نظرات کاربران درباره کتاب می شکنم در شکن زلف یار
۳٫۸
(۶۶۳)
zeinab
تعجب میکنم مردم میان اینقدر راحت میگن همه این داستانها تخیلی! نویسنده کتاب طی یک گفتگوی کوتاه در خندوانه گفت که داستانها واقعی هستند. مطمئنا که نویسنده برای نوشتن شاخ و برگ داده به موضوع ولی بن ماییه داستانها حقیقی است.
من این کتاب ۶ سال پیش خریدم و خیلی هم از خوندنش لذت بردم.
آدم باید هر از گاهی یک تلنگری به خودش بزنه...
Elham F
این کتابو امروز سرکار خوندم. خوشم اومد چون تا ته تموم شد یعنی تا حدی جذابیت داشت.. گفتم تا حدی
بدم اومد چون نویسنده علاقه داشت خوانندهرو به خصوص -نسل جوان- پند و اندرز کنه.
و اینکه اول کتاب رو با بدحجابی شروع کرد، بیحجاب بودن یا باحجاب بودن کسی ترازوی سنجش آدما نیس، یا حداقل من اینو قبول ندارم. تو این سبک، کتاب خاطرت یک سفیر بیشتر میپسندم
MAHDI
کارتون چیه که تونستید یه روزه کل کتاب رو سرکار بخونید؟!!😁
Amir Inia
ممنون از نظر مفید تون 🌹🌹🌹
سعید رستگار
من مدتها پیش این کتاب رو خوندم
داستان های کوتاه کوتاه خوبی داره
برای شروع کتابخوانی اینجور کتابها رو توصیه میکنم.
ما ابد در پیش داریم....
عاااااااااالی......جذابیتش ازنیمه هاش آشکار میشه........
علی.میم
برا منی که کم مطالعه میکنم خوب بود ا
محمدامین
بسیار کتاب زیبا و روشنفکرانه ای است .
داستان های کوتاه و بسیار زیادی داره با اینکه یکم باعث شلوغی ذهن میشه ولی واقعا کار آمده .
تنها توصیه میکنم در طول مدت بخوانید نه یکسره .
MOHAMMAD
واقعاً عالیه👌
F.M
کتاب خیلی جالبی هست
salaam
خسته نباشید کتاب اموزنده و خوبی بود
جمع ضدین
این کتاب ، مجموعه داستانیست سرشار از تلنگر.
خواندنش را هر چند وقت توصیه میکنم.
k.mehrabi
کتابی بسیار زیبا و عالی با داستان پردازی فوق العاده و حکایت های بسیار زیبا ، آموزنده ، جذاب و متناسب با نسل جوان با قلمی اعجاب انگیز.
به شدت این کتاب رو پیشنهاد می کنم.
Daneshe.Ketab.Khandan
من از کتاب خوشم اومد . چون جدای از واقعی یا غیرواقعی بودنش ( که خداییش بعضی داستاناش به شکلی ضایع تکراریه و صدجای دیگه خوندم قبلا ) به نکاتی برای فکر کردن اشاره می کنه که میتونه خیلی در تصمیم گیری ها و احساساتمون نسبت به بعضی شرایط زندگی و افراد , تاثیرگذار باشه .
اما حقیقتا کتاب دوم ( جوانی در ۱۸۰ ثانیه ) کتاب بسیار بهتر یست .
maryambahare
عالی بود....
alimohamad eftekhari
کتابای دیگه نویسنده رو هم بیارین
Morteza
قشنگه، پیشنهاد میکنم..
kenema
🍉 🍉 🍉
خبرگزاری فرهنگ رضوی به همین بهانه گفت و گویی با سارا نوری هموطن بابلسری مان که برنده جایزه ١١٠ میلیونی "خندوانه" شده، داشت که در ادامه می آید:
زمانی که رامبد جوان با شما تماس گرفت تا خبر برنده شدنتان را بدهد، شما در حرم امام رضا (ع) بودید. حالتان را در آن شرایط توصیف کنید.
زمانی که از برنامه خندوانه با من تماس گرفتند در صحن امام خمینی (ره) نشسته بودم و به صحبت های دکتر رفیعی گوش میکردم. جالب اینکه صحبت ها درباره ناامیدی بود و دکتر رفیعی با بیان داستان های واقعی و با تاکید بر آیات و احادیث تاکید داشتند که مسلمان نباید ناامید شود.
و شما هم در این لحظات جزو گروه افراد ناامید بودید؟!
دقیقا همین طور بود. من در اوج ناامیدی بودم. حتی زمانی که مادرم به من پیشنهاد داد تا به مشهد برویم به او گفتم من سالهاست که حاجت نگرفته ام می دانم که من انقدر بدم که حتی امام رضا (ع) هم به من نگاه نمیکند. اما آقا به من نشان داد که به همه زائرانش توجه ویژه دارد و کسی را دست خالی از حرمش بیرون نمیفرستد.
همه ناامیدی های شما مربوط مسائل مالی بود؟
بله من یک ٣٤ ساله هستم که با وجود داشتن تحصیلات و مدرک فوق لیسانس هنوز موفق نشده ام کاری پیدا کنم و درآمدی داشته باشم. از طرف دیگر برادرم هم ٣٢ ساله است و او هم کاری ندارد و از طرفی قصد ازدواج هم دارد. همه اینها باعث شده بود شرمنده مادرم باشم که با وجود اینکه فرهنگی بازنشسته است همچنان کار می کند تا ما مشکلی نداشته باشیم.
با این حال امام رضا (ع) من را از ناامیدی خارج کرد.
لحظه اولی که وارد حرم شدید از به واسطه امام رضا (ع) از خدا چه خواسته ای داشتید ؟
به دلیل مشکلات اقتصادی که داشتم بیشتر درخواستم اقتصادی بود. البته از آنجایی که مشکل خودم را مرتبط با مشکلات اقتصادی کشور می دانم و می دانستم جوانان زیادی مشابه من درگیر مشکلات اقتصادی هستند برای همه جوان ها دعا کردم و از آقا خواستم مشکلات جوان ها را حل کند.
قبل از برنده شدنتان نذری هم برای برنده شدن کردید؟
نذر به خصوصی نه اما قطعا از جایزه ام صرف امور خیریه و به خصوص حرم مطهر رضوی میکنم.
تصمیم گرفته اید با پول جایزه تان چه کاری انجام دهید؟
قطعا بخش زیادی از جایزه ام را برای برادرم هزینه میکنم. دوست دارم برای او مغازه ای در شهرمان بابلسر باز کنم تا بتواند درآمدی داشته باشد و ازدواج کند.
تقارن اطلاع یافتن از خبر برنده شدن شما در مسابقه کتابخوانی آن هم با جایزه 110 میلیون تومانی در زمانی که در حرم امام رضا (ع) بودید چه یادگاری برایتان گذاشت؟
فقط میتوانم بگویم ما در کشورمان نعمت و سرمایه بزرگی مثل امام رضا (ع) داریم که هیچ کدام از مهمان هایش را به حال خودش نمیگذارد. امام رضا (ع) به من امید دوباره به زندگی بخشید و کاری کرد که هیچ وقت در زندگی ام از کرامات الهی غافل نشوم.
آ ذر
سلام به همگی.
خسته نباشید.
به نظر من کتاب خیلی خوبی بود
Mobina Aghaei
من11سالمه به نظرتون این کتاب برام خوبه؟؟؟؟؟لطفا اونایی که خوندن هرچه سریعتر جواب بدن
نوریه
کتاب خیلی خوبی بود، به همه توصیه میکنم یک بار بخونن.
ممنون
وحید
موضوع کتاب خیلی جالب ه اما نثرش اصلا مناسب نیست.
ramin ashrafi
عالیییییییییییییییییییییییی ، شـــــــاد باشیــــــد :-)
sahar
عالی
nushin77
حرفای خوبی داشت برا گفتن
امیر پارسا
عید غدیر پیشاپیش مبارک
یا علی مدد....
زهرا
واقعا خوب بود...
nushin77
کتاب خوبی بود
salam_rahbar@
خیلی کتابش مطالبش سنگینه می شد اسونه تر مولفش تحریف کنه.
M.A.R.
کتاب خیلی خوبی بود.
بی او
اولا که باید اول کتاب مینوشت این داستانا واقعیه یا نه..بعدشم یعنی دوما کاش نثر روانتر و دلنشین تری داشت
فاطمه خلج
کتابش خیلی خیلی عالیه، برای اهل دل خیلی خوبه
REZA
عالیه
برنده همیشگی
زیبا و پر محتوا .👌
mehdik2017
دورۀ این حرفا گذشته جالب نبود
کاربر 7510907
ارزش خواندن داشت به ویژه داستانی که شهید خندید برایم جالب بود
Atiiieh
کتاب خوبی بود
maryam mafakheri
یازده صفحه از کتاب را توانستم بخوانم.
kianpluto
کتاب خوبی نبود🚫
عاطفه
عالی
...
شاید بشه در دو کلمه توصیف کرد این کتاب رو نوشته های پریشان. با این قلم نویسنده نسبتا بد نبود اما نوع بیان کمی مصنوعی بود و به دل نمی نشست
اما این که امده بودند گریز کوتاهی به هر موضوع زدند بود چندان به دل من ننشت چه خوب بود در یک موضوع عمیق تر بحث و پردازش می کردند
ف.قاف
به نظرم بهتره آدم وقتشو برای چیز های مهم تری صرف کنه. من کامل نتونستم بخونمش چون خسته شدم ازش
کاربر ۳۹۶۲۶۳۰
این کتاب پر از لطافت و اشعار عتطفی را در برگرفته
حسین محمدی
کتاب بسیارزیباوتاثیرگذاری بودپرازسرگذشت های واقعی درموردجوانان وشهدا وامامان وافرادعادی ومحوراصلی کتاب دین مداری واستفاده ازمذهب برای غلبه برمشکلات زندگی بود
master
کتاب خیلی خوبی بود ولی به نظرم کتاب سایه های که مرا تعقیب می کنند عالی تر بود
sabokbal
از دست ندید این کتابو
نازنین نوروزی
وای خیلی بد بود...از اون کتابایی که میخواد به زور بگه فقط اسلام خوبه!
f.s
قشنگ است؟؟ داشتم ولی نخواندم.
غریبه
فصلهای اولش خیلی جالب نبود نوشته نشدهبود، مخاطب نباید احساس القا عقاید بکنه ولی داستان های خیلی خوبی هم داشت.
کلا مشکل خیلی از کتابها و فیلم ها و سریالهای مذهبی و سیاسی تو کشور ما اینه که میخوان به مخاطب مستقیم پیامی رو برسونن برعکس فیلمهای حرفه ای که آمریکایی ها میسازن و مخاطب رو غیر مستقیم تحت تاثیر میذارن.
یکی از داستانهای این کتاب رو نوشتم که خیلی جوانمردانه و زیباست:
🔸یک نامه
حاج آقا؛ سلام!
من از شما خواهش می کنم نامه مرا بخوانید و جز خواندن این نامه از شما انتظار دیگری ندارم....
حدود یک سال پیش در محله ما و در همسایگی ما خانواده ای بودند که خدا تنها یک دختر به آنها داده بود. پدر خانواده عمرش را به شما داد و مادر هم پس از مدتی زن یک مرد نهاوندی شد و از ملایر رفت نهاوند.
این دختر که حدود هجده سال از عمرش می گذشت در ملایر به دایی هایش سپرده شد. دایی ها آدم های بی مسئولیتی بودند و توجهی به این دختڔ جوان نداشتند.
او رها شد در کوچه و خیابان. دختری بی سر و سامان بدون سرپرست درست و حسابی! من مدتی او را زیر نظر داشتم. می دیدم که جوانهای محله چطور سر راهش را می گیرند، ده ها متلک بارش می کنند و مزاحمش می شوند. با خود گفتم :" فلانی غیرتت کو؟ جوانمردی ات کجاست؟"
دلم می خواست او را از این وضع نجات بدهم؛ اما راهش را نمی دانستم. خیلی فکر کردم تا بالاخره تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم در حالی آه در بساط نداشتم. نه پول و پله ای در کار بود، نه خانه و زندگی مرتبی...
او هم نه ثروتی داشت که به آن دل ببندم و نه زیبایی و وجاهتی که چشمم را پر کند. هیچ! خدا شاهد است فقط و فقط قصدم نجات او بود.
با پدر و مادرم موضوع را مطرح کردم. به شدت با آن مخالفت کردند؛ اما من که سرنوشت این دختر را تباه می دیدم، نمی توانستم دست روی دست بگذارم و به سادگی از این ماجرا بگذرم؛ هر چند آنان طردم کنند.
در یک محله مخروبه شهر یک زیر پله اجاره کردم به ماهی هشتصد تومان. او را عقد کردم و بی هیچ تشریفاتی بردم به خانه بخت!
نه کسی ازدواج ما را تبریک گفت و نه کسی سر به خانه ما زد...
چیزی نگذشت که همسرم به شدت مریض شد و من در رشته مهندسی... با بالاترین رتبه قبول شدم. دغدغه ورود به دانشگاه همراه شد با بیماری این زن مظلوم که گوشه خانه افتاده بود و من پولی برای مداوایش نداشتم. به هر که می شناختم رو انداختم تا توانستم دویست و پنجاه هزار تومان فراهم کرده، صرف درمان همسرم کنم. الان چند روزی است به دانشگاه آمده ام و اسم نویسی و انتخاب واحد کرده ام....
اما فکر بیماری غریب که عنوان همسری مرا به یدک می کشد و صدها کیلومتر با من فاصله دارد، لحظه ای رهایم نمی کند. قرض و بدهی گلویم را فشرده و کلاس های درس دارند شروع می شوند. من چه کنم؟
ادامه در پاسخ :
thiii
من این کتابو چهارماه بعداز اینکه خریدمش دارم میخونم ،اوایل کتاب به نظرم جالب نیومد به همین علت گذاشتم کنار، تو مسابقه هم شرکت نکردم ولی الان که دارم میخونمش به نظرم کتاب خیلی خوبیه؛ من که لذت بردم، گاهی اوقات باید به کتاب هم فرصت داد تا زیباییش رو آشکار کنه.
MOHAMMAD
فوق العاده و بی نظیره
akram
کتاب خیلی خوب و قشنگی بود
من این کتاب رو بره مسابقه بخون ببر دانلود کرده بودم ولی الان هرکاری میکنم باز نمیشه برام
چرا؟؟؟؟
حجم
۱۷۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۲۸۶ صفحه
حجم
۱۷۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۲۸۶ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰۵۰%
تومان