بریدههایی از کتاب علی حقیقتی بر گونه اساطیر
۴٫۸
(۲۶)
چرا ما پاییز را دوست داریم؟ به خاطر اینکه در آنجا احساس پایان میکنیم. یعنی آن درد دایمی نجات را در غروب بیشتر احساس میکنیم و احساسهای عمیقتر، غروب را بیشتر با خودشان خویشاوند میبینند.
seyed
سخن گفتن درباره علی بینهایت دشوار است؛ زیرا به عقیده من، علی یک قهرمان یا یک شخصیت تاریخی تنها نیست. هر کس درباره علی از ابعاد و جهات مختلف بررسی کند، خود را نه تنها در برابر یک فرد، یک فرد برجسته انسانی در تاریخ میبیند، بلکه خود را در برابر یک معجزهای و حتی در برابر یک مسئله علمی، یک معمای علمی این خلقت احساس میکند. بنا بر این درباره علی سخن گفتن برخلاف آنچه که در وهله اول به ذهن میآید، درباره یک شخصیت بزرگ سخن گفتن نیست، بلکه درباره یک معجزهای است که به نام انسان و به صورت انسان در تاریخ متجلی شده است.
سپیده
من این عید غدیر را نه تنها به شیعه و نه تنها به مسلمانان، بلکه به انسان تبریک میگویم.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
علی بچهای است؛ در خانه پیغمبر است؛ اصلاً در خانه او زندگی میکند. وارد اتاق میشود. میبیند خدیجه و پیغمبر نماز میخوانند. برایش شگفتانگیز است که اینها چکار میکنند. ندیده بود. بعد که تمام میشود میگوید که «چکار میکردید؟ » پیغمبر توضیح میدهد که «من مبعوث شدم از طرف خداوند به نبوت و این نماز است که در برابر او میخوانم و تو را به توحید و نبوت خودم میخوانم. » یک بچه هشت ساله، ده ساله، ولو نابغه، چه خواهد گفت؟ یا فرار میکند بدون اینکه هیچ حرفی بزند، یا میگوید «هرچه خودتان میفرمایید، من چه میفهمم این حرفها چیست. »[ ولی او ]میگوید (هنوز اسلام نیست، هنوز تاریخ نیست، هنوز تربیت نیست، هنوز آن جنگها و پختگیها نیست، و این علی یک بچه عرب هشت ساله، ده ساله است. از نظر تاریخ، فقط این است. ) «اجازه بدهید فکر کنم و با پدرم مشورت بکنم و بعد نتیجهاش را میگویم به شما. » شب را تا صبح نمیخوابد و در اینباره میاندیشد. صبح میآید میگوید که «من دیشب با خودم فکر کردم، دیدم خدا وقتی میخواست مرا خلق کند، با پدرم مشورت نکرده بود. حالا من میخواهم او را بپرستمش. برای چه دیگر با پدرم مشورت بکنم؟ هرچه هست بگو، اسلام را بر من عرضه کن. »
Sarah
آیهای در انجیل هست که من خیلی این آیه را دوست دارم و فکر میکنم که اگر همه انجیل تحریف شده باشد این سخن، بوی سخن یک پیغمبر را میدهد و فکر نمیکنم کسانی که به تحریف یک کتاب آسمانی میپردازند، اینقدر شعور و ذوق داشته باشند که چنین جملهای را بسازند! میگوید که: ای انسانها! (انسان بزرگ و مستقل میخواهد بسازد) ای انسانها! از راههایی مروید که روندگان آن بسیارند. از راههایی بروید که روندگان آن کماند!
منمشتعلعشقعلیمچکنم
درباره علی سخن گفتن برخلاف آنچه که در وهله اول به ذهن میآید، درباره یک شخصیت بزرگ سخن گفتن نیست، بلکه درباره یک معجزهای است که به نام انسان و به صورت انسان در تاریخ متجلی شده است.
شکوفه ▪︎
در اینجا باز مسایل تازهای در برابر ما مطرح میشود:
رُلی که علی داشته، نقشی که داشته، پیروزیها و شکستهایش، موقعیتش در جامعهای که در آن جامعه بوده، کیفیت رهبری سیاسی و اجتماعیاش، رابطهاش با مردم، آزادیخواهیاش، شخصیت اجتماعی و سیاسیاش، مقایسهاش با رقبای سیاسیاش، و همچنین مقام و موقعیتی که حضور او، وجود او در تاریخ اسلام و در زمان حیاتش[ داشته ]و همچنین حیاتی که پس از مماتش در تاریخ اسلام شروع شد. اینها مسایلی است که در برابر محقق مطرح میشود و باید به یک صورتی خاص رسیدگی بشود.
سپیده
ای انسانها! از راههایی مروید که روندگان آن بسیارند. از راههایی بروید که روندگان آن کماند! چرا که تاریخ، تکامل، مال کسانی است که خودشان راه تازه انتخاب کردهاند یا راههایی را انتخاب کردهاند که هنوز انسانها و توده مردمی که همیشه دنبالهرو هستند و همیشه دیگران برایشان فکر میکنند و تصمیم میگیرند، از این راهها نمیروند. از راههایی بروید که روندگان آن کماند. از راههایی مروید که روندگان آن بسیارند.
maryam_z
علی را از جهات مختلف باید دید و در ابعاد مختلف باید شناخت. یکبار به عنوان یک شیعه، از نظر اعتقادی که ما به علی و شخصیت علی و نقشی که علی در تاریخ اسلام داشته است و حق و مقامی که داشته است[ داریم ]، از این نظر رسیدگی میکنیم و میخواهیم بشناسیمش (این طرز نگاه یک سلسله مسایل خاصی را در برابر محقق مطرح میکند و خوشبختانه به نسبت ابعاد دیگر علی، این بُعدش شناختهتر و روشنتر است؛ اگرچه این بُعد به طور مطلق یعنی به نسبت خود علی باز هم شناخته نیست. ) و گاه به عنوان یک مورخ، علی را میخواهیم بررسی کنیم و بشناسیم؛ یعنی نقشی که علی در یکی از دورههای حساس و مهم تاریخ بشر یعنی تاریخ اسلام داشته است.
سپیده
انسان موجودی است که در راهِ طی کردن فاصله میان خاک تا خداست. این راه نامش مذهب است و آن مقصد و سرمنزل انسان است.
این معنی که اسلام از انسان دارد، عظیمترین و شریفترین معنیای است که برای انسان ممکن است وجود داشته باشد
n.k
زیرا انسان به میزانی که برخوردارتر است انسان نیست، بلکه انسان به میزانی که خود را نیازمندتر احساس میکند انسان است.
Moslem Shiri
«نیاز، گاه به قدری شدید میشود که تحقق خارجی پیدا میکند. »
Sarah
درد علی خیلی بزرگتر است و آن درد خیلی باید درد نیرومندی باشد که این روح را این اندازه بیتاب بکند. مسلما این همان درد انسانی است که خود را در این عالم زندانی میبیند. انسانی است که خود را بیشتر از این عالم میبیند و احساس خفقان در این عالم میکند. مسلما هر کس که انسانتر است، بیش از آنچه هست در خود نیاز احساس میکند، زیرا انسان به میزانی که برخوردارتر است انسان نیست، بلکه انسان به میزانی که خود را نیازمندتر احساس میکند انسان است. و مسلما علی بیش از هر انسانی احساس نیازهای متعالیای که در این عالم نیست، میکرده و بیش از هر کسی در این عالم احساس غربت میکرده و بیش از هر کسی باید غریبانه در این آفرینش بنالد و این ناله است که چنین روحی را، علی را، به چنین نالهای وادار میکند.
n.k
این است که آثار غمانگیز، آثار متعالی است و این است که ما غم را دوست داریم و هر انسان متعالیتر آثار هنری غمانگیز را بیشتر دوست دارد. چرا؟ اگر فیلمها را، اگر پیسها را، اگر شعرها را بگذاریم و تقسیمشان کنیم به مبتذل و متعالی، تمام آثاری که متعالی، آثار زیبا و آثار عمیق و انسانی هستند، غمانگیزند؛ [ اما ]تمام آثار پست و مبتذل، بدون استثنا، همواره آثار نشاطانگیز هستند. چرا ما دوستدار یک شعر غمانگیز هستیم؟ چرا انسانهایی که متعالی هستند، تصنیفهای شاد را هیچوقت مطالعه نمیکنند و بیشتر آثار شعری اندوهگین را مطالعه میکند؟ در تمام اروپا آمار گرفته شده. فیلمهای کمدی را بیشتر افراد مبتذل و افرادی که از لحاظ فرهنگ پایین هستند، میروند و مشتریاش هستند. [ ولی ]آثار غمانگیز را نخبهها و کسانی که از لحاظ فرهنگ بالاتر هستند میروند.
Neda.R.R
و هنر انواع و اقسام هنر، تلاش انسانی بوده که در این خانه خودش را باز اسیر مییافته و ناچار به زیستن، و[ چون ]او احساس کمبود میکرده و این دنیا را زشت احساس میکرده و به زیباییها و تعالیهای بیشتری نیاز داشته که در این خانه برآورده نمیشده، برای این کار دست به خلق (خلق هنر، خلق شعر، خلق موسیقی، خلق نقاشی، تصویرهای گوناگون ساختن، دکورهایی که در عالم نیست و ما خودمان میسازیم) میزده. بنا بر این همه هنرها عبارت است از دست زدن انسان به آفریدن و خلق کردن آن زیباییها و خوبیهایی که در عالم نیست و او دلش میخواهد باشد. از این جهت انسانی که دست به کار هنری میزند، مسلما احساس کمبود در درونش بوده که دست به خلق هنری میزند. منتها اگر که اثر زیبا و خوب و متعالی نمیآفریند، یا مال ضعف قدرت هنریاش است که نتوانسته خوب بسازد، یا ضعف قدرت فکریاش است که نتوانسته از این بهتر تصور بکند. ولی به هر حال هر کس دست به هر کار زیبا یا یک کار هنری که میزند، احساس میکند که به یک خوبی و زیبایی نیاز دارد که در عالم در دسترسش نیست و در اینجا نیست و باید تکمیلش کند
Sarah
«من دیشب با خودم فکر کردم، دیدم خدا وقتی میخواست مرا خلق کند، با پدرم مشورت نکرده بود. حالا من میخواهم او را بپرستمش. برای چه دیگر با پدرم مشورت بکنم؟ هرچه هست بگو، اسلام را بر من عرضه کن. »
Shamini
سخن گفتن درباره علی بینهایت دشوار است؛ زیرا به عقیده من، علی یک قهرمان یا یک شخصیت تاریخی تنها نیست. هر کس درباره علی از ابعاد و جهات مختلف بررسی کند، خود را نه تنها در برابر یک فرد، یک فرد برجسته انسانی در تاریخ میبیند، بلکه خود را در برابر یک معجزهای و حتی در برابر یک مسئله علمی، یک معمای علمی این خلقت احساس میکند. بنا بر این درباره علی سخن گفتن برخلاف آنچه که در وهله اول به ذهن میآید، درباره یک شخصیت بزرگ سخن گفتن نیست، بلکه درباره یک معجزهای است که به نام انسان و به صورت انسان در تاریخ متجلی شده است.
شکوفه ▪︎
«هرگز انسان در طول تاریخ، به اندازه سه قرن اخیر که سه قرن علم است مجهول نبوده»
mastane
هنر عبارت است از پنجرهای از این عالم به آن عالم مطلقها و مقدسها و زیباییهای زیبا و مقدس و متعالی
Alire7a
مصلحتآلوده میکند حقیقت را.
پیر غلام
«انسان امروز از هر موقعی و هر دورهای در تاریخ مقتدرتر است بر طبیعت، اما از همه دورههای تاریخ که انسان تمدن و فرهنگ داشته ضعیفتر است بر خودش». «از همه دورههای تاریخ، انسان آشناتر است نسبت بر طبیعت و از همه دورههای تاریخ ناآگاهتر و نادانتر است نسبت به خودش»،
t.s
کسانی که مانند علی معتقد به زندانی بودن انسان در این عالماند و معتقد به بلاهت عالم ماده و حماقت عالم ماده هستند و معتقد به یک دنیای ماوراییتر و یک دنیای مقدستری هستند که آنجا شعور کل، احساس کل، حیات کل، بصیرت کل و عقل کل وجود دارد و آن عالم از جنس انسان است و[ انسان ]در اینجا زندانی است و بیش از این عالم است،
t.s
در مذاهب ابراهیمی که از آدم شروع میشود تا خاتم ـ و اسلام ما آخرین و کاملترین مذهب از این سلسله مذاهب است ـ باز میبینیم که مسئله فلاح و مسئله رجعت به طرف خدا و نجات از این عالم ماده، اساسیترین تلاش و اساسیترین احساسی است که در این مذاهب وجود دارد. و همچنین فرهنگشناسی بدوی نشان میدهد که انسان بدوی، انسان ابتدایی، انسانهایی که در هشت هزار سال، ده هزار و بیست ـ سی هزار سال و حتی در غاری که در اسپانیا تازه کشف کردهاند، سیوسه هزار سال پیش[ بودهاند ]و همچنین انسانهایی که به صورت بدوی (بدون لباس، بدون خط، بدون زبان) امروز زندگی میکنند، اینها همه در تلاشِ تماس و رسیدن به آن غیب بودند، به آنجایی که بهتر از اینجاست و آنجا شایسته انسان است و انسان باید خودش را به آنجا برساند، که اینجا کمش هست، و آنجا همهچیز هست. و از این جهت است که بهشت همواره در ذهن انسان و در همه مذاهب وجود داشته. حتی توی فلسفههای غیرمذهبی، باز مدینه فاضله وجود دارد
t.s
چرا ما پاییز را دوست داریم؟ به خاطر اینکه در آنجا احساس پایان میکنیم. یعنی آن درد دایمی نجات را در غروب بیشتر احساس میکنیم و احساسهای عمیقتر، غروب را بیشتر با خودشان خویشاوند میبینند.
Reyhaneh
اصلاح انسان باشیم.
و علم تنها به انسان خدمت میکند و هیچگونه رسالتی را برای رهبری و خوبتر شدن و اصلاح انسان تعهد نمیکند. کدام علم امروز در دنیا هست که اصلاح اخلاقی انسان را تعهد بکند؟ کدام رشته علمی است که تعقیب آن رشته علمی، انسان متعالی بسازد؟ هیچ رشتهای. همه رشتهها انسان خودآگاه و آگاه بر طبیعت میسازد، برای مقتدرتر شدن. بنا بر این علم تنها خدمت به انسان میکند، در صورتی که رسالت مقدستر علم و فوریتر و مقدمتر علم، اصلاح انسان است و شناختن انسان؛
کاربر ۱۸۰۲۷۳۹
زیرا انسان به میزانی که برخوردارتر است انسان نیست، بلکه انسان به میزانی که خود را نیازمندتر احساس میکند انسان است.
کاربر ۳۳۰۸۷۸۷
زیرا انسان به میزانی که برخوردارتر است انسان نیست، بلکه انسان به میزانی که خود را نیازمندتر احساس میکند انسان است.
کاربر ۳۳۰۸۷۸۷
تمدن امروز یک تمدن مصرفی است. اصالت مصرف شاخصه تمدن امروز است. در هر شکل از حکومتها و در هر شکلی از اشکال اجتماعی که در کشورهای متمدن دنیا حساب کنیم، در این مشترکاند که «اصالت مصرف، مکتبشان و مذهب علمیشان است» و این مسئلهای است که هیچ کس شکی در آن ندارد. این مسئله، انسان امروز را کاسته؛ انسان امروز را کوچک کرده و انسان امروز را مقتدر کرده؛ اما بد کرده! در صورتی که قبل از اینکه انسان مقتدر شود باید خوب میشد.
محمود نوروزی
مذهب، راه زندگی و نجات و کمال بشر است و پاسخ گفتن به عمیقترین و متعالیترین نیازهای انسان است؛ ولی برای تعریف مذهب قبلاً باید انسان را بشناسیم و اگر انسان را بشناسیم، میتوانیم بهترین مذهب را برایش انتخاب کنیم و بفهمیم که از میان مذاهب کدام متناسبتر با چنین موجودی است دارای چنین نیازهایی.
محمود نوروزی
اساطیر عبارت است از مجموعه شخصیتها، مجموعه مظاهر، مجموعه زندگیها، مجموعه احساسها، مجموعه پیوندها و پیوستگیها و روابط انسانی در حد اعلای کمال که چون در روی زمین این اساطیر وجود نداشته، برای اشباع آن نیاز و دلهره دایمی و وسوسه دایمی و آرزوی دایمیاش، در ذهنش میساخته و بعد همین سمبلها را، همین مظاهر را، همین ربالنوعها را و همین الههها را میپرستیده.
محمود نوروزی
حجم
۵۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۵۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان