بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب امیر گلها | طاقچه
تصویر جلد کتاب امیر گلها

بریده‌هایی از کتاب امیر گلها

نویسنده:حسین سیدی
انتشارات:نشر معارف
امتیاز:
۴.۴از ۱۲ رأی
۴٫۴
(۱۲)
می‌فرمود: هرگاه غذایت را تمام کردی، از خداوند به خاطر آن‌چه به تو داده است سپاسگزاری کن؛ آن هم با صدای بلند تا دیگران نیز او را بستایند و پاداش تو بسیار شود. (۴۲)
zahraa_mousaavii
از او پرسیدند: چهرهٔ نیایشگران هماره زرد رنگ است، امّا شما رخساری روشن، سپید و پیشانی گلرنگی دارید. راز این تفاوت در چیست؟ پاسخ داد: دیگر عابدان در هراس و بیم‌اند که آیا آفریدگار از آنان خرسند است یا نه، امّا من بدان پایه رسیده‌ام که هم خداوند محبوب من است و هم من محبوب او؛ از این روی، از هراس در امانم. (۱۵)
خوانا
ابوبکر: از پیامبر - درود خدا بر او باد - شنیدم که می‌فرمود: علی، جز من بهترین کسی است که آفتاب بر او طلوع و غروب می‌کند.
سپیده دم اندیشه
گردو خوردن گردو در زمستان را باعث گرمای بدن و کلیه‌ها می‌شمرد، امّا خوردنش را در تابستان توصیه نمی‌فرمود و سبب آن را نیز تولید حرارت بسیار در بدن و تولید دُمَل بیان می‌فرمود. (۹۷)
کاربر ۲۴۸۴۴۰۹
آن که از مرز خود بگذرد، مردم به وی توهین کنند.
ملی‌کا
به پسرش امام مجتبی فرمود: اگر ادب نباشد، آدمی چیست جز چارپایی بی‌خاصیت!
•)•
(فرزندم!)... تو را نه پارهٔ تن، که تمام وجود خویش می‌یابم؛ به گونه‌ای که اگر مصیبتی به تو رسد، پنداری که به من رسیده باشد؛ و اگر مرگ به سراغ تو آید، گویی به سراغ من آمده است.
ملی‌کا
هنگامی که باران آغاز می‌شد، زیر باران می‌رفت، بدان گونه که سر، محاسن و پیراهنش خیس می‌شد. بدو می‌گفتند: ای امیر دین‌باوران! خود را (از باران) بپوشان. می‌فرمود: این آبی است که به عرش خداوند نزدیک است.
ملی‌کا
به پسرش امام مجتبی فرمود: اگر ادب نباشد، آدمی چیست جز چارپایی بی‌خاصیت!
ملی‌کا
از کمال جوانمردی آن است حقی که (بر اثر نیکی به دیگران) داری فراموش کنی، و حقی را که (دیگران) بر تو دارند به خاطر داشته باشی.
ملی‌کا
شکفتگی دین باور در چهره، و اندوهش در دل است؛
ملی‌کا
جبران آن‌چه به خاطر خاموشی از کف داده‌ای، آسان‌تر است از جبران آن‌چه به خاطر گفتارت از دست داده‌ای.
ملی‌کا
زیبا چهره بود؛ رخسارش به سانِ ماهِ شب چهارده می‌درخشید. (۱۴) از او پرسیدند: چهرهٔ نیایشگران هماره زرد رنگ است، امّا شما رخساری روشن، سپید و پیشانی گلرنگی دارید. راز این تفاوت در چیست؟ پاسخ داد: دیگر عابدان در هراس و بیم‌اند که آیا آفریدگار از آنان خرسند است یا نه، امّا من بدان پایه رسیده‌ام که هم خداوند محبوب من است و هم من محبوب او؛ از این روی، از هراس در امانم. (۱۵)
سپیده دم اندیشه
بسیار خندان بود. (۳۳) معاویه در دیداری که «قیس بن سعد» با وی داشت، امام را چنین توصیف می‌کند: خداوند اباالحسن را بیامرزد! خوش و خندان و بسیار شوخ طبع بود. (۳۴)
سپیده دم اندیشه
با آن که انواع گوشت‌ها را می‌خورد، در دوران فرمانروایی، غذای معمولش نان، روغن زیتون و خرمای «عجوه» بود. (۱۱۵) خود، سبب متوسّط بودن غذایش را رهبری اجتماع اعلام می‌کرد: خداوند مرا پیشوای مردمان قرار داد. پس بر من ضروری دانست که در خوردن، نوشیدن و پوشیدن به سانِ مردم بینوا رفتار کنم تا بینوایان به من اقتدا کنند و ثروتمند از ثروتمندی سرکشی نکند. (۱۱۶) به مردمان نان و گوشت می‌داد. (۱۱۷)
سپیده دم اندیشه
آمده‌ام؛ تا انجماد روحم را در گرمای وجودت ذوب کنم؛ تا تبِ آزم را در خُنکای جویبار زهد تو بشکنم؛ تا زردی رُخسار انسانی‌ام را با سیمای حقیقی‌ات گُلگون کنم؛ دستِ ناتوانی‌ام را بگیر، و چشم دلم را بر چهرهٔ زیبا، امّا سهمگین حقیقت بگشای!
zahraa_mousaavii
حمّاد بن عثمان می‌گوید: خدمت امام صادق (ع) بودم. مردی از وی پرسید: خدای سامانت دهد. فرمودی امام علی لباس زِبْر (خشن) می‌پوشید؛ لباس چهار درهمی و مانند آن؛ (امّا) ما لباس نو بر شما می‌بینیم (چرا)؟ حضرت پاسخ داد: امام زمانی آن لباس را می‌پوشید که بر او بد نمی‌شمردند، و اگر امروزه آن را می‌پوشید، انگشت نما می‌شد؛ پس، بهترین لباس هر دوره، لباس مردمان آن روزگار است ... . (۲۰۰)
zahraa_mousaavii
از مردم می‌خواست: از سر گذشت پیشینیان پند گیرید، پیش از آن که آیندگان از سرنوشت شما پند گیرند. (۲۴۸)
zahraa_mousaavii
کسی که پند گرفتنش بسیار باشد، لغزشش اندک می‌شود. چه بسیارند عبرت‌ها و چه اندک‌اند عبرت گیرندگان.
zahraa_mousaavii
کم خردترین انسان کسی است که گمان کند خردمندترین است. (۳۵۹)
zahraa_mousaavii
از افراد می‌خواست: دانش راستین را هر که آورده است بپذیرند، و به سخن بنگرند نه به گوینده. (۴۰۸)
zahraa_mousaavii
ساعتی برای گفت و گوی علمی نشستن، نزد خداوند محبوب‌تر است از هزار تشییع جنازهٔ شهید؛ و ساعتی برای گفت و گوی علمی نشستن، در نزد آفریدگار محبوب‌تر است از هزار شب زنده‌داری عبادی کسی که در هر شبی هزار رکعت نماز بخواند!
zahraa_mousaavii
کسی که شکیبایی (از مشکلات) نجاتش ندهد، بی‌تابی نابودش می‌کند. (۵۰۱) بر تو باد که بی‌تابی نکنی که (زنجیرهٔ) امیدت را پاره و کارت را سست می‌کند و اندوه در پی دارد. بدان خارج شدن (از مشکلات) در دو چیز است: اگر مشکل راه حلّی دارد، پس باید راه چاره را جست؛ و اگر راهی ندارد، پس باید شکیبایی ورزید.
zahraa_mousaavii
می‌فرمود: کسی که عفو و گذشت را نیک نداند، با گرفتن انتقام بدنام خواهد شد.
zahraa_mousaavii
عده‌ای پیاده در پی‌اش می‌آمدند. به آن‌ها فرمود: «برگردید! صدای کفش‌ها پشت سر انسان‌ها، دل‌های نادان را (به خاطر احساس غرور) تباه می‌کند.»
zahraa_mousaavii
خرسند نمی‌شوم اگر از کار دنیا، سراسر، بی‌نیاز شوم، زیرا از بیکاری بیزارم.
zahraa_mousaavii
دین باور، هنگام آشوب‌ها آرامش دارد؛ زمان ناگواری‌ها، (بی‌شیون و مویه در آیین خود) استوار است؛ در گرفتاری، بسیار شکیباست؛ هنگام فراخی زندگی، بسیار سپاسگزار است؛ به دشمنان ستم نمی‌کند! دوستان را نمی‌آزارد؛ مردم از وی در آسایش‌اند؛ و خود (با برتر شمردن دیگران)، در رنج است. (۱۹)
zahraa_mousaavii
انسانِ باایمان، هرگاه می‌نگرد، پند می‌گیرد؛ چون خاموش می‌شود، می‌اندیشد؛ هرگاه سخن می‌گوید، یاد خداوند می‌کند؛ احساس بی‌نیازی می‌کند، سپاس می‌گوید؛ چون ناگواری بدو رسد، (اگر آن مشکل راه‌حلی ندارد،) شکیبایی می‌ورزد؛ زود راضی می‌شود؛ دیر به خشم می‌آید؛ اندکی از سوی خداوند (نعمت) به او رسد، خرسند می‌شود؛ تصمیم می‌گیرد کارهای نیک بسیاری انجام دهد؛ به انجام بخشی از آن موفق می‌شود؛ و به خاطر کارهای خیر بسیاری که (موفق نشده) به آن‌ها عمل کند، حسرت می‌خورد.
zahraa_mousaavii
شش چیز در توبه (کامل) گِردهم می‌آیند: پشیمانی از گناهان گذشته، انجام واجبات ترک شده، پس دادن حقوق دیگران، حلالیت طلبیدن از مخالفان، تصمیم بر ترک گناه، به کارگیری پیکر در راه طاعت خداوندی همان گونه که آن را در راه گناه پرورش داده بود، و این که تلخی پیروی را به بدن بچشاند، آن طور که شیرینی گناه را به آن چشانده بود. (۲۶)
zahraa_mousaavii
مرگ نیکان، آسودگی روانشان است و مرگ تبهکاران ... آسودگی جهان.
zahraa_mousaavii

حجم

۱۶۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

حجم

۱۶۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان