بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سیمای محمد | طاقچه
تصویر جلد کتاب سیمای محمد

بریده‌هایی از کتاب سیمای محمد

نویسنده:علی شریعتی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۷از ۱۷ رأی
۴٫۷
(۱۷)
ابوذر نیز مردی است با دو چهره، یک روح دوبُعدی: مرد شمشیر و نماز، مرد تنهایی و مردم، عبادت و سیاست، مبارزه برای آزادی و عدالت، برده‌ها و گرسنه‌ها، و مطالعه برای فهم درست قرآن و شناخت حقیقت. مرد جنگیدن و اندیشیدن و دوست داشتن
آبیِ آسمونی
تصویر چنین انسانی چگونه خواهد بود؟ پارسای شب و شیر روز و مذهبش؟ دینِ کتاب، ترازو و آهن
آبیِ آسمونی
از شمشیرش مرگ می‌بارد و از زبانش شعر. هم «زیبایی دانش را می‌شناسد و هم زیبایی خدا را»، هم پروازهای اندیشیدن را و هم تپش‌های دوست داشتن را. خونریزِ خشمگینِ صحنه پیکار، سوخته خاموشِ خلوت محراب! ویرژیل دانته است؛ رستم فردوسی و شمس ملاّی روم و...
آبیِ آسمونی
«رفقا، بیایید دیگر از اروپا سخن نگوییم؛ دیگر از تقلید مهوع و میمون‌وار از اروپا دست برداریم. ما نباید از آفریقا و آسیا اروپای دیگری بسازیم. تجربه امریکا ما را بس است. برای خودمان، برای اروپا و برای بشریت، رفقا، باید یک اندیشه نو آفرید؛ باید یک نژاد نو ساخت و باید کوشید تا یک انسان نو بر پای ایستد. »
گیله مرد
پیغمبران، فرمانروایان بی‌رقیب قلب‌ها، خنگ وحشی و سرکش تاریخ را در زیر ران دارند و زمام آن را در دست، و با شلاق ناپیدایی که طنین ضربه‌هایش هنوز در زیر این آسمان می‌پیچد و به گوش می‌رسد، می‌رمانند و می‌رانند و کاروان‌های عظیم بشری را در پی خویش پیش می‌برند.
آبیِ آسمونی
ابوذر نیز مردی است با دو چهره، یک روح دوبُعدی: مرد شمشیر و نماز، مرد تنهایی و مردم، عبادت و سیاست، مبارزه برای آزادی و عدالت، برده‌ها و گرسنه‌ها، و مطالعه برای فهم درست قرآن و شناخت حقیقت. مرد جنگیدن و اندیشیدن و دوست داشتن
آبیِ آسمونی
اما اسلام؟ محمد؟ قرآن؟ در اینجا بی‌آنکه تعصب دینی یا ضد دینی، نگاه‌ها را از دیدن درست و دقیق باز دارد، به اصطلاح معروف بیکن، اگر با نگاه خشک علم بنگریم چهره شگفتی می‌بینیم که تا کنون جز در افسانه‌ها و اساطیر، به هیچ چشمی نیامده است و در عالم واقعیت کسی چنین سیمایی ندیده است.
momen313
خدایی که «کوه آهن اگر طنین سخنش را بشنود از وحشت وی فرو شکند و ذوب شود» در پاسخ انسان گناهکاری که او را چند بار می‌خواند می‌گوید: «ای فرشتگان من! من از بنده‌ام شرمسار شدم که او جز من کسی را ندارد. از او درگذشتم».
momen313
و علی! چه کسی می‌تواند سیمای او را نقاشی کند؟ روح شگفتی با چندین بُعد! مردی که در همه چهره‌هایش به عظمت خدایان اساطیر است. انسانی که در همه استعدادهای متفاوت و متناقضِ روح و زندگی قهرمان است؛ قهرمان شمشیر و سخن، خردمندی و عشق، جانبازی و صبر، ایمان و منطق، حقیقت و سیاست، هوشیاری و تقوی، خشونت و مهر، انتقام و گذشت، غرور و تواضع، انزوا و اجتماع، سادگی و عظمت... انسانی که هست، از آن‌گونه که باید باشد و نیست!
momen313
انسان امروز ـ که این تجربه بزرگ را از تاریخ آموخته است و بیماری و نقص تمدن امروز جهان را خوب می‌شناسد ـ در آرزوی آن است که روحش با دو بال عقل و احساس پرواز کند؛ با عقل سقراط بیندیشد و با دل مسیح عشق بورزد. همچون بوعلی بداند و همچون بوسعید ببیند؛ جامعه‌ای را پی بریزد که نه محرومیت هند را از مدنیت بزرگ و درخشان اروپا داشته باشد و نه محرومیت اروپا را از معنویت عمیق و شگفت هند. جامعه‌ای اندامش تمدن و روحش مذهب، آنچنان که آرنولد تاین‌بی آرزو می‌کند.
momen313
رسالت روشنفکران اصیل امروز جهان جز این نیست که تمدن اروپا را در هند بر پا کنند و تصوف هند را در کالبد مادی اروپا بدمند؛ ذهنیت شرق را به غرب برند و عینیت غرب را به شرق آورند؛ با آتش شمس، جان ارسطو را بسوزانند و به چشمان خشک بیکن نمِ اشکی بخشند؛ شمشیر قیصر را به دست مسیح دهند و بی‌تابی حلاّج را در قلب کانت نهند؛ بر حصار آتن دروازه‌ای از روم بگشایند و بالاخره از سنای روم و آکادمیای آتن و کلیسای عیسی یک مسجد بنیاد کنند و به گفته الکسیس کارل: «هم زیبایی علم را بشناسند و هم زیبایی خدا را، و به سخن پاسکال همچنان گوش دهند که به سخن دکارت. »
momen313
«رفقا، بیایید دیگر از اروپا سخن نگوییم؛ دیگر از تقلید مهوع و میمون‌وار از اروپا دست برداریم. ما نباید از آفریقا و آسیا اروپای دیگری بسازیم. تجربه امریکا ما را بس است. برای خودمان، برای اروپا و برای بشریت، رفقا، باید یک اندیشه نو آفرید؛ باید یک نژاد نو ساخت و باید کوشید تا یک انسان نو بر پای ایستد. »
momen313
شگفتا، آیا می‌توان باور کرد که مردی که در مدتی کمتر از ده سال، شصت‌وپنج لشکرکشی داشته است؛ مردی که رهبانیت مذهب خویش را جنگ می‌داند و حتی گوشه خلوت آرام معبدش را محراب (رزمگاه) نام می‌کند، در دلش روحی با عمق معنوی بودا، در مغزش اندیشه‌هایی به لطافت اوپانیشادها، در منطقش خردی به استحکام خرد سقراط و در چشمش نگاهی به ظرافت و زیبایی پرجذبه نگاه چینی لو نیز هست: «اگر مأمور نبودم که با مردم بیامیزم و در میان آنان زندگی کنم... دو چشمم را بر این آسمان می‌دوختم و چندان به نگاه کردن ادامه می‌دادم که خداوند جانم را بستاند. »
momen313

حجم

۴۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

حجم

۴۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

قیمت:
۸,۰۰۰
تومان