشه و ... ترجمه اشتباه زیاد داره ولی نسبتا روونه و مشکل خاصی نداره. شخصیت پوآرو هم که دیگه معرفی و توضیح نیاز نداره :)