بریدههایی از کتاب راز یک فریب
۳٫۸
(۱۳)
مسئله حجاب به پوشیدن یا نپوشیدن چند متر پارچه نیست. حجاب یک لباس نیست، نوعی نگاه، طرز فکر، رفتار ویژه و جهان بینی خاص است. پدیدهای است که با انبوهی از مسایل زندگی زن پیوند دارد. حجاب، آغاز یک راه و پایان یک بیراهه است. بالاترین فریاد خاموش، بدون زبان سخن گفتن و بدون دعوا، اعتراض کردن؛ مقاومتی بدون خرج و زحمت، و رفتاری آکنده از پیامهای معنوی است. لباس، زبان دارد و زبانش هیچ گاه نه خسته میشود و نه از تأثیرگذاری، ناامید.
سیّد جواد
امروزه مشکل رفتارهای اجتماعی دختران و زنان، کمبود کتاب دربارة حجاب نیست، فراوانی کتابهایی است که اغلب حرفشان تکراری، نگاهشان محدود و ادبیاتشان بیگانه با روحیاتِ مخاطبان است. از برخی نویسندگان میپرسم: این کتاب را برای چه گروهی نوشتهاید؟ با حجابان یا بیحجابان؟ با حجابان که اینها را میدانند، بیحجابان هم که هرگز نمیخوانند!
سیّد جواد
«زیبایی زن به دارا بودن حیا و حفظ ارزشهای انسانی او است.»
S@n@z
ای کاش بسیاری از آدمها از بیخ خر بودند و این همه با دعواها و ستمهایشان کلانتری و پاسگاه و دادگستری را شلوغ نمیکردند و هر یک سر در آخور خود میکرد و بار خویش بر دوش میکشید و در کار دیگری دخالت نمیکرد و حسدورزی نسبت به دیگران ناتوانش نمیکرد و به ضعف اعصاب دچارش نمینمود.
Chamran_lover
وقتی زن حجاب را برمیگزیند همة ابعاد زندگیاش تعریف خاصی پیدا میکند. نگاه، راهرفتن، صحبتکردن و همه رفتارهایش انضباط خاص مییابد و در همه این انتخابها خود او تصمیم گیرنده است. ولی زن بعد از انتخاب بی حجابی ...!
زن با انتخاب بیحجابی آزادتر نمیشود. به ظاهر، او است که در مورد طرز پوشش و رفتارش تصمیم میگیرد، ولی شما بهتر میدانید که تصمیم گیرندة اصلی او نیست. او مجری است، نه تصمیم گیرنده. جبر اجتماعی، خواست عمومی، تبلیغات، سلیقههای دیگران و مجموعهای از این دست پدیدهها تعیین کننده نوع پوشش و رفتار او است. برخلاف بانوان با حجاب که اگر به درستی به ضوابط و حقیقت حجاب آشنا و پایبند باشند، در همه رفتارهایشان خود تصمیم گیرندهاند؛ جامعه، تبلیغات و پدیدههای دست ساز استعمار هرچه میخواهند، بگویند! برای او اهمیتی ندارد.
کاربر ۳۹۸۸۶۹۹
اگر زندگی تنها دستیابی به رفاه و لذت بود آدمی به این همه استعداد انبوه چه نیاز داشت؟! با همان غرایز (و اندکی هوش) میتوانست به همه لذتها دست پیدا کند. این همه استعداد برای دستیابی به لذت و خوشی، نه فقط زیاد است که حتی مزاحم است.
S@n@z
این شرح حال بسیاری از مردمان روزگار ما است. از آغاز جوانی تا پیری، پیوسته در تکاپویند و تحرکات ویژه دارند. بهواقع در حرکتاند و نه در خیال، اما چون نمیدانند در جستجوی چه هستند و باید در جستجوی چه باشند، چه میکنند و باید چه کنند، همچنان در سرِ جای گذشته خود بوده و هیچ جلو نیفتادهاند.
Chamran_lover
من برای خوردن و خوابیدن و خوش بودن، به فکر و عقل، به آزادی و وجدان و روح چه نیازی داشتم؟ این عقل که مزاحم خوشی من است!
S@n@z
اگر شما احساس میکنید پذیرش سودمندی حجاب برایتان دشوار است شاید بیفایده نباشد که درباره حجاب کتابی مطالعه کنید، ولی ضروریتر از آن، مطالعه درباره «راز آفرینش آدمی» است. اگر دراینباره به نتیجهای دست نیابید، زندگی شما معنادار و هدفمند نخواهد شد. در آن صورت اگر بیحجاب یا کمحجاب هم باشید شما پیروز عرصه زندگی نخواهید بود.
Chamran_lover
کسی که مفهوم زندگی و ارزش حیات را کشف نکرده باشد چطور آن (حجاب) را جزو «ارزش» ها یا «ضد ارزش» ها قرار میدهد؟! از با حجابان هم باید پرسید: آیا شما پس از وقتی که معنای زندگی را درک کردید به حجاب معتقد و پایبند شدید، یا به خاطر عادت خانواده، گریز از فشار اجتماعی، ترس از جهنم و...؟ ارزش برتر حجاب هنگامی است که پس از درک معنای زندگی انتخاب شده باشد.
Chamran_lover
وقتی انسان در مقایسه با گذشته خود رشد نکند و فکر و عقل و معنویت و ارزشهای اخلاقیاش ارتقا نیابد به یافتن چه چیزی دلخوش است؟
Chamran_lover
این خوشبینی و زودباوری زن سبب میشود که هرگاه از سوی غریبهای به وی اظهار علاقه شود بدون تردید در صداقت اظهارکننده، آن را باور کند و چه بسا در برخی موقعیتها آن اظهار تمایل و علاقه را بهتر از همسر خود بپذیرد. به گفته درمیس «قلب زن هرگز پیر نمیشود و آن دریایی است عمیق. قلب او همان چشم و گوش او است که بیاختیار به حکم آنها تسلیم دیگران میشود.»
Chamran_lover
کتابی که فراروی شما است نتیجة هجده سال تحقیق دربارة رفتارهای اجتماعی دختران و زنان، و گفتگو با زنان بیحجاب غربی است.
این اثر در بسیاری از مجامع علمی برترین کتاب حجاب ازآغاز پیروزی انقلاب تاکنون شناخته شده است.
Chamran_lover
پس از این همه سال، تصوّر میکنم تا فردی به دانش جامعهشناسی و روانشناسی آشنا نباشد و نیز اظهار نظرهای خانمهای بیحجاب را نشنیده و کتابهایی که دربارة حجاب است نخوانده باشد، بهتر است دراینباره به خلق اثری نپردازد و نظریهپرداز حجاب نباشد.
Chamran_lover
زن با انتخاب بیحجابی آزادتر نمیشود. به ظاهر، او است که در مورد طرز پوشش و رفتارش تصمیم میگیرد، ولی شما بهتر میدانید که تصمیم گیرندة اصلی او نیست. او مجری است، نه تصمیم گیرنده. جبر اجتماعی، خواست عمومی، تبلیغات، سلیقههای دیگران و مجموعهای از این دست پدیدهها تعیین کننده نوع پوشش و رفتار او است. برخلاف بانوان با حجاب که اگر به درستی به ضوابط و حقیقت حجاب آشنا و پایبند باشند، در همه رفتارهایشان خود تصمیم گیرندهاند؛
Chamran_lover
من هم میپذیرم که بعضی از دختران یا زنان با حجاب، ممکن است از حیای زیادی برخوردار نباشند، ولی نباید دچار اشتباه شد. آنچه این اشخاص دارند صورت حجاب است، نه حقیقت حجاب. حقیقت حجاب، مجموعهای از رفتارها، طرز پوشش و متانت در گفتار و نگاه است، و اینها با حیا آمیخته است و تمامی این موارد با آگاهی از مبانی و چرایی (فلسفه) حجاب به وجود میآید.
Chamran_lover
بیشتر برهنگیها و نیمه برهنگیهای زنان بدین علّت است که آنان هنوز از شگفتیهای وجود خود چیزی نمیدانند. نه تواناییهای روح خود را شناختهاند و نه ویژگیهای جسمی خویش را. در غرب نیز آنچه به زنان شناسانده شده است چون با نیرنگ و سودجویی و آلودگی محیط آمیخته است حاصلی جز برهنگی، تقدیم جوامع آنها نکرده است
Chamran_lover
اگر زن به خود وی شناسانده نشود پوشش برای او فقط عامل زحمت و عادت موروثی ملی یا خانوادگی قلمداد میشود. در آن صورت، حجاب فقط در محیطهای اسلامی رعایت میگردد و در دیگر محیطها کنار گذاشته میشود؛ چنان که بسیاری این گونهاند.
Chamran_lover
وقتی دختر خانمی نداند با پوشش خود میخواهد از چه محافظت کند و او چیست و کیست که این همه برای تقدّس و پاکی و حفاظت از وی باید کوشید، حجابش دوامی ندارد و با کمترین فشار یا تبلیغ، از آن فاصله میگیر
Chamran_lover
اراده و تصمیم اینان دستخوش خواستههای دیگران قرار گرفته بود و تنها بدین دلخوش بودند که میتوانند نشان دهند که از تحوّل و تمدن جدید جامعه عقب نیستند و چیزی از بقیه کم ندارند!
این تأثیرپذیری تا بدانجا پیش رفت که فرد، دیگر در اندیشة تناسب اندام و لباس و زیبایی خود نبود. فقط به این میاندیشید که به گونهای پذیرفته نزد مردم حضور یابد، زشت باشد یا زیبا، چندان مهم نیست
کاربر ۵۹۰۴۸۰۲
هیچ کره خری تا به حال خودکشی نکرده و برای مرگ دیگری توطئه نچیده است. پرونده خدمت خران همیشه و در همه جا بر پرونده بدیهایشان برتری داشته است. خر همیشه بار خود و دیگری را به دوش گرفته و هرگز سربار کسی نشده است. همیشه سواری داده و سواری نگرفته است.
پرونده خیانت و جنایت و خودفروشی و اغفال ناموس دیگران و تقلب و تجاوز در زندگی هیچ خری دیده نشده و در غصب اراضی و اموال و کلاهگذاری و کلاه برداری و ریاکاری و دورویی شرکت نداشته است. در صورتی که اگر قرار باشد پرونده تبهکاری آدمیان را بر دوش خران بگذارند کمر آنها میشکند.
ای کاش بسیاری از آدمها از بیخ خر بودند و این همه با دعواها و ستمهایشان کلانتری و پاسگاه و دادگستری را شلوغ نمیکردند و هر یک سر در آخور خود میکرد و بار خویش بر دوش میکشید و در کار دیگری دخالت نمیکرد و حسدورزی نسبت به دیگران ناتوانش نمیکرد و به ضعف اعصاب دچارش نمینمود.
سما
پس از این همه سال، تصوّر میکنم تا فردی به دانش جامعهشناسی و روانشناسی آشنا نباشد و نیز اظهار نظرهای خانمهای بیحجاب را نشنیده و کتابهایی که دربارة حجاب است نخوانده باشد، بهتر است دراینباره به خلق اثری نپردازد و نظریهپرداز حجاب نباشد.
Chamran_lover
از آن خانم پرسیدم: سن شما حدود پنجاه است. از جوانی تا به حال چند همسر داشتهای؟
من از بیان پاسخ او معذورم، ولی چیزی گفت که در باور من نمیگنجید. این سرگذشت تنها او نبود. همه همسالان او در آمریکا جوابی مشابه این داشتند.
ادامه دادم: دوست نداشتی به جای این همه افراد که هر یک فقط مدتی کوتاه همسر تو بودند، از جوانی تا به حال، در کنار یک مرد زندگی میکردی و هر دو به یکدیگر وفادار میبودید؟
او پاسخی نداشت جز اینکه گریه کند.
Chamran_lover
اگر فروشنده شامپوی سگ و مهمان دار یک هتل یا کارمند یک بانک باشید اجازه ندارید به مشتریان خود لبخند نزنید. شما ناچارید با آنها همان طور رفتار کنید که آنها میخواهند، نه آن طور که عقاید و ایدههای اخلاقیتان به شما دستور میدهد.
شما در این مراکز استخدام نمیشوید تا به دلخواه خود و مطابق اصول پایدار روابط اجتماعی رفتار کنید. اساس انتخاب شما این بوده است که به دلخواه مدیر هتل، فروشگاه یا اداره و بر طبق میل مراجعه کنندگان رفتار کنید
Chamran_lover
ما تا حد امکان با وجود دختران و زنانی که حجاب درستی ندارند، به سراغ آنها که از حجاب بهتری برخوردارند، نمیرویم. دزدها با وجود ماشینی که درِ آن باز و موتورش روشن است به سراغ ماشینی نمیروند که خاموش و فرمانش قفل است
Chamran_lover
در مواردی مشاهده شده است که فرد پس از مدتی که از جلوهنمایی خود در حضور همسر خسته میشود، یا آن را چندان مایة به وجد آوردن او نمیبیند، آن را تقدیم کسی میکند که آن جلوه برایش تازگی داشته باشد و این آغاز یک انحراف بزرگ و اعتیاد بیدرمان است.
Chamran_lover
نکته اول: از بیش از هزار نفر پسر و مرد جوان درباره همین رفتار شما نظرسنجی کردم: درباره دختری که پیش از فرا رسیدن زمان ازدواجش، چهره خود را اصلاح و آرایش میکند، چه نظری دارید؟ بیش از هفتصد نفر آنها پاسخ نوشته بودند: گمان میکنیم آنها شتاب زده مشتاق ازدواجاند
Chamran_lover
دختران و پسران جوان همین که رابطة آغاز زندگی خود را عاشقانه ببینند تصوّر میکنند این عشق قادر است همة مشکلات آینده شان را برطرف سازد. علاوه بر آن، لذت گرمی آن همیشه وجود دارد و چهبسا بیشتر شود! آری اگر آنها فنون مهرورزی و اصول پایداری عشق را بدانند، این انتظار و آرزو، دست نایافتنی نیست، ولی چرا همیشه چنین نمیشود؟ چون آنها نمیدانند که عشق اگر تغذیه نشود به پایان میرسد. لازم است زن و مرد برای دوام عشق و توان بخشیدن به آن، از نیروهای نهفته و تازه استفاده کنند. وقتی دختر قبل از ازدواج، نیمی از سرمایه را به کار برده باشد، نسبت به آن نیمه، خلع سلاح شده است.
Chamran_lover
دخترک بیحجابی که در مقابل تذکر دیگران میگوید «بگذارید راحت زندگی کنیم!» به اعتقاد خود با داشتن حجاب نمیتواند راحت زندگی کند. بنابراین وقتی کسی به او میگوید با حجاب باش، در حقیقت مزاحم زندگی راحت او است. تفسیری که او از زندگی دارد (اعتقاداتش، جهان بینی و طرز فکرش) با داشتن حجاب، سازگار نیست. تا فردی نتواند نادرستی اعتقادات او را به وی ثابت کند نمیتواند وی را به حجاب معتقد سازد. باید بهجای گفتگو درباره حجاب، از او تفسیر زندگی را پرسید که زندگی در نگاه تو چیست که به خاطرش نباید حجاب داشت و با داشتن حجاب نمیتوان آن را خوش و راحت سپری کرد؟ زندگی کردن یعنی چکار کردن؟
Chamran_lover
دو فرد وقتی میتوانند درباره ارزشمندی حجاب با یکدیگر به توافق برسند که هر دو در جهان بینی و کشف راز زندگی تا حدی با هم به تفاهم و سازگاری دست یافته باشند.
Chamran_lover
حجم
۲۸۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۲۸۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
قیمت:
۷۰,۰۰۰
۳۵,۰۰۰۵۰%
تومان