نظرات کاربران درباره کتاب مرگ خانم وستاوی

یه داستان تریلر جذاااااب. عاشق قلم نویسنده و داستان شدم. داستان درباره‌ی دختری به اسم هالی هستش که به شدت فقیره و بعد از مرگ مادرش هیچ‌کس رو نداره و پول هم به یه نزول‌خور بدهکاره. هالی که با ورق‌های تاروت، فال می‌گیره یه روز یه نامه به دستش می‌رسه که از مادربزرگ مرحومش ارث بُرده. هال اولش فکر می‌کنه تشابه اسمی و اشتباه شده ولی چون بی‌پوله تصمیم می‌گیره بره اونجا و وانمود کنه نوه‌ی خانم وستاوی هستش و ارثشو بگیره که درگیر ماجراهای باورنکردنی‌ای می‌شه.

درکل کتابیه که یکبار ارزش خوندن رو داره ولی ایراداتی داره از جمله اینکه: .اوایل کتاب تا حدودی یکنواخت و خسته کننده به نظر میرسه .توصیفات زیادی از هرچیز کوچیکی داره که من اون قسمتهارو زیاد نخوندم .من همیشه از نشر نون راضیم ولی حس کردم ترجمه اش در بعضی جاها یکم میلنگید ولی آخر کتاب اصلا قابل حدس نبود و بسبار هیجان انگیز بود و پشیمون نیستم بابت وقتی که برای مطالعه اش گذاشتم بطور کلی آثار روث ور ارزش یکبار خوندن رو دارن و در آخر هم از نشر نون و طاقچه تشکر میکنم :)

خوب بالاخره خوندن این کتاب رو تموم کردم اول خلاصه داستان: داستان راجب دختریه به اسم هریت( که بهش میگن هال) که مادرش رو از دست داده و داره با غم دوری مادرش زندگی سختی رو میگذرونه هیچ پولی نداره و به یه نزول خوار که تهدیدیش کرده پول زیادی بدهکاره هال از همه چیز و همه کس خسته شده که یه نامه دریافت میکنه . در نامه ازش خواسته شده که برای دریافت ارثیه مادربزرگش یعنی خانم وستاوی که تازه مرده بره پیش خانواده وستاوی. ولی مادربزرگ هال بیست سال پیش مرده... اما هال تصمیم عجیبی میگیره حقیقتش همه جا نوشته بود که ژانر کتاب جنایی و معماییه اما به نظر من اصلا جنایی محسوب نمیشه چون جنایت آن چنانی در کتاب رخ نمیده بیشتر همونطور که یکی از دوستان گفت یه کتاب غم انگیز و معماییه هیجان بالایی هم نداره فقط قسمت آخر کمی هیجان داره که خوب برای من اون طوری نبود. داستان بییییییییش از حد کش داده شده خیلی زیاد یعنی من که کلافه شدم راجب کارت های تاروت بیش از حد توضیح داده که من دیگه خسته شدم ولی در کل ارزش یک بار خوندن رو داشت و خیلی ابهامات دیگه ای داشت که اگه بخوام بهش اشاره کنم داستان لو میره

من تمام کتابهای روث ور رو که تو طاقچه هست خوندم این جز متوسطهاش بود داستان جذابی داشت و خصوصا نیمه انتهایی کتاب ادم رو دنبال خودش میکشید اما توضیحات اضافه زیاد داشت خیلی وقتها از توصیفات کارتهای تاروت خسته میشدم و دوست داشتم نویسنده بیشتر به خود داستان بپردازه تا کارتها در کل برای یه بار خوندن پیشنهادش میکنم

من بیشتر اثار روث ور رو خوندم و این هم مث قبلی ها عالی بود به نظرم ارزش خوندن رو داره

واقعا عالی بود . سوژه پردازی ۲۰. ترجمه شم خوب بود . وقتی نمیتونستم برم سراغش ، مریض میشدم . حالا که تمومش کردم حس خیلی خوبی دارم . باعجله کارامو میکردم که از همونجایی که موندم ادامه بدم . آخر داستانو از صفحات اول نمیشد حدس زد . اما حیف که خیلی از ماها همچین شانسایی نداریم. خوندنشو توصیه میکنم !

اولین کتابی که از روث ور خوندم معماهای این کتاب خیلی جذابن و باید بگم که فقط مربوط به کشف قاتل نیست یه عالمه چیز دیگه وجود داره که باید کشفش کنید و این خیلی داستان رو جذاب میکنه در اواخر کتاب یه چیزایی مشخص میشه که هی برمیگردی خط های قبلی رو میخونی و از هنر نویسنده لذت میبری

به نظرم داستان کتاب اصلا منطقی نبود. مگه نباید هر جنایتی یه دلیل منطقی داشته باشه؟ خسته کننده بود و به نظر من بی ربط بود. کپی دست چندم از کتابهای آگاتا کریستی بود ولی نه به اون جذابیت و متن قوی

داستان زیبایی داشت و خسته کننده نبود. فقط در مورد ماد و مگی نفهمیدم کدوم با ازرا بودند.

داستان دختری بنام هریت که بهش هال میگن،،، هال دختر تنهایی که به تازگی مادرشو از دست داده با ورق های تاروت فال میگیره یعنی کارش همینه تو یه آپارتمان درب وداغون زندگی میکنه کلی بدهکاره و هیچ پولی نداره و یه پولی از یکی قرض گرفته که چندبرابرشو پس داده ولی ادمای اون فرد تهدیدش کردن برای پرداخت پول،توی تمام این بدبختیاش یه نامه ای دریافت میکنه که ازش دعوت شده برای شرکت در مراسم ترحیم مادربزرگش و دریافت ارثیه ای که براش گذاشته،هال میدونه که مادربزرگش سالها پیش مرده و این نامه اشتباهی براش اومده ولی تصمیم میگیره در مراسم شرکت کنه و امیدواره با دریافت ارثیه زندگیش بهتر بشه ولی اتفاقاتی میفته که اصلا انتظارشو نداشته. روث ورن نویسنده بسیار تواناییه و اکثر کتاباشو خوندم،تو این داستان نقطه ضعفش توضیح بیش از حد و گاهی ترجمه نامفهومشه که حوصلتونو سر میبره در یک سوم انتهای داستان هیجانات داستان شروع میشه ودر قسمت انتهایی همه غافلگیر میشن،اگه توضیحات زیاد داستانو کنار بزارید جذابیت کتاب خوبه و ارزش خوندنو داره

این سومین کتاب از روث ور است که خوندم. هیجان این کتاب برام بیشتر بود و داستانش به‌ویژه در فصل‌های پایانی کشش بیشتری داشت. نکته‌ای که هم خودم میگم هم بعضی خوانندگان دیگه، اینه که نویسنده خیلی توصیف و توضیح درباره محیط و اطراف شخصیت‌ها داره، ولی حالا که فکر می‌کنم میگم لابد لازمه که در داستانش فضاسازی داشته باشه.

معمایی و غافلگیر کننده ترجمه عالی و روان

از خوندن این کتاب خیلی لذت بردم. بر خلاف تصورم از اون کتاب های جنایی/معمایی ای که تم ترسناک دارن نبود، اما شخصیت پردازی خیلی خوبی داشت، داستان پر جزئیاتی بود و ممکنه برای بعضی خواننده ها کشش نداشته باشه اما برای من جذاب بود.

یک سوم اول کتاب اضافی بود، فضاپردازی خسته کننده، ترجمه و ویرایش اصلن خوب نبود، کمی خسته کننده شده بود، وتقریبن مشخص، بیشترشبیه یک تراژدی غمناک بود تا جنائی، ارزش فقط یک بارخواندن را دارد، مملو ازغلط املائی.

عجب ایده ای واقعا جالب بود من تا حدودی یه چیزایی رو حدس زده بودم با این حال باز هم در انتها حقایق جدیدی منتظرم بودن تا شوکه ام کنن

با این که قشنگ بود به شدت کشدارو پر از توصیفات اضافه بود در مورد منطق هم که دوستان گفتند موافقم و در کل من کتاب جنایی نخوندم که منطق در اون رعایت شده باشد و یا کلا بی منطق هستند و در دنیای واقعی غیر قابل اجرا و یا منطق به شدت درش کمرنگ است

من این کتاب رو دوباره خوندم همون هیجان و غافلگیری و جذابیت بار اول رو برام داشت