بریدههایی از کتاب ماه و شش پنی
نویسنده:سامرست موام
مترجم:شهرزاد بیاتموحد
ویراستار:مهدی نوری، علیرضا اسماعیلپور
انتشارات:نشر ماهی
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۶از ۱۷ رأی
۳٫۶
(۱۷)
میگویند دردورنج به شخصیت آدمی شرافت میبخشد، اما درست نیست. خوشبختی هم گاه چنین است، اما رنج واندوه معمولا آدم را تنگنظر و کینهتوز میکند.
پویا پانا
هنوز نیاموخته بودم که آدمی چه سرشت متناقضی دارد. هنوز نمیدانستم در نهاد انسانهای صادق چه تظاهرها، در وجود مردمان شریف چه رذالتها و در سرشت هرزگان چه نیکیهایی یافت میشود.
Eli eav
به گمانم بعضی آدمها در جایی غیر از زادگاه مقرر خود به دنیا میآیند. دست تصادف چنین کسانی را به دل محیطهای خاصی انداخته، اما آنها همیشه برای وطنی که نمیدانند کجاست احساس دلتنگی میکنند. آنان در میهن خود غریبند و کویهای برگپوشی که از بچگی به آنها خو گرفتهاند یا خیابانهای شلوغی که در آنها بازی کردهاند برایشان محل گذری بیش نبوده است. چهبسا در تمام عمر با خویشاوندان خود بیگانه باشند و در میان تنها چشماندازهایی که طی زندگی به آنها عادت کردهاند کنارهجو بمانند.
پویا پانا
آن روزها، برخلاف امروز، انتظار داشتم ظاهر و باطن آدمها یکی باشد و از آنهمه کینهتوزی که در نهاد موجودی چنان دلربا شعله میکشید برآشفته بودم. نمیدانستم ویژگیهای شکلدهندهٔ سرشت آدمی چقدر رنگارنگند. اما حالا خوب میفهمم که تنگنظری و شرافت، دشمنخویی و شفقت و مِهر و کین میتوانند دوش به دوش هم در قلب آدمی جولان دهند.
پویا پانا
«جهان بیرحم است و زندگی دشوار. هیچکس نمیداند چرا اینجا هستیم و پس از این به کجا میرویم. باید خیلی فروتن باشیم. باید زیبایی آرامش را درک کنیم، باید دزدانه و بیسروصدا زندگی خود را بگذرانیم تا چشم سرنوشت به ما نیفتد. کاش در جستوجوی عشقِ آدمهای سادهدل و جاهل باشیم. نادانی آنها به تمام داناییهای ما میارزد. بهتر است ساکت باشیم، خرسند در کنج دنج خود و سربهراه و آرام مثل آنان. حکمت زندگی همین است.»
پویا پانا
گاه آدمی ناگهان و به شکلی اسرارآمیز حس میکند به سرزمین دیگری تعلق دارد. آنجا همان میهنی است که وی مدتها در جستوجویش بوده است.
پویا پانا
«چهکسی شهرت را پدید میآورد؟ منتقدان، نویسندگان، دلالان و زنان.»
Eli eav
وقتی کسی کاری نامنتظر میکند، اطرافیانش آن را به ننگینترین انگیزهها نسبت میدهند
Eli eav
زندگی سخت است و طبیعت گاه از شکنجهٔ فرزندانش لذت هولناکی میبرد.
Eli eav
«شاید بعضیوقتها با او عاقلانه رفتار نکردهای. مردها موجودات غریبی هستند و زن باید بداند چطور ادارهشان کند.
پویا پانا
قانون مردان میگوید عشق رویدادی است که لابهلای دیگر امور زندگی رخ میدهد. در رمانهای عاشقانه، بر عشق تأکید بسیاری میشود، تأکیدی که در زندگی واقعی مصداق ندارد. البته هستند مردان انگشتشماری که عشق را مهمترین مفهوم جهان میدانند، اما آنها آدمهای چندان جذابی نیستند. حتی زنانی که عشق برایشان از همهچیز مهمتر است نیز چنین مردانی را خوار میشمارند. زنان تملقهای این مردان را میشنوند و به شور درمیآیند، اما همواره این احساس ناخوشایند را دارند که آنها موجودات بدبختی هستند. حال آنکه مردان حتی در دورههای کوتاه دلدادگی خود نیز به کارهای دیگری مشغول میشوند که ذهنشان را از عشق وعاشقی دور میکند؛ بر حرفهای که با آن روزگار میگذرانند متمرکز میشوند، خود را در ورزش غرق میکنند و نیز ممکن است به هنر دلبستگی بیابند. آنها اغلب فعالیتهای گوناگون خود را در حوزههای گوناگون پی میگیرند و اگر موقتآ از یکیشان محروم شوند، میتوانند پی دیگری بروند. مردان این توانایی را دارند که بر آنچه در لحظهٔ حاضر ذهنشان را به خود مشغول کرده متمرکز شوند و اگر کاری به قلمرو کاری دیگر تجاوز کند، سخت آزرده میشوند. فرق دلدادگی زنان و مردان در این است که زنان تمام روز عاشقند و مردان هرازگاه.
پویا پانا
هیچچیز رقتانگیزتر از یک مرد مجرد زندار نیست.
پویا پانا
مردها همیشه موجودات حقهبازی بودهاند.
پویا پانا
شیطان همیشه میتواند به نفع خود از نص کتاب مقدس نقل قول بیاورد.
پویا پانا
«چرا زنهای خوب با مردهای کلهپوک ازدواج میکنند؟»
«چون مردهای باهوش با زنهای خوب ازدواج نمیکنند.»
Eli eav
همدلی استعداد دلانگیزی است، اما کسانی که میدانند از این استعداد برخوردارند اغلب از آن سوءاستفاده میکنند.
Eli eav
وقتی مردم میگویند اهمیتی نمیدهند که دیگران دربارهشان چه فکری میکنند، اغلب صرفآ خودشان را گول میزنند. معمولا از این حرف منظوری ندارند جز اینکه هرکاری دلشان بخواهد میکنند، دلگرم به اینکه هیچکس از هوسبازیهایشان بویی نمیبرد و درنهایت منظورشان این است که مایلند برخلاف نظر اکثریت عمل کنند، چون از حمایت و تأیید اطرافیان خود بهرهمند هستند. اگر سلوک نامتعارف آدمی در حلقهٔ اطرافیانش متعارف شمرده شود، آنگاه نامتعارفبودن در چشم جهانیان دشوار نمینماید.
Eli eav
دارم. به نظرم غرور فقط وقتی بر عشق سایه میافکند که آدم خودش را از همهچیز بیشتر دوست داشته باشد.
Eli eav
تصور هرکس از شور عشق بنابر ویژگیهای شخصی او شکل میگیرد و درنتیجه هر آدمی از این عواطف درک منحصربهفرد خود را دارد
Eli eav
فرق دلدادگی زنان و مردان در این است که زنان تمام روز عاشقند و مردان هرازگاه.
Eli eav
ترس آدم را بیرحم میکند...
Eli eav
«یک زن میتواند مردی را که به او آزار رسانده ببخشد، اما هیچوقت نمیتواند از تقصیرات مردی بگذرد که در حقش فداکاری کرده است.»
پویا پانا
«من عشق نمیخواهم. وقتش را ندارم. عشقْ ضعف است. من یک مردم و گاهی دلم زن میخواهد. اما وقتی میلم فروبنشیند، به سراغ کارهای دیگر میروم. نمیتوانم بر میل خودم غلبه کنم، اما از آن متنفرم، چون روحم را اسیر میکند. منتظر روزی هستم که از قید تمام امیال آزاد شوم و بیهیچ مانعی خودم را وقف کارم کنم. زنان جز عشق کار دیگری بلد نیستند و از همین رو به شکل مسخرهای آن را مهم جلوه دادهاند. میخواهند ما را متقاعد کنند که زندگی یعنی همین. عشق بخش ناچیزی از زندگی است. من شهوت را میشناسم. یک حس معمولی و سالم است. اما عشق بیماری است. زنان ابزار لذتجویی منند. اصلا تحملش را ندارم که ادعا کنند کمکحال یا شریک یا همراهم هستند.»
پویا پانا
«وقتی زنی عاشق تو میشود، تا وقتی روحت را تصاحب نکرده باشد، راضی نخواهد شد. ضعیف است و از همین رو جنون استیلا و برتری دارد و هیچ چیز دیگری هم راضیاش نخواهد کرد. او ذهن کوچکی دارد و از تمام چیزهای انتزاعی آزرده میشود، چون نمیتواند آنها را به چنگ بیاورد. دلمشغول مادیات است و به مفاهیم آرمانی رشک میورزد. روح مرد در دوردستترین مرزهای کیهان پرسه میزند و زن در پی آن است که آن را در دفترچهٔ دخل وخرج خانه به بند کشد.
پویا پانا
چه کسی میتواند به ژرفنای ظرافتهای قلب آدمی پی ببرد؟ هرکس هم از این پیچیدگیها سردرآورد، بیشک آنان که تنها احساسات شایسته و عواطف معمول را از قلب انسان انتظار دارند هیچ از آن درنمییابند.
پویا پانا
تنها شاعران یا قدیسان میتوانند آسفالت را آبیاری کنند و به این دلگرم باشند که روزی سوسنهایی از آن خواهند رُست و رنجشان را پاداش خواهند داد.
نرجس
تنها شاعران یا قدیسان میتوانند آسفالت را آبیاری کنند و به این دلگرم باشند که روزی سوسنهایی از آن خواهند رُست و رنجشان را پاداش خواهند داد.
artemis
اما وقتی آدم خطاکار بیهیچ تردید و ملاحظهای به گناهش اعتراف میکند، دیگر از دست نصیحتگرِ دلشیفتگان چه کاری برمیآید؟
Eli eav
نبوغ شگفتانگیزترین چیز دنیاست و درعین حال بار عظیمی بر دوش خود نوابغ.
Eli eav
آنچه من با اطمینان عشق دانسته بودم چیزی نبود جز پاسخی زنانه به نوازشدیدن و آسایشچشیدن، واکنشی که اغلب زنان در ذهن خود آن را عشق میپندارند. این یک احساس منفعل است که میتواند به هر علتی برانگیخته شود، درست مثل ساقهٔ نازک درخت مو که بر تنهٔ هر درخت دیگری دامن میگسترد. عقل و مآلاندیشی آدمیان، با آگاهی از قدرت این احساس، دختر را به ازدواج با مردی که دلبستهٔ اوست برمیانگیزد و به وی اطمینان میدهد که عشق از پی خواهد آمد. آری، این احساس از خشنودی حاصل از امنیت، غرور ناشی از حس مالکیت، لذت دوستداشتهشدن و خرسندی از تشکیل خانواده پدید میآید و زنان، تنها بهواسطهٔ غروری دلپذیر، به این احساس وجهی معنوی میبخشند. این احساس در برابر شور و اشتیاق بیدفاع است.
Eli eav
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
قیمت:
۷۲,۰۰۰
تومان