بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب راز دیدار علم | طاقچه
تصویر جلد کتاب راز دیدار علم

بریده‌هایی از کتاب راز دیدار علم

انتشارات:انتشارات سدید
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۷از ۱۳ رأی
۴٫۷
(۱۳)
نگاه خدا به قدری اهمیت دارد که بالاترین عذاب قیامت این است که خداوند اصلاً به بعضی‌ها نگاه نکند.
دلتنگِ ماه
جهانی بنشسته در گوشه‌ای فرمود: اگر مردم محاسن کلام ما را می‌دانستد، حتما اطاعت می‌کردند. پیش‌فرض این روایت است که کلام اهل بیت، پر است از محاسن. نیاز نیست تو کلام ما را زیبا کنی، کلام اهل بیت بدون پیراستن زیباست، چرا که این دل‌پذیری درون‌زاست. فقط اصل کلام را پیدا کن و مردم را از آن آگاه کن! آن کلام پر است از محاسن. اگر آن را خوب به مردم برسانی، همه عاشق می‌شوند. عاشق مطیع.
S
اگر مرد رهی، بسم‌الله! امام صادقی که وصفش در علم و شاگرد‌پروری زبان‌زد است، حرف‌های اصلی و اصیلش را همین‌طور به هرکس عرضه نمی‌کند. درک آن معارف بلند، سختی‌های خاص خودش را دارد. به اشاره حافظ: «نازپرورد تنعم نبرد راه به دوست عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد»
S
فلمّا ضاق صدری صبرت لب‌ریز شده است؟ (حتّی عیل صبری) باید کاملا برید تا وصل اتفاق بیفتد. تا صبرت لب‌ریز نشده و تا سینه‌ات تنگ نشده، از فرج خبری نیست. حقیقت امن یجیب هم همین بود: هرگاه اضطرار پیش آید، باید منتظر جواب بود.
S
امام گفت: علم به تعلم نیست، بلکه نوری است که از طرف خداوند بر دل‌ها می‌تابد. اینک اگر طالب علم هستی ابتداء از خود حقیقت عبودیت را بخواه، علم را برای عمل طلب کن و از خداوند بخواه تا فهم شما را زیاد کند.
S
اثر محیط نورانی در منظومه علم خودت را به زحمت نینداز، اساس علم نور است. جان علوم، نورانیتی است که در دل جامعه می تابانند. العلم نور و آن را به هر دلی نمی تابانند. این را امام صادق به صراحت به عنوان بصری فرمود: لَیْسَ الْعِلْمُ بِکثْرَةِ التَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ یَقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَه‌ (منیة المرید، ص: ۱۴۹) علم به آموختن نیست، بلکه علم نور است که خدا آن را در دل هرکه هدایتش را بخواهد، قرار می دهد.
S
سه توصیه مبنایی برای جویندگان علم امام در طلیعه کلامش سه توصیه برای طالبان علم فرموده بود! امام صادق فرموده بود: علم به تعلم نیست، بلکه نوری است که از طرف خداوند بر دل‌ها می‌تابد، اینک اگر طالب علم هستی: ۱. ابتداء از خود حقیقت عبودیت را بخواه. ۲. علم را برای عمل طلب کن. ۳. از خداوند بخواه تا فهم شما را زیاد کند.
S
هم‌پای عنوان می‌توان ۱) هم راه رسیدن به علم امام را یاد گرفت، فقط با این ملاحظه که مسافر در این سفر، خود را به جای عنوان قرار دهد. ۲) هم از تحفه‌ای که نصیب عنوان شده است، بهره ببرد. از تحفه عنوان، شما هم فیض ببرید! هم ماهی‌گیری، هم ماهی!
S
اثر محیط نورانی در فکر (در اطراف روش‌های ناگفته تحقیق و پژوهش) محمد‌بن‌ادریس شافعی در سال۱۵۰ هجری متولد شده و در سال ۲۰۴هجری فوت شده که مجموعاً ۵۴ سال عمر کرده است، عجیب این است هنگامی که شافعی در مصر فوت کرد، احمد‌بن‌حنبل که وهابی‌ها افتخار می‌کنند که او امام آن‌هاست، پیراهن شافعی را شست و از آبش تبرک جست. ما به ضریح پیغمبر اکرم و ائمه معصومین (علیهم‌السلام) تبرک می‌جوییم، از نظر آن‌ها شرک است و حال آن‌که امام آن‌ها (احمد‌بن‌حنبل) به آب پیراهن شافعی تبرک جست!
S
دعای مضطر مستجاب است «قید دیگری برای دعا آورده و آن این است که فرموده: «اذا دعاه» وقتی او را بخواند و این برای آن است که بفهماند خدا وقتی دعا را مستجاب می‌کند که داعی، به راستی او را بخواند، نه این‌که در دعا رو به خدا کند و دل به اسباب ظاهری داشته باشد و این وقتی صورت می‌گیرد که امید داعی از همه اسباب ظاهری قطع شده باشد، یعنی بداند که دیگر هیچ کس و هیچ چیز نمی‌تواند گره از کارش بگشاید، آن وقت است که دست و دلش با هم متوجه خدا می‌شود و در غیر این صورت همان‌طور که گفتیم غیر خدا را می‌خواند. پس اگر دعا صادق بود، یعنی خوانده شده فقط خدا بود و بس، در چنین صورتی خدا اجابتش می‌کند و گرفتاریش را که او را مضطر کرده بر طرف می‌سازد.» (ترجمه المیزان، ج۱۵)
S
طلیعه‌ای شبیه سلام هو النور پیش از این نیز به محضر امام شرف‌یاب می‌شد، اما وقتی بنا شد خوشه‌چین علم امام صادق شود، حضرت او را قبول نکرد. تا قبل از دیدار علم، دیدارها با امام داشت؛ اما قصه در دیدن جلوه‌ای از علم امام بود. راهی که "عنوان بصری" طی کرد و رازی که به آن رسید "راز دیدار علم" امام بود، علمی که از چشمه اصلی‌اش می‌جوشید و او که لب‌تشنه این زلال بود، به آن رسید. آن‌چه به جا ماند، جلوه‌ای است از راهی که به همه طالبان راه علم نشان داد و از همه مهم‌تر، نحوه پیمودن این راه: "راه ورود به دنیای علم امام"
S
هرگاه بنده‌ای امور خود را به خداوند واگذارد و بفهمد که با عقل و تدبیرش نمی‌تواند امور خود را آن‌طور که هست اداره کند، گرفتاری‌های دنیا و مصائب آن بر او گوارا می‌گردد،
دلتنگِ ماه
لسان عطوف اهل بیت خیلی عاطفی‌اند با آن‌ها باید با زبان عاطفه سخن گفت و این یکی از راه‌های کلیدی ورود به دریای علم امام است، نه فقط برای ورود در صحن و سرای حرم‌شان که برای ورود در حریم علم‌شان نیز... این است یکی از راه‌های ورود به دانش‌گاه امام صادق. دریچه‌ای برای کسب علم امام صادق. پا به پای عنوان بصری...
S
معیار انسانیت «درد داشتن» است، درد مقدس!
دلتنگِ ماه
در ادعیه ماه مبارک رمضان، عبارت زیبایی هست که صدا می‌زند: «وَ لَا کَفَفْتُ‌ عَنْ‌ تَمَلَّقِک‌؛ من هیچ وقت از تملّق‌گویی برای تو سیر نمی‌شوم» (مصباح المتهجد، ج۲: ص۵۹۰) یعنی خدایا! من نگاه تو را می‌خواهم، من نظر محبت‌آمیز تو را می‌خواهم. برای اولیای خدا خیلی مهم است که خداوند با چه مقدار محبت به آن‌ها نگاه کند. این‌قدر مهم است که اولیای خدا برای افزایش درصد نگاه محبت‌آمیز خدا به آن‌ها، جان می‌دهند. نگاه خدا به قدری اهمیت دارد که بالاترین عذاب قیامت این است که خداوند اصلاً به بعضی‌ها نگاه نکند. خداوند درباره این‌ها می‌فرماید: «إِنَّ الَّذینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَیْمانِهِمْ ثَمَناً قَلیلاً أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لایَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لایُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ» (آل‌عمران/۷۷)
کربلایی
پرسیده بود: در این اتاق غیبت شده؟ -بله، چه‌طور؟ -پس در این اتاق دیگر نمی‌شود درس خواند! چه نسبت مبهمی است بین غیبت کردن در یک اتاق و درس خواندن؟ چه تعارضی بین این دو وجود دارد؟ حدیث عنوان، کلیدِ فهمِ این نسبت‌های پنهان و مبهم است، راه حل درک این حلقه‌های مفقوده همین‌جاست. غیبت از جنس سیاهی و کدورت و ظلمت است و علم از جنس نور و این دو با هم معارض‌اند. پس اتاقی که منظومه‌ای هماهنگ با نورانیت علم ندارد، مانند اتاق گناه‌آلود شب‌زده‌ای که در آن غیبت شده، لیاقت درس خواندن ندارد و مطالعه در آن به کمال خود نخواهد رسید.
.
بگو اباعبدالله! جایی که قصه حقیقت عبودیت، از آن می‌جوشد نشان‌ها هم باید نشانی از عبودیت داشته باشد. شرافت در مقابل عبودیت رنگ خواهد باخت، «بگو: اباعبدالله» . این‌جا دیاری است که عالمانش را به عبودیت می‌شناسند و این بالاترین شرافت است، بالاتر از کنیه یا لقبی مثل «شریف» ! عنوان به رسم احترام، امام را شریف (یعنی مرد با شرافت) صدا می‌کند و امام هم منادای عنوان را اصلاح می‌فرمایند: قل: یا اباعبدالله! یعنی به جای شریف بگو اباعبدالله! منادای عنوان را اصلاح می‌فرماید، هم خود عنوان را... هم نگرش عنوان را! آری! حقیقت علم همین است، اگر جعفری باشی.
S
حقیقت بندگی ما حقیقة العبودیّة؟ قال: ثلاثة أشیاء! حقیقت عبودیت چیست؟ فرمود: به سه چیز می‌توان این حقیقت را دریافت.
S
چه‌قدر دیدار با بزرگان سرنوشت‌ساز و تعیین‌کننده و مسئولیت‌آفرین است! عنوان بصری در این دیدار نماینده همه تشنگان معارف زلال جعفری است، سفیری که برای همه مریدان طریق الی الله حامل پیام است. ما چه‌قدر این نوع نگاه را به دیدارها و گفت و گوهای‌مان داریم؟ نگاهی گفتمان‌ساز، جریان‌ساز و حتی تمدن‌ساز!
S
استاد راه‌نمای نورانی کوچه پس کوچه‌های عنوان بصری بوی خدا می‌دهد. بی‌جهت نیست که اهالی توحید بر خود لازم می‌دانند هفته‌ای یکی دو بار این حدیث را بخوانند. اصلا بر شاگردان‌شان فرض می‌دانند آن را هم‌راه خود داشته باشند و بر آن مداومت داشته باشند. دربه‌دری عنوان تا دیدار با امام، امامی که مراد علم و دانایی اوست، همه و همه رنگ ملکوت دارد و اصلا این است که علم را علم می‌کند، علمی در افق اهل بیت، علمی در تراز امام صادق... کاش در این فراز و نشیب که هم‌قدم عنوان هستیم، این کشش را احساس کنیم و خود را نیازمند بدانیم: محتاج نور! آن وقت شاید مناجات المریدین امام سجاد در خمسه عشر را بهتر نجوا کنیم
S
«وَ لَا کَفَفْتُ‌ عَنْ‌ تَمَلَّقِک‌؛ من هیچ وقت از تملّق‌گویی برای تو سیر نمی‌شوم» (مصباح المتهجد، ج۲: ص۵۹۰) یعنی خدایا! من نگاه تو را می‌خواهم، من نظر محبت‌آمیز تو را می‌خواهم.
دلتنگِ ماه
اخلاص یعنی تو برای «نگاه خدا» کار کنی، نه اینکه برای خودت انسان خوبی بشوی و کارهای خوب انجام دهی. واقعش این است که اگر به خاطر خدا خوب نشوی و به این مرحله نیانجامد، تقریباً خوب شدن تو ارزشی ندارد؛
دلتنگِ ماه
در اتاقی که غیبت شده است، نمی‌شود خوب درس خواند، کدورت آن مانع فهم بهتر است. به عکس در اتاقی که روضه سراسر نور حضرت ارباب خوانده باشند، آن‌جا چه‌طور؟ شما بفرمایید آیا بهتر می‌شود درس خواند، آیا؟! گریه بر حضرت ارباب سراسر نور است...
.
باید کاملا برید تا وصل اتفاق بیفتد. تا صبرت لب‌ریز نشده و تا سینه‌ات تنگ نشده، از فرج خبری نیست.
up
بندگان آن‌چه را که خداوند به آن‌ها بخشیده است، ملک خود ندانند، زیرا بندگان خدا مالک نیستند و هر چه دارند، از خداست و هر جا خدا امر کند، باید خرج کنند.
Ms
اما آن سه خصلت که درباره حلم است: ۱- اگر کسی به شما گفت: یکی بگو و ۱۰ تا بشنو، بگو اگر ۱۰ تا گفتی، یکی هم نمی‌شنوی! ۲- هر کس تو را فحش داد، بگو: اگر در آن‌چه می‌گویی، صداقت داری، از خداوند می‌خواهم مرا بیامرزد و اگر دروغ می‌گویی، از خداوند می‌خواهم شما را رحمت کند. ۳- هر کس تو را به خیانت وعده داد (یعنی نشان داد که با تو رو راست نیست و خیر خواهی ندارد) ، تو او را خیرخواهی کن (یعنی مقابله به مثلت این گونه باشد که ابراز خیرخواهی کنی و سبک تعاملی خود را به او نشان دهی) !
دلتنگِ ماه
بعضی بیماری‌ها درد ندارند تا با احساس درد ناشی از آن دنبال درمان‌شان باشیم، باید گفت: امان از بی‌دردی! رحمت خدا بر معلم شهیدمان که باور داشت: معیار انسانیت «درد داشتن» است، درد مقدس! (مجموعه ‌آثار استاد شهید مطهری، ج‌۲۳، ص: ۱۳۲) هرکه دردمندتر، انسان‌تر.
کربلایی
پرسیده بود: در این اتاق غیبت شده؟ -بله، چه‌طور؟ -پس در این اتاق دیگر نمی‌شود درس خواند! چه نسبت مبهمی است بین غیبت کردن در یک اتاق و درس خواندن؟ چه تعارضی بین این دو وجود دارد؟
دلتنگِ ماه
... این پندار غلط مخصوص قارون نبوده، هر انسانی همین‌طور است، که وقتی نعمتش زیاد شد، طغیان می‌کند و می‌پندارد که تنها سبب اقبال دنیا به وی، خود او و کاردانی اوست. (ترجمه المیزان، ج: ۱۶، ص: ۱۱۳) این زاویه دید قارون‌صفتان به هرچیز است: رد پای خدا را ندیدن، اتکای به خود، اعتماد به نفس کاذب و در یک کلام به تعبیر قرآن: قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَی عِلْمٍ عِنْدِی...
کربلایی
این زاویه دید قارون‌صفتان به هرچیز است: رد پای خدا را ندیدن، اتکای به خود، اعتماد به نفس کاذب و در یک کلام به تعبیر قرآن: قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَی عِلْمٍ عِنْدِی...
سراج زاده

حجم

۲۷۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۴۵ صفحه

حجم

۲۷۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۴۵ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان