نظرات کاربران درباره کتاب وسوسه های ناتمام

☆۴۲☆ کتاب رو به خاطر نام نویسنده انتخاب کردم و شروع کردم به مطالعه کمی که گذشت اتفاق خاصی در کتاب و روایت ندیدم و هر چی جلو تر رفتم و منتظر لحظه شگفت کتاب شدم چیزی ندیدم... حتی چند بار سرچ کردم ببینم اسم نویسنده درست زده شده یا نه... این چنین روایت از این نویسنده در این سطح رو توقع نداشتم. روایت به صورت خیلی سریع پیش می ره انگار نویسنده عجله داره به انتهای داستان برسه ، داستان خیلی پیش پا افتاده ای از روایت کربلاست و در مقابل دیگر کتاب ها در این حوزه واقعا روایت خیلی کمی هست، هم از نظر بستر روایتی هم از نظر خوانش ادبی... دلیل های رو به افول یه جوان به خوبی تبین نشده... و زیبایی های کربلا به خوبی تصویر نشده باید . بگم که انگار طرح متنی رو از دفتر یادداشت نویسنده بدون ویرایش خوندم...

کتاب خوبی بود، روح سرگردانی که تو واقعه کربلا دستش به خون پدرش آلوده شده و حالا تا برپایی قیامت قراره در عذاب باشه، موضوع خوبی بود به خصوص قسمت هایی که واقعه عاشورا رو توضیح میداد مکالمه امام حسین و حر و لشکر کوفه خوب بود، ولی بعضی جاها نحوه صحبت کردن به نثر اون زمان نمیخورد و امروزی بود. ولی در کل خوب بود و ارزش خوندن داره، توصیه میکنم بخونیدش

چقدر این کتاب متن خوب و روانی داره، وقتی که چشمای آدم به صفحه میفته دلش نمیاد ازش چشم برداره...

وقت ،نیرو ،آبرو ،مال.....را صرف سراب ها نکنیم

متن واقعا از نظر محتوایی داری سطحی بسیار بالاست و حقایق جالبی در آن آمیخته شده👌🏼

نگارش ساده و قابل فهم برای تشریح حادثه کربلا زیبا نگارشی بود آفرین میپسندم

یکی از،وقایع کربلا به زبان امروزی و کوتاه و در قالب داستان بیان کرده بود.قلم شیوا و جذابی داشتند،درود خدا برنویسنده این کتاب

من چاپیشو خوندم و واقعا لذت بردم بعد خوندن این کتاب به انتخاب هاتون بیشتر توجه میکنید

کتابی عالی و بسیار جالب

روایتی هست از وقایع عاشورا

بسیار عالی بود و باعث می شود به خودمان بیاییم تا تلاش کنیم به هیچ بهانه ای از یاری امام زمانمان دست برنداریم... به شدت خواندن آن توصیه می شود

خیلی عالی بود و داستان بسیار جذابی داشت داستان کربلا رو از یه زاویه دیگه برسی کرد از همه نظر عالی بود گفتار امروزی و خوبی داشت ممنون از نویسنده

جدال دل و دین اینجاست! زمانی که پدر و پسر در دو جبهه مخالف می ایستند،یکی ایمانش قلبش را به درد می آورد و دیگری با دروغی چشمان خود را می بندد و خون بی گناهی را می ریزد. در نبرد ایوب و سالم این میدان کربلاست که یکی را به عرش می رساند و دیگری را خسرالدنیاوالاخره می کند.

کتاب خوب و تکان دهنده ای بود... همه ما کربلا رو از زبان آدم های خوب اون روز شنیدیم اما این بار روایت رو یک نفر که تو سپاه عمر بوده تعریف می‌کنه کسی که در روز عاشورا در سپاه عمر و شمر بود درست مقابل پدرش که در سپاه امام حسین (ع) بود.... کسی که پدرش را کشت‌‌‌.... آخر کتاب آدم رو می لرزونه مثل زلزله...

کتاب زیاد جالبی نبود. تنها نکته اش این بود که از زوایه ای جدید به ماجرا عاشورا نگاه میکرد. داستان هم درباره جوانی بود که کوچک شمردن گناهاش اون رو به سرنوشتی شوم دچار کرد.