نظرات کاربران درباره کتاب خون به پا می شود

استیفن کینگ" از آن دسته نویسنده‌هایی هست که حتی اگر کتابی از او نخوانده باشیم، اما حتما اسم و شهرتش به گوشمان خورده است. او نویسنده‌ی آمریکایی‌ست که خالق بیش از ۲۰۰ اثر ادبی در گونه‌های وحشت،ماوراءالطبیعه،جنایی،فانتزی و علمی تخیلی است. کتاب "خون به پا می‌شود" که نشر "البرز" به ترجمه‌ی "مهتا عافیت طلب" به چاپ رسانده، شامل چهار داستان بلند به نام‌های: ۱_تلفن همراه آقای هریگان ۲_زندگی چاک ۳_خون به پا می‌شود ۴_موش که اسم کتاب نیز برگرفته از داستان سوم است . این نام احتمالا به شعار قدیمی رسانه‌های خبری اشاره دارد: وقتی خون به پا می‌شود،اخبار جذاب تر است. کارآگاه رالف اندرسون بعد از برگشتن از تعطیلات پاکتی تحویل می‌گیرد که حاوی یکسری عکس و فلش و فایل صوتی از هالی گیبنی همکار سابقش است،که گویا شرح یک گزارش از اتفاق غیرمعمولی‌ست. و در ادامه داستان به گذشته بر می‌گردد اتفاقی هولناک در یه مدرسه رخ می‌دهد که منجر به مرگ دانش‌آموزان می‌شود ،همه به حمله تروریستی شک دارند، اما هالی معتقد است که اتفاقی ماورایی رخ داده و حضور بیگانه را حس می‌کند.... قلم استیفن کینگ پیچیدگی خودش را دارد ، یک موضوع ساده را طوری بر‌می‌گرداند که در پایان داستان شوکه خواهید شد. مرگ نقطه اشتراک هر چهار داستان است.در داستان اول با مرگ آقای هریگان زندگی کریگ دچار تغییراتی می‌شود. داستان دوم با مرگ چاک شروع می‌شود و با جهانی که روبه پایان است و به گذشته بر‌می‌گردد. داستان سوم با مرگ دانش‌آموزان، هالی به وجود بیگانه شک می‌کند. و داستان چهارم نویسنده‌ای به نام درولارسون بعد از نوشتن داستان‌های کوتاه حالا می‌خواد یک رمان بنویسد و برای نوشتن این داستان بلند باید مدتی خانواده را ترک کند و به کلبه‌ی پدرش که مُرده، برود جایی خلوت و کمی متروکه... اگر طرفدار قلم استیفن کینگ هستید، این کتاب را نیز در لیست مطالعه خود قرار بدهید.

خون به پا میشود. تازه‌ترین اثر استفن کینگ که شامل چهار داستانه. داستان اول، به نام تلفن همراه آقای ریگان، از زبون پسری روایت میشه که تو دوران نوجوونی، برای پیرمردی ثروتمند و مرموز کتاب میخونده و ازش دستمزد می‌گرفته. پیرمرد بعد از مرگش، توسط تلفن همراه، با راوی تماس داره. داستان دوم زندگی چاک، روایت مردیه که برخلاف علاقه به زندگی هنری، حسابداری ساده شده و حالا که داره میمیره، داستان به عقب برمیگرده و ماجرای چاک رو روایت می‌کنه. داستان سوم خون به پا میشود، داستان دختری به نام هریه. دختری که تو شرکت کارآگاهی کار میکنه و کارش رمز گشایی از پرونده‌هاس. هری به وجود مردی به قول خودش بیگانه پی میبره که تو تمام اتفاقات تلخ چند سال اخیر حضور داشته. و داستان چهارم، موش، داستان مردیه که به کلبه‌ای دورافتاده میره تا رمانس رو بنویسه. اما تو شبی طوفانی، با موشی روبه‌رو میشه که مجبور میشه برای نوشتن رمان، باهاش معامله کنه. هر چهار داستان، ایده‌هایی قدیمی داشتند و قابل حدس بودند. داستان‌ها ترسناک نبود و برای کسی که این ژانر رو میخونه، خسته‌کننده‌س. تنها نقطه قوت کتاب، جدید بودنش بود. اینکه داستان‌ها تو همین سال‌ها رخ داده بود. اما ایده‌ها و روایت، کاملا نخ‌نما بود. این نویسنده داستان‌های جالب و اقتباس‌های سینمایی عالی داره که معروف ترینش درخشش هست. شاید به خاطر همین اسم نویسنده، این کتاب رو بخونید. اما ناامید میشید چون داستان‌ها نه تنها نفس‌گیر نیست، از معمولی هم پایین‌تره. در مجموع من این کتاب رو پیشنهاد نمیکنم. مگر اینکه بخواید داستانی تو این دوره و زمونه بخونید که اتفاقات به روز باشه. این تنها نقطه قوت کتاب بود وگرنه ماجراها اصلا جذاب نبودن و قدیمی بود.

نمی‌دونم ... داستان اونقدر که باید ترسناک به نظر نمیومد و جذبم‌ نکرد ، اگرچه هنوز کتاب رو کامل نکردم