نظرات کاربران درباره کتاب ساجی

لطفا در بی نهایت قرار دهید

هنوز کتاب رو نخوندم ولی به نظرم باید خوند پس لطفا به طاقچه بی نهایت اضافه بفرمایید

کتاب های خانم ضرابی زاده خیلی خیلی زیبا هستند و قلم خیلی خوبی دارند

این کتاب با خط ۲۰، ۷۶۵ صفحه هست. اول که خریدم ناراحت شدم، چون خوندن این همه صفحه از کتاب الکترونیکی برام سخته، اما وقتی شروع کردم متنش خوندنی و روان بود و خوندنش رو برام راحت تر کرد. کتاب خوبیه، خاطرات تلخ و شیرین، جنگ زندگی همه رو خراب میکنه اما ایستادگی کردن صبوری کردن و با امید ادامه دادن رو میشه در شرایط سخت فهمید. از خوندنش راضیم. ...

یکی ازعالی ترین کتاب هایی بودکه اززبان همسرشهیدنقل شده. به نظرمن راوی بامخاطب صادقانه خاطراتش رابیان کرده.درقسمتهای مربوط به خاطرات کودکی همسرشهیدودوستی که بین اعضای فامیل ورفت وآمداقوام بودخیلی جالب بود. دردناکترین قسمت مربوط به فوت ساجده بود. .به نظرم مادرهمسرشهید زن قوی بودهمه جاهمراه وپشتیبان دخترش درسختیهابود.... وای کاش همسرشهید مقداری ازخاطرات بعدازشهادت وسرانجام بچه های شهیدهم می گفتند. انشاالله که شفاعت شهیدان شامل حالمون بشه.

بسیار عالی درود خدا بر زنان صبور اسلام و ایران (به نظرم خانم ها بخونن بهتره)

من این کتاب رو بصورت پی دی اف نخوندم و کتابشو خوندم و میتونم بگم عاااااالی تر از عالی بود مخصوصا قلم نویسنده و داستان جذاب

بسم الله الرحمن الرحیم سلام بر نسرین بانو همسر صبور دریادار شهید بهمن باقری و فرزندانش علی، هاجر، سجاد و ساجی... زندگی پرفراز و نشیب نسرین بانو و مادر مرحومش سکینه‌بانو، جزو زندگی‌های سخت، تلخ و پر از امتحان الهی است که این بانو توانسته تا اینجا زندگی‌اش را مدیریت کند. باشد همچنان از عنایات شهدایشان بهره‌مند و پایبند نظام و انقلاب و اسلام بمانند. ان‌شاءالله

این ماه قرار شد کتاب «ساجی»‌ را بخوانیم، قبلا عکس جلدش را دیده بودم، مخصوصا نام نویسنده‌اش تحریکم می‌کرد که هر چه زودتر بخوانمش😍 توفیق اجباری حاصل شد و کتاب صوتی را با تخفیف پویش همخوانی خریداری کردم، با تک تک خاطرات راوی داستان همراه شدم، خاطرات به زیبایی و ظرافت تمام توصیف شده بود طوریکه حس می‌کردم من «نسرینم!»🤔 نسرین قصه ما کودکی سخت و پرماجرایی داشت، در نوجوانی عاشق پسرعمویش شده بود و القصه پسر عمویش «شهید بهمن باقری» بود! روز اول مهر ماه سال ۵۹ که همه جا بمباران شد و همه فهمیدند که جنگ شده فقط دو ماه از عروسیشان گذشته بود. جنگ خواسته و ناخواسته تمام زندگیشان را به هم ریخته بود، از خرمشهر فرار کرده و به شهرهای دیگر پناهنده شده بودند، نسرین قصه ما مانند همه‌ی قهرمانانی که میشناسیم زنی محکم و قوی نبوده، زنی معمولی با زندگی معمولی در دل روزگاری غیرمعمولی! 🌺این کتاب با کتاب های دیگری که خواندم از چند وجهه متفاوت است؛ اول اینکه احساسات و افکار شخصیت اصلی داستان به زیبایی نوشته شده، این زن قهرمانی است که با قهرمان های دیگر متفاوت است. دوم اینکه اتفاقات از خونین شهر «خرمشهر» شروع می‌شود و با زندگی در چند شهر مختلف ادامه پیدا می‌کند و به اهواز می‌رسد! در دل این هممه اتفاق نسرین قصه سعی می‌کند خانواده‌اش را در کنار هم نگه دارد و ستون زندگی‌اش باشد. سومین تفاوت در شیوه نگارش و توصیف صحنه‌هاست، صحنه هایی زنده و پر جزئیات! صحنه هایی که گاه از اعماق وجود خوشحالت می‌کند و گاهی با تمام وجود تبدیل به غم می‌شوی، غمی که خواب را از چشمانت می‌گیرد.

سلام لطفا نسخه صوتی این کتاب را هم قرار بدهید متشکرم

به شدت خواندنی!!!

غیر از فصل مربوط به فوت ساجی که بسیار طولانی و پر از جزئیات غیر ضروری و اعصاب خرد کن است؛ باقی کتاب بسیار خوب است.

انقدر قشنگ بود که نمی دونم چه جوری توصیفش کنم،قلم نویسنده طوری بود که من کاملا شخصیت رو درک می کردم جایی که اشک می ریخت ،اشک می ریختم ، جایی که می خندید ، می خندیدم و خلاصه کاملا در کنار شخصیت بودم خلاصه که یه کتاب متفاوت از جنگ رو شما در این کتاب می خوانید:)

زیبایی کتاب ساجی را بیشتر در حس جریان زندگی نسرین بانو دیدم . حسِ ضعف های نسرین در اول زندگی و ساخته شدن او در طول سالها ،رشد و بزرگ شدنش در مسیر مادرانگی، انجا که از درد شدید زایمان توان نداشت اما دم نزد تا بچه هایش در یک شبی که بابا بود بهشان خوش بگذرد و پیتزا بخورند و تفریح کنند انجاکه عشقش را از دست داد و سرپا شد قلبش را گذاشت امابچه هایش را برداشت و زندگی را نو کرد ... و انجا که ساجی ِ زیبا ... چقدر نسرین اخر جنگ توفیر داشت به نسرین اول جنگ ... چقدر مامان نسرین توفیر داشت به نسرین و چقدر این رشد معلوم و محسوس بود

حس تلخی داره کتاب خیلی خوب نوشته شده و مطلب اضافی نداره‌، بیشتر با سختی‌های خانواده شهدا آشنایی میده تا به خصوصیات خوده شهید

میتونم بگم در مجموع کتاب خوبی بود ولی بعضی جاها زیادی به جزئیات پرداخته شده بود که به نظرم اگر بخشهایی حذف میشد نه تنها در روند داستان خللی ایجاد نمی‌کرد بلکه ریتم کتاب بهتر می‌شد ولی به طور کلی از اینکه خانم باقرزاده بدون سانسور خودشون یا اطرافیانشون و در کمال صداقت روایت کرده بودن جذاب بود

امانتی از عاطفه‌ی عزیز حدود یک سوم ابتدایی کتاب فضای عادی و جزئیات زندگی در خرمشهر بدون جنگ را نمایان می‌کند که به تنهایی هم شیرین است، بخش دوم کتاب تاثیرات جنگ در این خانواده‌ی بزرگ را به تصویر می‌کشد شامل به جنگ رفتن مردان خانواده و مهاجرت خانواده‌ها به شهرهای دیگر، بخش سوم که نقطه‌ی ثقل کتاب هم هست، ایستادگی و مقاومت مادر خانواده را روایت می‌کند که علی رغم تلخی‌های بسیار کارهای متفاوتی برای قرص نگه‌داشتن فرزندان و همسرش می‌کند.

لطفاً در بی نهایت قرار بدید 🥲

خوب و روان

یکی از زیباترین زندگی نامه هایی که شنیدم. با خاطرات این کتاب میشه زندگی کرد و چه قدر زیبا و دلنشین هست صدای گوینده محترم

خیلی زیبا بود...با لحظه لحظه کتاب زندگی کردم و اشک ریختم...خانم نسرین باقری واقعا زندگی پر فراز و نشیبی داشتن که توی کتاب به بخشیش پرداخته شده است...ایشان هنوز هم فعال هستن و راه شهید ادامه میدن....حتما کتاب بخوانید یا صوتی شو گوش بدید مطمئنا لذت خواهید برد

کتاب خوبی بود،ولی آخر کتاب پایان خوبی نداشت در واقع اصلا جمع بندی نشده و انگار کتاب نیمه کاره رها شد من کتاب دختر شینا از این نویسنده رو قبول خوندم خیلی عالی بود اما در مورد این کتاب نظرم چندان قابل قبول نبود

بسیار خواندنی و تاثیرگذار!....انگار همین حالا اتفاقات کتاب در حال رخ دادنه. ای کاش کمی از احوالات خانواده بعداز شهادت و بچه ها بیشتر نوشته می‌شد. درهر حال عالی

قشنگه

کتاب زیبا روان و جذابه روایت متفاوته و دوست داشتنی

خیلی دوستش داشتم غمش و شادیش برام واقعی بود و نشون دهنده ی روح جنگ بود

بسیار کتاب خوب و از هر نظر عالی یک زندگی معمولی و عاشقانه

قلم خانم ضرابی زاده بی نظیره ،اینقدر کتاب شیرین روایت شده بود که حد نداشت، روح همه شهدا شاد باشه و دعاگوی ما ، خوندن این کتاب و قصه واقعی اون چنان لذتی در من بوجود آورده که اصلا دوست ندارم رمان بخونم . خدا به تمام همسران شهدا پاداش بی بدیل عطا کنه، فدای تمام غصه هاتون🌹

زیبا و نفس گیر. اگر الان خانم ضرابی رو ببینم دست و چشمش رو می بوسم. به قدری قشنگ نوشتن که اصلا نمیشه هیچ حرفی زد.

تنها کتابی که بعد خوندنش نتونستم گریه نکنم عجب صبر و استقامتی داشتن فوق العاده بود آقا

بسیار بسیارعالی بود

من قبلاً پسر شهید رو میشناختم دورادور ولی خوب از پدرشون چیزی نمی دونستم، و دیده بودم توجه ویژه ای به مادرشون دارن ،یک جور خاص،الان که کتاب رو خوندم دلیلش رو متوجه شدم