نظرات کاربران درباره کتاب یاقوت خونین
۳٫۰
(۴۰)
مریم
آخر داستان ، اسم شخصیت از سباستین به توماس تغییر میکند. اتفاقات پایان داستان ناگهانی و کمی غیر منطقی بود.
کاربر ۱۰۰۴۰۷۲
خیلی سطحی بود
Sou_Ma
#۲
اسپویل
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دوک به چه علت خانوادهی جان پیر رو قتل عام کرده بود؟ این توضیح نیاز داره.
اگه دوک خانوادهی جان پیر رو کشته، اون هم باید قاعدتاً بچهی دوک رو بدزده و بکشه. نه اینکه ببره خودش بزرگش کنه تا زیر دست اون ((مرد نفرتانگیز)) و ((بیخاصیت)) بزرگ نشه. چرا جان پیر نگران بچهی کسیه که خانوادهش رو کشته؟
چرا جان پیر وسط زیرزمین قبل از اینکه نقشهش به نتیجه برسه، سفرهی دلش رو باز میکنه و تا تهِ نقشه رو لو میده و هویت پسرش رو آشکار میکنه؟
((فردا صبح میرم پیش دوک و بهش میگم که پسر واقعیشم. حق و حقوقمو ازش میگیرم. بالاخره یه نجیبزاده میشم)) !!!!!!!!!!!!!!! دوکم همون فردا صبح میگه بفرما پسرم اینم حق و حقوقت. فیلم هندیه مگه؟
توماس کی بود اون وسط؟
اگه ماری از نقشهی دزدی پشیمون شده بود و میخواست دزدها رو بفرسته زندان، پس چرا طبق نقشه دوک رو بیهوش کرد و خودش رو با دوتا دزد مسلح توی زیرزمین اسیر کرد؟ چرا به کسی خبر نداد؟ چرا از قبل نگهبانی توی خونه نذاشت؟
خود یاقوت قرمز چه نقش مهمی داشت که اسمش روی داستانه؟
ضعیف و بیمنطق.
هرماینی
💀
Mohammad Bagheri
قشنگ بود و جذاب.
captian marvel
ایده کلیشه ای،پایان قابل حدس...شخصیت پردازی نه چندان درست و ایده آل،ذهن مخاطب اصلا درگیر داستان نمیشه...
کاربر ۱۵۳۶۲۲۴
اصلا خوب نبود ، باید دقت بیشتری تو انتخاب نمایشنامه ها به خرج میدادن
کاربر ۳۵۱۶۰۵۸
سباستین، ماری، جان پیر، دوک، نجیبزاده؟ یعنی از بین ۳۶۴ اثر ارسالی حتی یه نمایشنامه با فضای ملموستر نبود که این کار به عنوان استعداد نمایشنامه نویسی ایرانی انتخاب شده؟ از دو بزرگوار، آقایان سرور و علیزاد انتظار داشتم که استعداد نمایشنامه نویسی ایرانی رو معرفی کنن، نه کارهایی رو که هیچ حرکتی در نمایشنامهنویسی کشورمون که فقر نویسنده داره، به وجود نمیارن! فضایی که صددرصد خود نویسنده هم هیچ اشرافی بهش نداشته. دارم ناامیدانه کارهای منتخب رو میخونم. و هر لحظه ناامیدتر میشم.
Maryam Aln
از اول داستان اخرش معلوم بود.
متنش ساده و روان بود.
پناه 66
خوب وجالب
PaghiA
این داستان به هیچ عنوان برای یک نمایشنامهی کوتاه و تک پردهای مناسب نبود. پرداخت سطحی، تمام داستان رو با اولین دیالوگهای کاراکترها لو میده. داستان به شاخ و برگهای بیشتری نیاز داره که از حالت خطی دربیاد.
کاراکترها حتی در حد تیپ نبودن و اصلا نمیشه بهشون شخصیت گفت.
اتفاقات بسیار سریع رخ میدن و این وسط هیچ مکث و تعلیقی وجود نداره.
نیازی نیست اولین دیالوگ سباستین به ماری این باشه که «یادت نره من و پدرم تو رو از چه منجلابی بیرون کشیدیم»! و مرتبا این دیالوگ با عناوین مختلفی تکرار بشه؛ اما به خاطر اینکه سعی شده همچین ایدهای در یک پرده جمع بشه، این اتفاق افتاده. جدا از اینکه خود ایدهی کلی بسیار قابل پیشبینیه، جا دادن این همه اتفاق در این متن کوتاه باعث کلیشهای تر شدن نمایشنامه شده.
کاربر ۳۵۳۰۱۳۶
جذاب و کوتاه بود. انتهای غافلگیر کننده ای داشت . انتظارش رو نداشتم .
۳۴۷۶۹۳۲
مشخص نیست که این سه نفر از کجا اصن اومدن که راه رفت هم پشت سرشون بسته شده.. یه دزد انتقام گیر اینجوری با ساده لوحی همچیو نمیگه که پسرشم از دست بده بهتر بود جور دیگه ب این قضیه اشاره میشد. اونجایی از نمایشنامه که شخص اول کشته شد منو یاده داستان سه نفری که گنج پیدا میکنن وهمدیکه رو میکشند انداخت یعنی قابل حدس شد..فک کنم این نمایشنامه یه جورایی اقتباسی بود.
جابری
عوضی
mona
داستان در فضایی مبهم آغاز شده و به تدریج گذشته شخصیت ها آشکار میشود. به نظرم نمایشنامهای جذاب با پایانی غافلگیر کننده بود.
zahra.es
نوشتار روان و قابل فهمی داشت . و غیر قابل پیش بینی بود . توصیه میکنم 👏🏻
parisa
بسیار زیبا و روان بود👌🏻
sahar
خیلی خوب بود نکته ای که منو جذب کرد سیر روان و غیر قابل پیشبینیی بودن داستان بود
کاربر ۳۳۱۳۶۳۶
جالب و غیرقابل پیشبینی بود
هرماینی
عالیه و جذاب و مهیج
هرماینی
شما میشه خفه شی؟
۳۴۷۶۹۳۲
البته عجیب نیست که دوستان نویسنده که یکیش شماهستی پای کامنتها فحش بنویسه.چون من بجای نقد فقط عالی وحذاب دیدم.لطفا این کامنتهای کلیشه ای رو از اینستا با کمک اطرافیانتون وارد طاقچه نکنین.اگه قرار ب رای اوردنه نگران چی هستید.
حجم
۹٫۶ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۶ صفحه
حجم
۹٫۶ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۶ صفحه
قیمت:
رایگان