نظرات کاربران درباره کتاب دختری که گذشته ای نداشت

این کتاب کتابی نیست که بتوانید تصمیم بگیرید آن را زمین بگذارید، اگر خواندن آن را آغاز کنید تا پایان ذهنتان آرام نخواهد گرفت و کاترین کرافت جوری آن را به پایان رسانده است که هیچ‌کس حتی نمی‌تواند تصورش را بکند.لیا رازی با خود دارد که زندگی‌اش را تحت تأثیر شدید قرار داده و دیگر نمی‌تواند مانند آدم‌های عادی زندگی کند. کاترین کرافت این داستان را با توصیفاتی دقیق و جذاب نوشته است و توانسته احساس شخصیت اول داستانش را به مخاطب انتقال دهد. رمان داستانی ساده و روان دارد و خبری از اتفاقات خارق‌العاده در آن نیست، نویسنده تنها توانسته است ذهن و روان مخاطب را درگیر کند و او را به چالش بکشد. دختری که گذشته‌ای نداشت رمانی سرشار از تعلیق و دلهره است و هر کسی را برای دانستن پایانش بی‌تاب می‌کند.لیا میلز دختری است که از گذشته می‌گریزد و درعین‌حال در آن زندگی می‌کند. روزی درگذشته اتفاقی در زندگی او رخ‌داده که تا امروز همه‌چیز را تحت تاثیر قرارداده است. راز لیا هرچه که هست او را از زندگی اجتماعی دور نگه‌داشته و باعث شده است نتواند دوستانی برای خود داشته باشد و مانند آدم‌های عادی معاشرت و تفریح کند. این ماجرا ادامه دارد تا زمانی که او با جولیان آشنا می‌شود. ورود جولیان اثرات عمیقی در زندگی او می‌گذارد و لیا جرئت می‌کند که حق دارد یک زندگی عادی و معمولی داشته باشد؛ اما همه‌چیز به همین‌جا ختم نمی‌شود. زندگی نقشه‌ی دیگری برای او کشیده است. در چهارمین سالگرد آن اتفاق لیا از آدمی ناشناس کارتی دریافت می‌کند. کارتی که نشان می‌دهد کسی آن بیرون حقیقت را می‌داند، کسی که می‌خواهد زندگی لیا را نابود کند و تا به هدفش نرسد دست بر نخواهد داشت. همه رازی با خود دارند، اما راز لیا کشنده است...🍃🦋

کتاب راجع به دختریه که حق زندگی کردن رو از خودش گرفته چون در گذشته اتفاقی افتاده که باعث شده نتیجه بگیره لیاقت یک زندگی نرمال و عادی رو نداره، تو در کل کتاب دنبال اون اتفاق و دلیلش میگردی که در آخر رو میشه ولی واقعا دلایلی که نویسنده ارائه میکنه برای اتفاقات اصلا راضی کننده نیست و به نظر حتی خیلی بچه گانه است با توجه به نظرات تصمیم گرفتم این کتاب رو بخونم ولی وقت هدر دادن بود

اصلا داستان پردازی خوبی نداشت و اینکه خیلی تضاد پیدا میشد در متن. داستان گیرایی نداره و واقعا به نظرم ارزش وقت گذاشتن نداشت...🌼

بیشتر خسته کننده بود تا سرگرم کننده به زور تمومش کردم

جالب بود اما طبق نظر دوستان انتظار بیشتری ازین داستان داشتم،بعضی جاها اتفاقاتی که برای لی میافتاد واضح نبود که دلیلش چیه،آخرش خیلی بهتر میتونست تموم بشه،ممنون ازطاقچه🌹

کتاب خیلی خوبی بود، واقعا از خوندنش لذت بردم،مخصوصا پایان داستان که واقعا عالی بود

کتاب خوبی بود فکر کنم همه با ابن کتاب ارتباط بگیرن

داستان غیر منطقی داشت

برای نوجوانان جذابتره تا یه بزرگسال جنایی خوان

داستان سرگرم کننده ای بود ولی میتونست خیلی بهتر تموم بشه و بعضی جاها اصلا منطقی نبود و دور از واقعیت پیش میرفت در کل توصیه نمیکنم

کتاب مریضی بود

داستان جالب و معمایی بود ،دوست داشتم آخرش رو زودتر بدونم.

داستان در مورد دختریه که با عذاب وجدان حادثه ای از گذشته ش زندگی میکنه، خودش رو از یک زندگی نرمال محروم کرده چون فکر میکنه لیاقتش همینه و طبق اصل کارما داره تاوان میده. حالا بعد سالها که سعی میکنه شرایط رو کمی تغییر بده گذشته دوباره به سراغش میاد ی شخص غریبه که میدونه اون چیکار کرده و...انتظار یک داستان جنایی نداشته باشید اما کشش خوبی داره و شمارو ترغیب به خوندن میکنه

رمان قشنگی بود کتابی با موضوعی پیچیده که اصلا نمی توان پایان ماجرا را پیش بینی کرد

اول کتاب تا نیمه خسته کننده هست بعد پایان کتاب قشنگ و سرعتی میشه

جا به جایی مدام زمانی از گذشته به حال کتاب رو کسل کننده کرده بود.... موضوع داستان خوب بود اما خوب بهش پرداخته نشده بود. و بر پایه ی این جمله که کارما انتقام میگیره نوشته شده بود،چشم در برابر چشم.زندگی در برابر زندگی.عشق بین خانم هولیس و بن مسخره ترین بود. بیشترین سختی و تاوان رو هم لی تحمل کرد.کسی که مخالف کارهای دوستاش بود

من دوست داشتم کتابو. جالب و جذاب بود و کشش بالایی داشت

قسمت های اول کتاب جالب بود اما هر چقدر که جلوتر میره اتفاق خاصی نمیوفته و وقتی لی داستانشو تعریف میکنه.اصلا رفتارهاش و کل داستان کتاب هیچ منطقی نداره.

فضای کتاب خیلی تاریک و سرد و یخ بود

نمی تونستم یه لحظه پایین بذارمش، مدام تو فکر داستان بودم

موضوع خوبی داشت با پایان معمولی ولی می تونست بهتر از این هم باشه یه کم زیادی طولانی بود.

انقدر کتاب از گذشته به آینده و برعکس میره که به زور تمومش کردم. به نظرم اتفاقات کتاب اصلا با عقل جور در نمی اومد