
بریدههایی از کتاب یک خانواده تقریباً معمولی
نویسنده:ام. تی. ادواردسن
مترجم:نسرین رمضانی
ویراستار:مصطفی نظری
انتشارات:کتاب کوله پشتی
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۶از ۳۶ رأی
۳٫۶
(۳۶)
وقتی تحمل گرما را نداری با آتش بازی نکن.
n re
«میدونی بزرگترین افسوس آدمهای درحال احتضار چیه؟ اونها برای کارهایی که انجام دادن افسوس نمیخورن بلکه برای کارهای نکردهشون پشیمونن.»
n re
«درست میشه. نگران نباش. با همدیگه حلش میکنیم.»
n re
یک لحظه از یاد خدا غافل نمیشدم و زیر لب دعا میکردم.
پروردگارم عادل و بخشنده است.
n re
یادم میآید دهساله که بودم، بدجوری موهای خواهرم را کشیدم. پدرم از من پرسید: «دلت خُنک شد؟»
همین سؤال کافی بود تا احساس شرم و گناه کنم و اشک بریزم.
n re
از نظر من زندگی مسیر بیانتهای یادگیری است.
hamtaf
نگران نباش. پدرت اینجاست، تنهایت نمیگذارم. تا آخرش با تو هستم.
n re
«نمیدونم باهام چیکار کردی که هروقت میری احساس تنهایی میکنم.»
n re
حالا ایمان راسخی دارم؛ میدانم الطاف خداوند شامل حالم میشود و محبتش را از من دریغ نمیکند. خداوند خودِ مهربانی و عشق است. خداوند امیدی زوالناپذیر و ملجأ و پناهگاه امن من است.
بهجرئت میتوانم بگویم من یک معتقد واقعیام
n re
زمان چه زود میگذرد درحالیکه به آن بیتوجهیم.
n re
انسان از ثمرهٔ دهان خود از نیکویی سیر میشود و مکافات دست انسان به او برمیگردد.
(گفتههای سلیمان نبی)
Farnoosh
خداوند خودِ مهربانی و عشق است. خداوند امیدی زوالناپذیر و ملجأ و پناهگاه امن من است.
n re
در هنگام مصیبتها و بلایای ناگهانی، از مردم میخواستم با هم باشند و اتحاد بین خودشان را حفظ کنند، کارهای فردی را کنار بگذارند و به داد همدیگر برسند. در این مواقع مفهوم واقعی انسانیت آشکار میشود و میتوانیم بهتر از هر زمان دیگری همدیگر را بشناسیم. در غم و ناراحتیها بیشتر از همیشه به همدیگر نیاز داریم.
n re
قلب و فکر دو راهنمای فوقالعاده هستن که با درایت میتونی متوجه بشی چهوقت باید ازشون استفاده کنی.»
n re
اما چرا ماجرای تجاوزم را برای آمینا تعریف نکردم؟ دلیل دیگری داشت. خودم را تافتهٔ جدابافتهای میدانستم. میخواستم از دید مردم قدرتمند جلوه کنم و یک قربانی تجاوز دیده نشوم. آیا من هم یک قربانی بودم؟ نظر بابا و مامان این بود که اگر شکایت کنند بیشتر از همه من ضرر خواهم کرد.
دختر خوانده پروفسور اسنیپ فقید 🐍💚
شاید گاهی اوقات لازم باشد با تمام وجود از کسی که عاشق شماست قدردانی کنید، چرا که برای چنین کسی حضورتان خیلی ارزشمندتر از عملکردتان است.
n re
یک تصمیم درست با تصمیمی که خودت فکر میکنی درست است فرق دارد.
n re
بیاطلاعی یکی میتواند سلاح قدرتمند برای دیگری باشد.
n re
هر کسی هرجور دوست داره زندگی میکنه. اصلِ مطلب رضایت آدمها از زندگی خودشونه.
n re
ادامه میدهد.
«من عاشقشم.»
صدایش میلرزد.
n re
استلا گفت: «یه لیوان نوشیدنی قرمز؟»
برای جلب رضایتم نگاهی به من کرد. من هم به الریکا نگاه کردم.
همسرم گفت: «امروز روز خاصیه.»
mahboob
وقتی تحمل گرما را نداری با آتش بازی نکن
LeNa
زندگی هیچوقت سرِ سازش ندارد و همهچیز تغییر میکند.
n re
برای اینکه وجود واقعیات را بسازی باید سالها، دههها یا حتی یک عمر را صرف آن کنی.
این مسیر تقریباً همیشه پیچیده و بغرنج بوده و تنها دلیل آن تکرار آزمون و خطاست. ما با همین آزمونها و تجاربِ زندگی شکل میگیریم و ساخته میشویم.
n re
دروغگویی هنری است که همه از پسِ آن برنمیآیند.
n re
«با عشق و علاقه از پسِ همهچی برمیآیم.»
n re
امیدواری نعمتی است که خداوند در وجود ما قرار داده و ربطی به حماقت بشری ندارد.
n re
وقتی بچه داشته باشی همیشه نگرانشی، فرقی نمیکنه چند سالش باشه.
n re
دروغ چیست؟ دروغ هم مثل صداقت انواع مختلفی دارد. مثلاً دروغ مصلحتی. من هیچوقت از گفتن اینجور دروغها شرمنده نشدهام، چون فکر میکنم خیلی بهتر از راست فتنهانگیز است.
n re
خانوادهای که اعضایش از هم جدا شدهاند پایدار نمیماند.
n re
حجم
۳۷۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۷۲ صفحه
حجم
۳۷۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۷۲ صفحه
قیمت:
۶۷,۵۰۰
تومان