نظرات کاربران درباره کتاب سرخ و سیاه

یک اثر کلاسیک بسیار دلپذیر که استاندال در آن زندگی جوانی عاشق‌پیشه و در عین حال سرد و تودار به نام ژولیَن سورِل را روایت می‌کند که همراه با ترجمه‌ای استادانه از زنده‌یاد مهدی سحابی به تجربه‌ای بی‌نظیر برای خوانش تبدیل شده است.

از نظرات کاربران Goodreads: استاندال «قرمز و سیاه» را با هدفی دوگانه نوشته، نخست ارائه تصویری روان‌شناختی از یک جوان جاه‌طلب استانی با سن پایین‌ که تلاش می‌کند از طریق ترکیبی از استعداد، کار سخت، فریب و ریا از نردبان اجتماعی بالا برود. دوم شرح وقایع فرانسه بعد ناپلئون که دیگر استعداد و توان نظامی منجر به پیشرفت نمیشود و امیدی به پیشرفت یک غیر اشرافی نیست. قهرمان داستان، جولین سورل، یک ضد قهرمان با ویژگی های شخصیتی متناقض است. جولین شیطانی ظریف با قیافه ای فرشته ای و حافظه ای قابل توجه است که او را در میان خانم های جامعه بالا قابل تحسین کرده و او با ندامت از آنها برای تحکیم موقعیت اجتماعی خود استفاده می کند. نه میتوانید دوستش داشته باشد و نه از او متنفر باشید. از اعمال او چشم پوشی نمیکنید و او را به خاطر آنها سرزنش هم نمیکنید. زیرا استاندال هوشمندانه نشان داده است که چرا جولین کاری را که باید، انجام می دهد. درام داستان بدون تحلیلهای دقیقش معمولی و پیش پا افتاده است، اما در کل کتاب، کتاب ارزشمندی است.

یکی از کلاسیکهایی هستش که حتمن باید بخونید...ترجمه هم عالی بود.

تمام زمانی که این کتاب رو می خوندم یاد ضرب المثل "خدا خر رو شناخت و بهش شاخ نداد" می افتم. ژولین روستا زاده با توجه به اینکه همش از زندگیش گله می کرد و همه فکر می کردن آدم ساده ای هست به نظرم خیلی زرنگ و سیاست مدار بود. اون تونست هر چیزی رو که می خواد بدست بیاره به غیر از اینکه دنباله روی ناپلئون بشه. به نظرم این کتاب واقعا ارزش خواندن دارد .... چرا که نشان دهنده این است بهتره بعضی ها تو همان جایگاهی که هستن باشن تا سر و زندگیشون رو به باد ندن.