نظرات کاربران درباره کتاب جمیله

قصه چرتی بود بسیار آبکی و زرد اصلا ارزش وقت گذاشتن نداره چرا اسم خیانت و بی عفتی را باید عشق گذاشت؟؟؟ واقعا به این قصه می‌گفتند عاشقانه ترین قصه جهان ؟ اگر عشق این هست باید در عشق و عاشقی را گل گرفت به نظرم قصه های جان دار تر و زیباتر عاشقانه زیادی نوشته شده که این کتاب در مقابل آنها هیچ است.

موضوع سال ۱۴۰۳ طاقچه، بسیار جذاب بود. وقتی بین کتاب‌های مربوط به آسیای مرکزی و جنوبی را نگاه میکردم از نویسندگان هندی قبلا خوانده بودم. پس نام یک نویسنده جدید نظرم را جلب کرد. چنگیز آیتماتف، نویسنده‌ای که اولین بار نام او را می‌شنیدم. پس از جستوجو متوجه شدم ایشان از قرقیزستان است. من از قرقیزستان جز پایتخت آن بیشکک و اینکه از لحاظ جغرافیایی در کجا واقع شده است هیچ نمیدانستم. پس من کتاب جمیله را انتخاب کردم کتابی که عشق را روایت میکند. عشق میان مرد و زنی را روایت میکند که در میان جنگ در پشت جبهه جنگ، جنگی بزرگ برای بقا و زندگی میکنند. چیزی که از این کتاب به ذهنم میماند این است که گاهی اوقات عشق قوانین، قراردادهای اجتماعی و سنت را پشت پا میگذارد و به وقوع میپیوندد. چرا که شاید بتوان گفت عشق بزرگ‌تر از تمام آنهاست. این کتاب را به افرادی که به خواندن رمان‌های عاشقانه که از دل یک زندگی حقیقی می آید پیشنهاد میکنم. این کتابی همانند کتاب های آبکی عاشقانه نیست بلکه روایت زندگی مردم پشت جنگ است. مردان کمی در روستا باقی مانده‌اند و زنان و کودکان باید سخت کار کنند. کاری که پیش از آن به عهده مردان زورمند بوده است. کتاب، کتاب خوبی بود. اینکه روایتگر یک پسرک نوجوانی بود که روایتگر عشقی بزرگ بود آن را شیرین‌تر کرده بود. از سوی دیگر متن، متن روان و سلیسی بود و تعداد صفحات کمی داشت که میتوان در زمان کوتاهی مطالعه کرد. و اما طراحی جلد کتاب به نظرم زیبا نیست که که جمیله یک زن زیبای قرقیز است و موهای مشکی و چشمان بادامی مشکی دارد و اما گذاشتن عکس یک دختر روس بیشتر نشان از همان تجاوز فرهنگی شوروی به کشورهای مجاور همانند قرقیزستان و ازبکستان و ... است. نکته منفی بعدی این بود که آنطور که باید فرهنگ خاص قرقیزستان رو به مخاطب انتقال نمی‌داد. من به واسطه این جهانگردی طاقچه، اطلاعات زیادی راجع به این کشور، طبیعت‌های بیکران و دیدن و لمس کردن آن، اسب سواری در دشت‌های پهناور با اسب های اصیل و زیبا و ... کسب کردم. البته در داستان به اینکه جمیله سوارکار ماهری هست هم اشاره شد. در نهایت از خواندن آن لذت بردم. #چالش_کتابخوانی_۱۴۰۳

نویسنده این کتاب آیتماتف نویسنده قرقیزستانی است . این کتاب مرا یاد کتاب بیشعوری می اندازد و دلیلش این است که وقتی مردی در داستان مزاحم دختر جوانی می شودکه برای زندگیش تلاش فراوان می کند و او با طعنه جواب او را می دهد در کمال بیشعوری مرد است. این کتاب را همه می توانند بخوانند کتاب زیبایی است و از خواندنش لذت می برند . (تگ)#چالش_کتابخوانی_۱۴۰۳

راستش خیلی داستان آبکی هست. اصلا با سبک نویسنده آشنا نمیشید با خوندن این رمان. از اولش تهش معلومه. خیلی ابتدایی و خام. انشاهای ما تو مدرسه، بدش از این بهتر بود