بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چگونه مانند یک امپراطور رومی بیندیشیم | طاقچه
تصویر جلد کتاب چگونه مانند یک امپراطور رومی بیندیشیم

بریده‌هایی از کتاب چگونه مانند یک امپراطور رومی بیندیشیم

۳٫۱
(۸)
مارکوس می‌گوید، اگر کسی از شما متنفر است، این مشکل اوست. تنها دغدغه شما باید این باشد که از هرکاری که دیگران را مستحق متنفر بودن از شما می‌کند اجتناب کنید.
shahram naseri
قدرت واقعی شامل توانایی شخص برای نشان دادن مهربانی است، نه خشونت و پرخاشگری.
shahram naseri
زندگی بیشتر مردمان مصیبتی است خودساخته. مردمان به خود اجازه می‌دهند یا با غرور و نخوت بزرگ شوند یا با رنج و اندوه عذاب بکشند. هر آنچه که خود را با آن مشغول می‌کنند شکننده، پیش‌پا افتاده و زودگذر است. در میان جریان خروشان چیزها که با سرعت می‌گذرند، هیچ تضمینی در آنچه که امید خود را به آن می‌بندیم نیست.
shahram naseri
احساسات ما عمدتاً توسط باورهای ما تعیین می‌شوند. به گفتهٔ بک، اضطراب عمدتاً متشکل از این باور است که "چیزی بد در شرف وقوع است."
کاربر ۶۲۰۱۰۳۴
آپولونیوس آرام به من جمله‌ای از اپیکتتوس را یادآوری کرد: "تنها یک دیوانه در زمستان در پی انجیر است." همچنین است کسی که زاری می‌کند برای فرزندش که حالا به دامان طبیعت بازگشته است. با همه وجودم دوستشان داشتم، اما آموختم که بپذیریم همه آن‌ها فانی بودند.
shahram naseri
عمر آدمی لحظه‌ای است کوتاه، جوهره‌اش سیال، حسش مبهم و جسمش فسادپذیر. روحش گردبادی است ناآرام، بختش نامعلوم و شهرتش ناپایدار. در یک کلام، هر آنچه به جسمش مربوط می‌شود همچو جویباری است خروشان و هرآنچه به روحش مربوط می‌شود خواب‌وخیال است و اوهام. زندگی ستیز است و اقامتی کوتاه در سرزمینی بیگانه. شهرت‌مان پس از مرگ هیچ نیست جز گمنامی. پس آن چیست که می‌تواند راهنمای‌ما باشد؟ تنها یک چیز: فلسفه، عشق به خردورزی.
shahram naseri
درواقع، من از همان روزی که قدم در این دنیا نهادم، تا به امروز همواره در مسیر مرگ در سفر بوده‌ام. از یک حبه انگور نارس تا یک خوشه رسیده تا یک دانه کشمش پژمرده، همه چیز در طبیعت آغاز، میانه، و سرانجامی دارد. هر مرحله از انسان پایان و مرگ خویش را دارد؛ کودکی، نوجوانی، جوانی و پیری.
shahram naseri
اعمال دیگران برای ما امری خارجی محسوب می‌شود و نمی‌تواند شخصیت ما را لمس کند، اما خشم خودمان، ما را به شخصی متفاوت تقریباً شبیه یک حیوان، تبدیل می‌کند و برای رواقیون این گزند بزرگ‌تری است.
shahram naseri
اپیکتتوس به شاگردان خود نصیحت می‌کند زمانی‌که با فردی مواجهه می‌شویم که رفتارش ناپسند به نظر می‌رسد، این گفتهٔ اخلاقی را مرتب با خود تکرار کنید: "به نظر او درست بود."
shahram naseri
رواقیون از ما می‌خواهند تحول بنیادینی را در ارزش‌های اساسی خود پشت سر بگذاریم تا هدف عالی ما زندگی با خرد و فضیلت‌های همراه آن باشد. آن‌ها از ما می‌خواهند که با درد و صدمات جسمانی با بی‌اهمیتی برخورد کنیم. درواقع، این بدبیاری‌ها حتی می‌توانند فرصتی را در اختیار ما بگذارند که خرد و قدرت شخصیت به‌مراتب بزرگ‌تری را اعمال کنیم.
shahram naseri
مارکوس می‌گوید که مهم‌ترین منبع "آرامش" و "لذت" برای یک رواقی رها شدن از دل‌بستگی به مسائل خارجی و تمرکز بر زندگی عاقلانه و خردمندانه، به‌ویژه با بکار بستن فضیلت (عدالت) در روابط خود با دیگران است.
shahram naseri
تنها اعمال ارادی من واقعاً تحت کنترل من هستند. زمانی‌که مسائل خارجی را خوب یا بد قضاوت می‌کنیم، گویی فراموش می‌کنیم چه چیزی در کنترل ماست و سعی می‌کنیم حدود مسئولیت خود را بیش‌ازحد گسترش دهیم. رواقیون تنها اعمال خود را خوب یا بد، بافضیلت یا رذیلانه می‌دیدند و بنابراین تمامی مسائل خارجی را بی‌اهمیت طبقه‌بندی می‌کردند زیرا آن مسائل در این مفهوم کاملاً تحت اختیار و کنترل آن‌ها نبوده است.
adak
در درمان شناختی، می‌آموزیم بر قضاوت‌های ارزشی فاجعه‌باری که ما را آزار می‌دهد تسلط بیشتری داشته باشیم یا مسئولیت آن را بپذیریم. روان‌درمانگران شناختی به مراجعین خود توصیه می‌کنند تا مانند رواقیون پیش از خود وقایع را به زبان واقع‌بینانه‌تری توصیف کنند. زمانی‌که آن‌ها به مراجعین خود کمک می‌کنند درک خود را نسبت به یک موقعیت از تحریک اضطراب به چیزی پیش‌پاافتاده‌تر و کم‌تر رعب‌آور تنزل دهند، این کار را "مصیبت‌زدایی" می‌نامند. به‌عنوان مثال، آرون تمکین بک پایه‌گذار درمان شناختی، توصیه می‌کند مراجعینی که از اضطراب رنج می‌برند باید "متن مصیبت‌زدایی" بنویسند که در آن واقعیت‌های ناراحت‌کننده را بدون قضاوت‌های ارزشی قوی یا زبان احساسی، فقط از روی واقعیت توصیف کنند: "من شغلم را از دست دادم و حالا دنبال یک شغل دیگر هستم" تا این‌که بنویسند: "من شغلم را از دست دادم و هیچ کاری نمی‌توانم در این مورد انجام دهم، این یک فاجعه تمام‌عیار است!."
adak
نوع صحبت کردن و تفکر ما درباره وقایع شامل قضاوت‌های ارزشی می‌باشد که به احساسات ما شکل می‌دهد. هملت شکسپیر بیان می‌کند، " هیچ چیز خوب یا بدی به‌جز افکاری که آن‌ها را می‌سازد وجود ندارد." رواقیون موافق هستند و تأیید می‌کنند که هیچ چیز خوب یا بدی در دنیای خارجی وجود ندارد. فقط آنچه به ما بستگی دارد می‌تواند واقعاً "خوب" یا "بد" باشد که این اصطلاحات را مترادف با فضیلت و رذالت قرار می‌دهد. بنابراین خِرد دربرگیرنده درک عینی مسائل خارجی به‌عنوان مسائل بی‌اهمیت است. گاهی توصیف رواقیون از این مسئله به این صورت است که پیش از اعمال قضاوت‌های ارزشی در کنار احساسات اولیه خود بمانیم. اپیکتتوس مثال‌های زیادی مانند این را می‌زند که؛ زمانی‌که کشتی فردی در دریا گم می‌شود، فقط باید بگوییم "کشتی گم شده است" و نباید قضاوت‌های ارزشی یا شکایاتی مانند "چرا من؟" را به آن اضافه کنیم.
adak
انسان خردمند توجه اخلاقی را به تمام موجودات عقلانی گسترش می‌دهد و به تعبیری آن‌ها را به چشم خواهر و برادر خویش می‌بینید. به همین دلیل است که رواقیون ایده‌آل خود را جهان‌گرایی یا "شهروندان جهان بودن" توصیف می‌کنند؛ عبارتی که هم به سقراط و دیوگنس کلبی نسبت داده می‌شود. اصول اخلاقی رواقی شامل پرورش این محبت طبیعی نسبت به افراد دیگر در تطابق با فضائلی مانند عدالت، انصاف و مهربانی است.
adak
فلسفه رواقی است که به ما می‌آموزد واکنش‌های احساسی غیرارادی، و تکانه‌های اضطرابی خود را بی‌اهمیت؛ یعنی نه خوب نه بد بدانیم. به عبارت دیگر، آنچه مهم است این نیست که چه احساسی داریم بلکه نوع واکنش ما به آن احساسات است که مهم است.
adak
پذیرش رضایت‌مندانهٔ هرآنچه برایش اتفاق می‌افتد. چرا که اتفاقات از همان منبعی سرچشمه می‌گیرند که خود از آنجا می‌آید و مهم‌تر از همه با متانت و آرامش در انتظار مرگ بودن و دانستن این‌که مرگ هیچ نیست جز انحلال همان عناصری که حیات ازشان نشأت می‌گیرد.
shahram naseri
هیچ‌چیز در زندگی اهمیتی ندارد جز این‌که باید دو کار ساده را انجام دهیم: نخست باید از راهنمایی ذات عالی خود پیروی کنیم و خود را تسلیم فرامین عقل کنیم. دوم، باید با هر آنچه طبیعت عالم‌گیر به‌عنوان سرنوشت برای ما می‌فرستد عاقلانه و بدون تعصب برخورد کنیم؛ خواه لذت باشد یا درد، نکوهش باشد یا ستایش، زندگی باشد یا مرگ.
shahram naseri
امروز یک نطفه، فردا مشتی خاکستر و استخوان. نه ابدی، بلکه فانی؛ جزئی از یک کل، مانند یک ساعت از یک روز. مانند یک ساعت باید بیایم و مانند یک ساعت باید بروم. هرچه ذهنمان بیشتر درک کند که ما جزئی از کل هستیم، بیشتر به ناتوانی جسمانی خویش پی می‌بریم. همیشه به خودم یادآوری می‌کنم که قرار نبوده هزار سال زندگی کنم و مرگ به‌موقع برایم اینجا خواهد بود. هر روز طوری زندگی کردم که گویی آخرین روز من است و خود را برای این لحظه مهیا کرده‌ام. اینک که سرانجام سایه بر سرم افکنده، می‌فهمم که دقیقاً مانند هر لحظهٔ دیگر است. من این انتخاب را دارم که خوب یا بد بمیرم.
shahram naseri
رواقیون به من آموختند که مستقیماً در چشم‌های مرگ بنگرم، که هر روز با صداقتی بی‌رحمانه به خود بگویم "من یک انسان فانی هستم"و در تمام این مدت خوشحال بمانم.
shahram naseri

حجم

۳۳۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

حجم

۳۳۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

قیمت:
۹۵,۰۰۰
تومان