۴٫۱
(۳۱)
بدترین اضطراب، حمل کردن داستانی در دل خود است که میدانیم نمیتوانیم آن را با شخص دیگری در میان بگذاریم.
n re
اولین ویژگی یک نویسنده، داشتن شجاعت است.
دانی لافریر
zohreh
هنر طولانی و موندگاره و زندگی کوتاه.
n re
اینکه کسی بخواد یه نویسنده رو ملاقات کنه فقط برای اینکه از کتابش خوشش میآد، مثل اینه که بخوای یه غاز رو ملاقات کنی، چون خوراک غاز دوست داری.
n re
همهٔ شیاطین در همین دنیا هستند. در جهنم خبر خاصی نیست.
ویلیام شکسپیر
Fa
سیارهٔ ما تبدیل به میدون جنگ شده. میبینین که. مردم به افراد دیوونه رأی میدن و وقتشون رو توی شبکههای اجتماعی تلف میکنن. همهجا وضع همینه...
n re
زندگی همیشه سرشار است از غافلگیری.
n re
یه موقعهایی بهتره از هیچچی خبر نداشته باشی.
n re
هر چقدر بیشتر سعی در پنهان کردن چیزی داشته باشید، بیشتر توجه دیگران را به آن جلب خواهید کرد.
n re
هر شخص سایهایست که هیچگاه نخواهیم توانست به آن نفوذ کنیم. تنها میتوانیم تصوری از آن داشته باشیم، تصوری آمیخته با عشق و نفرت.
n re
احساس میکردم از او نیرویی منتشر میشود، نیرویی اسرارآمیز که نمیدانستم باید به آن اعتماد کنم یا نسبت به آن بدبین باشم.
zohreh
فرصتی که برایم پیش آمده بود در زندگیِ هر نفر ممکن است یک بار بهسراغش بیاید.
zohreh
چه بخوای چه نخوای، انسانیت متغیره. بهترین آدمها ممکنه بدترین خطاها رو بکنن و برعکس.
آرنیکا
الف: شخص مصاحبهکننده سؤالاتی را مطرح میکند که برای خودش جالب هستند، ممکن است این سؤالات برای شما جذاب نباشند.
ب: او از پاسخهای شما، تنها قسمتهایی را مورد استفاده قرار میدهد که به کارش میآید.
پ. او همهٔ حرفهای شما را با ادبیات خودش ترجمه کرده و منعکس میکند.
میلان کوندرا
n re
زندگی خیلی پیچیدهتر از اونه که بشه توی کتاب جاش داد.
n re
اندام زیبایش، بههیچعنوان سنخیتی با روح و روانش نداشت. اصلاً چه کسی گفته است که این دو باید الزاماً باهم مرتبط باشند؟
n re
برای همین هم کتاب خواندن را خیلی دوست داشتم. برای آنکه بتوانم زندگیهای گوناگونی را تجربه کنم. اگر کتابها قرار نباشد زندگیِ ما را تغییر دهند، پس اصلاً چه سودی دارند؟
n re
اثر استریساند را همه میشناسند. هر چقدر بیشتر سعی در پنهان کردن چیزی داشته باشید، بیشتر توجه دیگران را به آن جلب خواهید کرد.
Fa
بله بله! بازهم این واژه! ادبیات واقعی! همیشه با اینجور افراد روبهرو میشدم. کسانی که صحبت از ادبیات واقعی، نویسندههای واقعی و... میکردند. هیچگاه بهدرستی آنها را درک نمیکردم. اصلاً نمیفهمیدم این افراد چطور به خود اجازه میدادند تصمیم بگیرند که بقیه چه نویسندهای را دوست دارند و یا سبک موردعلاقهشان چیست. اصلاً چطور به خودشان اجازه میدهند قضاوت کنند که چه ادبیاتی خوب است؟
Fa
نوشتن به نظرتون کار سختیه؟
بله، بدون شک از خیلی از شغلهای دیگه سادهتره. چیزی که میتونه پیچیده و نگرانکننده باشه، بخش غیرمنطقی این حرفهست. مثلاً اینکه شما سه تا رمان خوب توی پروندهتون دارین، اصلاً دلیلی نیست که بتونین چهارمی رو هم همینطوری بنویسین. در نویسندگی هیچ قانون، روش و یا مسیر مشخصی نیست. هر بار که رمان جدیدی رو شروع میکنین، وارد یه دنیای ناشناخته میشین.
Fa
فیلیپ راث خیلی خوب در این مورد حرف زده: یه نویسنده به کمک کتابش، میتونه در قالب دروغ، حقایق رو بیان کنه.
Fa
پیوو: به نظرتون تصویر چه مرد یا زنی میتونه روی یه اسکناس جدید بخوره؟
نیتن: الکساندر دومایی که قبل از اونکه همهچیزش رو از دست بده، خیلی چیزها رو به دست آورد. کسی که خیلی خوب نشون داد پول میتونه یه خدمتکار خوب باشه، اما اصلاًوابداً رئیس خوبی نیست.
Fa
هر چقدر بیشتر سعی در پنهان کردن چیزی داشته باشید، بیشتر توجه دیگران را به آن جلب خواهید کرد.
zohreh
برای خوشبخت بودن، باید مخفیانه زندگی کرد
zohreh
درواقع این ستارگان هستند که از آن بالا، تکلیف زندگی همهٔ ما انسانها را مشخص میکنند.
zohreh
تا چشم کار میکرد همهجا آبی بود. ماتیلد از نوری که داخل خانه حکمفرمایی میکرد شگفتزده شده بود. با ورود به خانه، چشمش به هال افتاد. هالی که درنهایت به آشپزخانه میرسید. شیشههای بزرگ خانه که رو به دریا بود، باعث میشد فکر کنی در حال قدم زدن در ساحل هستی. درحالیکه نیتن به آشپزخانه رفته بود تا برایش آب بیاورد، ماتیلد غرق در نظارهٔ آن خانهٔ جادویی شد. حالوهوای خوبی در خانه حاکم بود. فضای بین تراس و داخل خانه، با تیغههای آجری پوشیده شده و باعث میشد بهدرستی ندانید داخل خانه هستید یا خارج آن.
zohreh
ماتیلد همیشه با خودش فکر کرده بود که محل زندگی نیتن فاول باید جایی مثل یک دخمه باشد، اما بازهم اشتباه کرده بود. نیتن به بومون نرفته بود تا خودش را دفن کند، بلکه توانسته بود پیوندی مستقیم با آسمان برقرار سازد.
zohreh
سیارهٔ ما تبدیل به میدون جنگ شده. میبینین که. مردم به افراد دیوونه رأی میدن و وقتشون رو توی شبکههای اجتماعی تلف میکنن. همهجا وضع همینه...
zohreh
احساسات مصنوعی که خیلی بدتر از نبودن احساساته.
zohreh
یه رمان خوب باید سرشار از احساس باشه، نه عقل. اما مسئلهٔ اصلی اینه که تو اون احساسی رو که میخوای توی کتابت بیاری، خودت عیناً تجربه کرده باشی. برای همهٔ شخصیتهای کتابت هم این صادقه.
zohreh
حجم
۱۸۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۱۸۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
قیمت:
۲۴,۰۰۰
تومان