بریدههایی از کتاب دیانه؛ جلد دوم
۳٫۶
(۳۱۹)
آدمها خیلی منتظر جواب احساسات ما نمی مونن. گاهی خسته میشن و میرن؛ به این میگن دیر کردن و با هیچ چیزی جبران نمیشه.
میرفندقی
نه میتونستم داشته باشمش نه میتونستم فراموشش کنم.
نآزنین
این تو هستی که انتخاب میکنی ضعیف و توسری خور باشی یا یه آدم قوی و محکم.
kimiya
زندگی قرار نیست باب میل ما پیش بره اما ما هم قرار نیست باب میل اون پیش بریم!
ستاره شرقی
چرا از حرف یه آدمی که ارزشش در حد همون حرفش هست باید انقدر بهم بریزی؟!
کاربر ۲۶۶۰۹۸۰
هر سختی به پایان میرسد کافیست کمی صبر کنیم.
kimiya
-سلام. ببخشید دیر شد.
Tara
-کارهام به خودم مربوطه!
هدیهٔ دریا
اصلاً میفهمی عشق چیه؟ تو خودخواه تر از این حرفهایی که بفهمی عشق چیه
هدیهٔ دریا
همه حرفهاش رو تأیید میکردن. از همه جا بیخبر
هدیهٔ دریا
نه میتونستم داشته باشمش نه میتونستم فراموشش کنم.
«کائـ★ـوری»
زیر لب زمزمه کردم:
-یکسال از رفتنت گذشت اما چرا هنوز همه جا احساست میکنم؟ اینجا، تو خونه... انگار درونم اجین شدی!
یك رهگذر
آدمها خیلی منتظر جواب احساسات ما نمی مونن. گاهی خسته میشن و میرن؛ به این میگن دیر کردن و با هیچ چیزی جبران نمیشه.
یك رهگذر
نگاه آدمها خیلی بهتر از خود آدمها راست میگن. زبان خیلی وقتها برعکس قلب و نگاه حرف میزنه.
«کائـ★ـوری»
با چند گام بلند سمت اتاق کار آقای کاظمی رفتم و بیهوا در و باز کردم. آقای کاظمی که انتظارم رو نداشت، هول کرد و سریع از پشت میز بلند شد.
-سلام خانوم!... . چیزی شده؟!
دست به سینه شدم.
-این چه وضعه کاره آقای کاظمی؟... شما میدونی این رستوران بعد از چقدر سختی و مشقت دوباره سر پا شده، اون وقت رفتی یه آدمی رو برای آشپزی آوردی که فرق ادویهها رو هم نمیدونه؟؟!
کاظمی با دستپاچگی گفت:
-نه اشتباه میکنید خانوم...
پشت بهش کردم.
-من این حرفها تو گوشم نمیره؛ همین امروز استعفاتون رو بنویسید و برای تسویه به حسابداری برید.
-ولی خانوم...
بی توجه به صداش از راهرو بیرون اومدم. نگاهم به کارکنانی بود که داشتند با کنجکاوی نگاه میکردند.
کاربر ۳۵۷۳۳۹۱
همیشه نگاه آدمها راست نمیگه!
«کائـ★ـوری»
. گریه کن اما خودت رو عذاب نده! من نمیدونم دقیق چی شده اما میدونم مرگ دوست عزیز، حتی همسایه، سخته! اما راهیه که همهٔ ما قراره بریم. بهتره به بازماندگانش تسلی بدی. مراقب خودت باش.
مهتاب حمزە
نگاه آدمها خیلی بهتر از خود آدمها راست میگن. زبان خیلی وقتها برعکس قلب و نگاه حرف میزنه.
یك رهگذر
زندگی قرار نیست باب میل ما پیش بره اما ما هم قرار نیست باب میل اون پیش بریم!
کاربر ۲۶۶۰۹۸۰
-خداااا کجایی؟ تو چرا من و نمیبینی؟ مگه چند سالمه که انقدر درد بهم دادی؟... خدایا، خسته شدم.
توت فرنگی
-اینو زدم تا حواست و جمع کنی و هرچی لایق خودت هست و به من نبندی!
توت فرنگی
-اگه من هیچی برای جذب و تحریک یه مرد ندارم چرا ازم میترسی؟ از من دهاتی، هان؟
توت فرنگی
هر سختی به پایان میرسد کافیست کمی صبر کنیم.
Zeynab Shahdoost
-زندگی خیلی از ما باب خواسته هامون نیست اما قرار نیست از زندگی کم بیاریم و اجازه بدیم دیگران به جای ما تصمیم بگیرن.
«کائـ★ـوری»
این تو هستی که انتخاب میکنی ضعیف و توسری خور باشی یا یه آدم قوی و محکم.
«کائـ★ـوری»
انگار خاطرههام قصد جونم رو کرده بودن.
“لعنتیهای مزاحم دست از سرم بردارین”
«کائـ★ـوری»
خوشبختی همین روزهایی هست که میگذرن.
sediq hmadi
حجم
۱۳۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۱۳۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
قیمت:
رایگان