بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شاگرد ته کلاس | طاقچه
تصویر جلد کتاب شاگرد ته کلاس

بریده‌هایی از کتاب شاگرد ته کلاس

۴٫۳
(۷۱)
خوبه زیر اونیفورم مدرسه لباس مهمونی بپوشیم.»
آلوین (هاجیك) ツ
بعضی وقت‌ها تنها چیزی که لازم داری جایی برای گریه کردن است، بدون اینکه کسی تو را ببیند.
boshra
دنیا پر از قلب‌هاییه که دنبال یه جایی می‌گردن که اسمشو بذارن خونه.
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
آدم‌ها دوست دارند حرفی را که می‌دانند دروغ است باور کنند چون دروغ‌ها هیجان‌انگیزتر از واقعیت هستند.
boshra
بعضی وقت‌ها تنها چیزی که لازم داری جایی برای گریه کردن است، بدون اینکه کسی تو را ببیند.
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
آخر هر چیزی که قدیمی‌تر باشد، بیشتر می‌ارزد ـ البته فقط اشیاء، نه آدم‌ها!
boshra
دنیا پر از قلب‌هاییه که دنبال یه جایی می‌گردن که اسمشو بذارن خونه. اما در مورد پناهنده‌ها فرق می‌کنه، چون اونا نه فقط دنبال خونه می‌گردن، دنبال صلح و آرامشم هستن. و به همین دلیل، پناهنده‌ها صاحب استثنایی‌ترین قلب‌ها هستن.
nazanin saadi
بعضی وقت‌ها تنها چیزی که لازم داری جایی برای گریه کردن است، بدون اینکه کسی تو را ببیند.
nazanin saadi
من فکر کردم باید فوری به خانم خان و خانم سندرز بگوییم، اما احمد گفت این کار را نکنم. گفت قلدرهایی که فقط حرف می‌زنند، بهتر از آنهایی هستند که عملاً مشت می‌زنند، چون کلمه به اندازه‌ی مشت درد ندارد. من این را قبول ندارم، پدرم همیشه می‌گفت کلمه‌ها می‌توانند دردناک‌تر از مشت باشند، چون وقتی مشت می‌خوری و یک جایت کبود می‌شود، بعد از مدتی کبودی محو می‌شود و می‌توانی قضیه را فراموش کنی. اما کلمه‌ها تا مدت زیادی تو ذهنت می‌مانند و هرچه بدتر و خشن‌تر باشند، مدت بیشتری دوام می‌آورند.
nazanin saadi
ته کلاس ما یک صندلی خالی بود. چیز خاصی هم نبود ـ فقط اینکه خالی بود و کسی رویش نمی‌نشست. اما یک روز، یعنی سه هفته بعد از شروع مدرسه هیجان‌انگیزترین چیزی که ممکن بود برای یک نفر پیش بیاید، برای من و سه‌تا دوست صمیمی‌ام اتفاق افتاد. داستان با همان صندلی شروع شد.
ⓜⓞⓣⓐⓗⓐⓡⓔ
گفته دنیا پر از قلب‌هاییه که دنبال یه جایی می‌گردن که اسمشو بذارن خونه.
بلاتریکس لسترنج
بعضی وقت‌ها تنها چیزی که لازم داری جایی برای گریه کردن است، بدون اینکه کسی تو را ببیند.
Amir Sabeti
تقدیم به ریحان، نوزاد اردوگاه کاله، و میلیون‌ها کودک پناهنده در سرتاسر جهان که به خانه‌ای امن نیاز دارند
ⓜⓞⓣⓐⓗⓐⓡⓔ
«دنیا هیچ‌وقت با پناهنده‌ها مهربون نبوده.»
بلاتریکس لسترنج
هر چیزی که قدیمی‌تر باشد، بیشتر می‌ارزد ـ البته فقط اشیاء، نه آدم‌ها!
Ailin~a
هرچی بیشتر سؤال کنی، باهوش‌تر می‌شوی.
Amir Sabeti
«من احتیاطاً چندتا تی‌بگ می‌یارم، ملکه که منتظرمون نیست و یه وقت ممکنه تی‌بگش تموم شده باشه.» تام هم قول داد: «منم یه مقدار بیسکوییت می‌یارم.» مایکل گفت: «من هرچی بتونم، پول می‌یارم.» جوزی گفت: «شایدم یه هدیه برای ملکه بخریم. برای اینکه مجبورش کنیم کمک‌مون کنه.» تام پرسید: «باید لباسای آن‌چنانی بپوشیم؟ آدما وقتی می‌رن دیدن ملکه حسابی تیپ می‌زنن، مگه نه؟ مثلاً کلاه و پیرهن مهمونی و تاج و از این چیزا؟ خوبه زیر اونیفورم مدرسه لباس مهمونی بپوشیم.» گفتم: «آره، فکر خوبی کردی! بعداً تو دستشویی قصر لباس مدرسه رو در می‌یاریم.»
ز.م
من از ریاضی خوشم نمی‌آید. یعنی ریاضی ساده خوب است، اما امسال تقسیم‌های چندرقمی و توان اعداد و انواع چیزهایی را یادمان می‌دهند که مغز من دوست ندارد انجام‌شان بدهد.
Ms.red
گاهی دوام کلمه‌ها طولانی‌تر از آدم‌هاست
Ailin~a
کتاب‌ها مثل آدم هستند. کافی است آن طرف جلدشان را نگاه کنی تا تو را به سفر ماجراجویانه‌ی بی‌نظیری ببرند!
booklover
من از خبرچین‌ها متنفرم چون تو دنیا هیچ چیزی را بیشتر از تو دردسر انداختن مردم دوست ندارند و همه‌شان وقتی این کار را می‌کنند، لبخند می‌زنند.
Book
«گفته دنیا پر از قلب‌هاییه که دنبال یه جایی می‌گردن که اسمشو بذارن خونه. اما در مورد پناهنده‌ها فرق می‌کنه، چون اونا نه فقط دنبال خونه می‌گردن، دنبال صلح و آرامشم هستن. و به همین دلیل، پناهنده‌ها صاحب استثنایی‌ترین قلب‌ها هستن.»
ayda
آخر آدم‌بزرگ‌ها دوست دارند برای چیزهای ساده لغت‌های گنده به کار ببرند.
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
دایی لنی می‌گوید سردردها از اینجا شروع می‌شوند، یعنی وقتی که می‌خواهی یک عالمه فکر را یکجا تو سرت جا بدهی، یا یک فکر غول‌آسا را که توی سرت جا نمی‌گیرد، به زور بچپانی.
شکوفه
بهترین حس دنیا این است که یک نفر که روی کره‌ی زمین از همه بیشتر دوستش داری و او هم عاشق توست،
aysa_.w
اگر واقعاً، واقعاً چیزی را می‌خواهی، باید با سماجت دنبالش بروی.
Ailin~a
من به آدم‌هایی که با همه‌ی صورت‌شان نمی‌خندند اعتماد ندارم چون معنی‌اش این است که می‌خواهند چیزی را از آدم مخفی کنند.
Book
گاهی فکر می‌کنم آدم‌ها دوست دارند حرفی را که می‌دانند دروغ است باور کنند چون دروغ‌ها هیجان‌انگیزتر از واقعیت هستند.
Leila Faghihi
مایکل گفت: «تا حالا باید نامه رو خونده باشه!» و از شدت هیجان محکم خورد به تیر چراغ. جوزی که در حال نیمه لی‌لی و نیمه راه رفتن، توپش را با صدای بلند بالا و پایین می‌انداخت و جلو می‌رفت گفت: «شرط می‌بندم پلیس ویژه‌اش همین حالا هم داره دنبال خونواده‌ی احمد می‌گرده.» تام گفت: «آره، منم شرط می‌بندم الان دارن از هواپیماهای مخصوص می‌پرن پایین که پیداشون کنن!» و بند کوله‌اش را طوری گرفت که انگار چتر نجات است.
ز.م
مایکل گفت: «تا حالا باید نامه رو خونده باشه!» و از شدت هیجان محکم خورد به تیر چراغ. جوزی که در حال نیمه لی‌لی و نیمه راه رفتن، توپش را با صدای بلند بالا و پایین می‌انداخت و جلو می‌رفت گفت: «شرط می‌بندم پلیس ویژه‌اش همین حالا هم داره دنبال خونواده‌ی احمد می‌گرده.» تام گفت: «آره، منم شرط می‌بندم الان دارن از هواپیماهای مخصوص می‌پرن پایین که پیداشون کنن!» و بند کوله‌اش را طوری گرفت که انگار چتر نجات است.
ز.م

حجم

۶۹۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۶ صفحه

حجم

۶۹۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۶ صفحه

قیمت:
۸۸,۰۰۰
۶۱,۶۰۰
۳۰%
تومان