بریدههایی از کتاب از جوامع ابتدایی تا ذن
نویسنده:میرچا الیاده
مترجم:سجاد دهقانزاده
انتشارات:بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۴از ۱۶ رأی
۳٫۴
(۱۶)
باورهای قبایل جنوب شرقِ استرالیا
دراینجا به باورهای مردم قبیلهٔ کولین میپردازیم که بازماندگان آنها در قبیلهٔ وُرونجری و آنگونه که در افسانههای آنها آمده، تعریف کردهاند. براساس آنچه خود آنها میگویند، ظاهراً بانجیل یک پیرمرد و یک نگورونگائتایِ، یک رئیس قبیلهٔ خوشقلب بود با دو همسر که گاناوارّا، یعنی قوهای سیاه، بودند، و یک پسر بهنام بینبیل، یعنی رنگینکمان، که همسر بینبیل رنگینکمان ثانی است که گاهگاهی ظاهرمیشود. بانجیل به مردم کولین مهارتهای زیستن را آموخت و یکی از افسانهها میگوید که در آن زمان کولینها بدون توجه به قواعد محرمیت به نکاح هم در میآمدند. دو مرد طبیب (ویراراپ) از طریق درخت تارانگالک ـ بِک نزد بانجیل عروج کردند و او در پاسخ به درخواست ایشان دستور داد تا کولینها به دو گروه تقسیم شوند «مردم بانجیل در یک طرف و قوم واآنگ در طرف دیگر. قبیلهٔ بانجیل باید از واآنگ و قبیلهٔ واآنگ از مردم بانجیل همسرگزینی کنند.»
محمد طاهر پسران افشاریان
افسانهٔ دیگری میگوید که او [بانجیل] بالاخره بههمراه مردمش [به تعبیر این افسانه، «پسرانش»] در قالب گردبادی به آسمان عروج کرد و این گردباد را بِلینبِلین (کلاغ مُشکین) بنابه دستور بانجیل، از کیسهٔ پوستین خود بیرون آورده بود. آنگونه که پیرمردان برای فرزندانشان نقل میکنند، بانجیل همواره در آسمان باقی میماند و از آنجا بر مردم کولین فرومینگرد. یکی از نشانههای این باور، رسم براک است؛ روزی پسری «پیش از رویش موهای پشت لبش» توسط کانگون(داییاش) شبانه از قرارگاه بیرون برده شد؛ دایی او با نوک نیزهاش به ستارهٔ الطایر اشاره کرد و گفت: «نگاه کن! آن یکی ستاره، بانجیل است؛ تو او را میبینی و او تو را مینگرد.» این باور، به پیش از زمان اسکان بَتمن در سواحل رودخانهٔ یارّا مربوط میشود و ماهیت ابتدایی آن قطعی و مسلم است...
محمد طاهر پسران افشاریان
در میان قبیلهٔ کورنای،در سایهٔ آیینهای تشرف، دانش مربوط به موجودی همتراز با بانجیل، غالباً در انحصار تشرفیافتگان است. پیرزنان میدانند که موجودی فراطبیعی در آسمان وجود دارد، اما او را صرفاً با نام مانگاننگوا، «یعنی پدر ما» میشناسند. تنها در آخرین و سرّیترین بخش از آیینهای تشرف است که نوآموز از تعالیم مربوط به مانگاننگوا آگاهانیده میشود و البته مانگاننگوا نامی برای این موجود است که تنها قبیلهٔ کورنای اینگونه آن را مینامند...
محمد طاهر پسران افشاریان
«چون چیزها همانطوری که من اراده کردهام، هستند، موجودی شبیه به خودم را ایجاد خواهم کرد.» سپس او به مشتی خاک نگریست و آن را شبیه خودش ساخت. آنگاه او خطاب به این نوآفریده سخن گفت، اما خاک پاسخی نداد. وی بر آن نوآفریده دوباره نگاه کرد و دانست که او روح ندارد. به همین سبب برای آن روحی آفرید. او دوباره خطاب به این نوآفریده سخن گفت، و نزدیک بود که لب به سخن بگشاید. اما نتوانست منظورش را برساند. ازاینرو، زمینساز بر دهان نوآفریده دمید و با او سخن گفت و پاسخ شنید.
محمد طاهر پسران افشاریان
۳. سپس سوشیانت مردگان را دوباره زنده خواهد کرد، چنانکه (دین) میگوید: زردشت از اورمزد سوال کرد: «چگونه ممکن است این جسم که باد آن را با خود برده و آب آن را روبیده است، دوباره گرد هم آورده شود؟ رستاخیز چگونه خواهد بود؟» و اورمزد (با این گفته) پاسخ داد: «آن هنگام که من آسمان را بدون ستونی که بر پایهای نامرئی (مینوک) استوار باشد [بنا نهادم] وکرانههای آن تا دوردستها گسترانده شد و با جوهر فلز، نورانی گشت؛ و وقتی من زمین را آفریدم تا بهرغم نابرخورداری از هرگونه حمایتی، خود حامی همهٔ آفریدههای مادی باشد، و زمانیکه من خورشید، ماه، ستارگان، اجرام نورانی را در مسیرهایشان در فضا قرار دادم،
محمد طاهر پسران افشاریان
۷. سپس مجمع ایسَتواسَتران برپا خواهد گشت، یعنی جایی که همهٔ انسانها در آن حاضر خواهند بود؛ هر انسانی کردار نیک و بد خود را خواهد داشت و همانطور گوسفند سفید از گوسفند سیاه قابل تمییز است، بهشتیان نیز بهوضوح از دوزخیان متمایز خواهند بود.
۸. و در آن مجمع، دوزخیان که در زمین دوستانی داشتند، به عتاب کسانی خواهند پرداخت که در زمرهٔ بهشتیان قرار گرفتهاند و خواهند گفت: چرا شما مرا از کردار پسندیدهای که انجام میدادید، آگاه نساختید؟ و اگر کسی از بهشتیان بهواقع اینچنین او را آگاه نساخته باشد، باید در آن محفل شرمسار و خجالتزده گردد.
محمد طاهر پسران افشاریان
۱۰. زیرا گفته میشود که در آن روزِ جدایی دوزخیان از بهشتیان و جداسازی بهشتیان از دوزخیان از (چشمهای) همهٔ انسانها تا پاهایشان اشک بسیاری جاری خواهد شد. هنگامیکه پسر از همراهی پدر، برادر از همراهی برادر و دوست از همراهی دوست جدا میشود، آنگاه همهٔ انسانها بهخاطر سوء رفتارهایی که مرتکب شدهاند، سوگواری خواهند کرد؛ اما بهشتیان نیز بهحال دوزخیها خواهند گریست و گریهٔ دوزخیان به حال خودشان خواهد بود. ممکن است پدر بهشتی شود، اما پسر دوزخی، یا احتمال دارد که یک برادر بهشتی باشد و برادر دیگر دوزخی ...
محمد طاهر پسران افشاریان
«آری، تو باید نهایت تلاشت را انجام دهی و اطمینان داشته باشی که تو تنها از نظر جسمی میرا هستی؛ و همینطور تو آنچیزی نیستی که در هیئت ظاهریات نمایان است. خود حقیقی تو، روح توست نه آن صورت جسمانی که با انگشت میتوان به آن اشاره کرد. بنابراین، خود را بهعنوان یک ایزد بشناس! اگر بهواقع ایزد، آن موجودی است که حیات دارد، احساس میکند، بهخاطر میآورد، پیشبینی میکند، پس روح تو نیز حکمرانی و حکومت میکند و بدن را روی آنچه تعبیه شده است، به حرکت درمیآورد، درست همانطور که خدای بزرگ متعال بر این جهان حکم میراند. و درست همانطور که آن خدای جاودانه کیهان را ــ که تا حدی فانی است ــ بهحرکت درمیآورد، روح ابدی تو نیز بدن ضعیف و فانی را به فعالیت درمیآورد...»
Javad Azar
مفهوم یک خدا. مردم کیکویو به خدای یگانه، نگای، آفریدگار و بخشندهٔ تمام چیزها، ایمان دارند. او پدر، مادر، یا ملازمی ندارد و مردم را بنابر کردارشان دوست میدارد یا از آنها منزجر میشود. این آفریدگار در آسمانها زندگی میکند، اما او همچنین منازلی موقت روی زمین دارد که بالای کوهها مستقرند و او ممکن است بههنگام بازدیدهایش در این منزلگاهها استراحت کند. بازدیدهای او از زمین بهمنظور انجام نوعی بازرسی عمومی، کوروراتی، و برای ثواب یا عقاب مردم صورت میگیرد... نگای با چشمان فانی قادر به دیدن نیست. او موجودی دستنیافتنی است و ارتباط اندکی با اشخاص در جریان روزمرهٔ زندگیشان دارد. با وجود این، او در مواقع بحرانی زندگی افراد فراخوانده میشود. در هنگام تولد، تشرف، ازدواج و مرگ، هر یک از افراد کیکویو ارتباطی با نگای برقرار میکنند
محمد طاهر پسران افشاریان
اعتقاد بر آن است که صاعقه نمونهٔ بارزی از حربههای این خداوندگار است که همواره از آن استفاده میکند تا مردم را از آمدنش، آمادهسازی و تطهیر جاده آگاه کند. نزدیک شدن او تنها با مقدماتِ منحصر بهفرد او معلوم میشود. صاعقه نرمش مفصلهای اوست، همانطور که یک مبارز برای مبارزه ابتدا نرمش میکند.
محمد طاهر پسران افشاریان
مردم باـ ئیلا در گذشته چیز زیادی دربارهٔ کارهای لِزا نمیدانستند؛ نه، تمام آنچه آنها دربارهٔ او میدانستند این بود که او ما را آفرید و انجام کارها، قدرت او را نمیفرساید. اما درحال حاضر وقتی فصل بارانی شکل زیانآوری به خود میگیرد یا وقتی هیچ بارانی فرونمیبارد، در چنین مواقعی مردم باـ ئیلا از لِزا چیزهای زیادی طلب میکنند؛ آنها میگویند: «لِزا با قطع باران دارد اذیت میکند.» و وقتی باران سنگینی میبارد، آنها میگویند: «لِزا زیاد باران میفرستد.» اگر هوا سرد باشد میگویند: «لِزا هوا را سرد کرد؛» و اگر هوا سرد نباشد، میگویند، «لِزا هوا را خیلی گرم کرده است، کاش هوا را ابری میکرد.» اما چون لِزا رحیم است، یعنی از عفو و بخشندگی برخوردار است، در همهٔ این موارد بهطور یکسان خشمگین نمیشود، فروباریدنِ باران را متوقف نمیکند و از انجام خیر و نیکی دست نمیکشد
محمد طاهر پسران افشاریان
در زمینهٔ کیهانزایی اساطیر بسیار متنوعی وجود دارند که میتوان آنها را به اسلوب زیر دستهبندی کرد: ۱. خلق از عدم (اینکه یک موجود متعال، کیهان را بهواسطهٔ اندیشه یا کلمه و یا از طریق حرارت دادن خویشتن در یک آلونک آبَکی و غیره خلق میکند)؛
mhzm
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۷۸۴ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۷۸۴ صفحه
قیمت:
۳۶۰,۰۰۰
۱۰۸,۰۰۰۷۰%
تومان