- طاقچه
- داستان و رمان
- رمان
- کتاب گره
- بریدهها
بریدههایی از کتاب گره
۴٫۳
(۶۶)
شاید هیچوقت هیچی مثل قبل نشه. اما خدا رو چه دیدی، شاید بهتر از قبل بشه
Parinaz
اصلاً بهتره آدم نشمره! از یهجا به بعد دیگه بهتره هیچی رو کنتور نندازی!
کاربر ۴۲۴۹۷۸۹
آدم، آدمه! اگه بخواد هی رنگ عوض کنه، آتیش نمیشه که. دو تا ترق توروق میکنه و به آنی خاکستر میشه. مثل سنگم طاقتش نمیکشه. سکون واس آدمیزاد، سمه بابا. کپک میزنه.
کاربر ۴۲۴۹۷۸۹
کاش یادم میآمد از چه روزی و چه لحظهای، اشتباههای کوچک و طبیعی زندگیام به خطاهای جبرانناپذیر و بیبازگشت تبدیل شدند،
AmA
زندگی مثل رانندگی تو یه جادهٔ دو لاینهست. تو که پشت فرمونی، هرچقدرم عاقل باشی و حواسجمع، هیچ اعتمادی به رانندههای دیگه نیست. ممکنه اونی که داره از روبرو میاد انقدر دیوونه و احمق باشه که بزنه نابودت کنه.
SARA
- عالم همه پردهایست پر نقشُنگار / هر نقشُنگار آن بوَد نقشِنگار
زین پردهٔ پرنقش، نگار ار گذری/ بینی پسِ پرده صورت نقشْنگار (شاعر گمنام)
کاربر ۱۴۳۱۴۴۷
پسرخوب! تا خودت نخوای نمیتونی از ذهنت پاکش کنی. کل دنیام بری بگردی دلت ولت نمیکنه.
توتیا
ببین... اگه خیلی اتفاقا به جای اینکه لای هزار لایه پوشیده بشن شفاف بشن، خیلی سوءتفاهما همون اول تو نطفه خفه میشه.
SARA
یکبار از او خواسته بودم از آن لیوانهای بزرگ قوارهدارش برایم چای بریزد. اما گفته بود حق این فنجان، چای نوشیدن است و حق آن لیوان قوارهدار، شربتهای بیدمشک و گلاب. گفت ده بار دیگر هم بخواهم، فنجان چای را برایم لببهلب پر میکند ولی به فنجان برمیخورد اگه دستکم بگیرمش. گفت خوب نیست آدم چیزی را از هدفش دور کند یا بخواهد دستکم بگیردش.
AmA
ربالعالمین اگه چیزی رو از تو کاسهت بگیره، جاشو خالی نمیذاره. پرش میکنه با یه چی دیگه.
AmA
- داری با قلبت بد تا میکنی.
قلبم... مشکلی نداشت. جز اینکه مدتها بود تحت فشار بود، جز اینکه گرفته بود و شکسته بود و گاهی درد بدی در رگهایش میپیچید... نه، مشکل خاصی نداشت. خیلی هم مرام گذاشته بود و همچنان میتپید.
Parinaz
خودتان را آخرین کوکاکولا در بیابان میپندارید: کاربرد در زمانی که احساس میکنید خیلی از بقیه بهتر هستید
Parinaz
نمیفهمیدم چطور اینچنین قبح همهچیز ریخته بود و برای برخی، هیچ حد و حریمی، هیچ خط قرمزی وجود نداشت. شاید هم افکار من خیلی قدیمی و پیر و از کار افتاده شده بود. شاید هم رودخانهٔ اعتقادات مدرن و امروزی جای جذابتری برای شناکردن بود. نمیفهمیدم. ولی هرچه بود، هنوز هم درک نمیکردم این نسل میان این همه جابهجایی حریمهایشان، و نابودی تعهداتشان به واقع در زندگی به دنبال چه بودند!
Parinaz
چرا هرکس پا به زندگی من میگذاشت خنجری به دست میگرفت و نابودم میکرد؟
Parinaz
باید برای دلی که اشک میریزد و لبی که ادای خنده را خوب یاد گرفته روزی هزار بار دل سوزاند.
Parinaz
بخوای صبر کنی همهچیز روی روال باشه بعد برنامهریزی کنی، هیچوقت فرصتش پیش نمیاد. همیشه یه چیزی هست!
Parinaz
حجم
۵۲۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۹۱ صفحه
حجم
۵۲۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۹۱ صفحه
قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
تومان