
بریدههایی از کتاب تمثیلات اخلاقی - تربیتی؛ جلد دوم
۴٫۶
(۱۶)
اگر ماشین در وسط راه خاموش شود، خطری پیش نمیآید. ولی اگر هواپیما خاموش شود، سقوط آن حتمی است. احکام «سیر»، غیر از احکام «طیر» است و همیشه طیر پس از مقداری سیر انجام میگیرد؛ مانند هواپیما که بعد از پیمودن مسیری بر روی زمین، به پرواز درمیآید.
علوم عادی جملگی سیر است، ولی عرفان پرواز است. ازاینرو صلاح نیست کسی که احتمال خاموش شدن دارد، پرواز کند.
سپهر
هیچ وقت عقایدتان را از ارتکازات عرفی نگیرید؛ عقایدتان را از اشعار نگیرید؛ اینها متشابهات است. عقایدتان را از محکمات بگیرید.
سپهر
همانطور که نفس به انسان خدعه میزند، انسان نیز باید او را مثل بچه، کمی بازی بدهد تا تلخ و سرد نشود و این راه طی شود. وقتیکه میخواهید کودکتان را دو کیلومتر راه ببرید، اگر از ابتدا به او بگویید که دو کیلومتر راه در پیش است، یا نمیآید یا میگوید بغلم کن. اما برای اینکه این راه طی شود به او میگویید: «الان میرسیم؛ چیزی نمانده». او را مشغول میکنید تا یادش برود که راه دور است؛ اما منظورتان این است که راه طی شود. نفس هم باید این راه را طی کند. اگر از اول به او تلخ و سخت بگیرید، نمیآید؛ اما اگر اول کار کمی سهل بگیرید، درست میشود.
جوان انقلابی
پیلهٔ کِرم ابریشم: کرم ابریشم پس از آنکه داخل پیله رفت، بال درمیآورد و دست و پا پیدا میکند. تا کرم بود، نه دست و پایی داشت و نه بالی؛ غذای او هم برگ توت بود. مدتی در پیله فرو میرود و پس از آن چشمش چشم دیگری میشود، گوشش گوش دیگری میشود و دست پیدا میکند؛ دستی دیگر.
مؤمن وقتیکه در پیلهٔ خود میرود و مدتی منزوی میشود و در خود فرو میرود، چشمش چشمی دیگر میشود، گوشش گوشی دیگر، دلش دلی دیگر، و خوراکش خوراکی دیگر میشود، و آنوقت به پرواز درمیآید.
zok
شیطان وقتیکه میخواهد کسی را در گرداب تهمتی بیندازد، یکی دو سال یا بیشتر روی او کار میکند؛ بهاینترتیب که همواره به او تلقین و تزریق میکند که حدس تو قوی است؛ تو میتوانی با نگاه و از روی قیافه، خائن را از خادم تشخیص دهی! میتوانی از وضع ظاهر بفهمی که چه کسی راست میگوید و چه کسی دروغ! ممکن است که چند مورد از این حدسها نیز برای اطمینان شما درست دربیاید. شیطان از این چند مورد، فیلم تهیه میکند و بهطور مرتب در حافظهٔ شما به نمایش میگذارد. اشکال بزرگ کار زمانی است که شیطان دفتردار و مسئول حافظهٔ انسان شود. آنوقت بهگونهای در درون انسان نفوذ میکند که انسان به او اعتماد کند
zok
حوادث زندگی هم محکم و متشابه دارد. پیشامدهایی که برای انسان به وجود میآیند؛ تصمیماتی که میخواهد بگیرد، همگی محکم و متشابه دارد.
سپهر
مرحوم شهید مطهری نیز علت فوقالعادگیاش همین بود. مثلاً وقتی شنید «ان الحیاه عقیده و جهاد» گفت سند و آدرس این روایت کجاست؟ هیچکس نتوانست پیدایش کند و معلوم شد که روایت جعلی است
سپهر
به انسان فرصت دادهاند پیش از آنکه کنده شود، خودش را بکَند و پیش از آنکه بریده شود، خودش این ارتباطات را ببُرد. شهدا کسانی هستند که پیش از مرگ، خودشان دل از دنیا بریده اند.
یاسمن
بوی عالم حقیقت
زکام: انسان وقتیکه زکام میشود، دیگر هیچ بویی را احساس نمیکند. محبت دنیا برای انسان زکامی میآورد که بوی عالم حقیقت را استشمام نمیکند. آنوقت فکر میکند که آن عالَم بو ندارد.
zok
آدم شکستخورده، شکست خود را توجیه میکند. شکستخورده، معتاد میشود. شکستخورده، متملقپرور میشود. شکستخورده و ناتوان، به دروغ پناهنده میشود.
پیروز، نه دروغ میگوید و نه توجیه میکند و نه در مقابل تملق تشکر میکند. اما انسان چهوقت پیروز میشود؟ وقتیکه عیوب و نواقص خودش را درک، و کاستیهای خودش را کشف کند. چهوقت از کاستیهای خودش آگاه میشود؟ وقتیکه در درد و رنج و ناملایمات و مشکلات قرار گیرد:
مجد و بزرگواری و سالاری
اندر بلای سخت پدید آید
یاسمن
علی (ع) میگوید هر کس از این چهار مطلب اجتناب بکند «فَهُوَ خَلِیقٌ بِأَنْ لاَ ینْزِلَ بِهِ مَکرُوهٌ أَبَداً» سزاوار است که چیز ناپسندی برایش پیش نیاید. خیلی حرف است. «لاَ ینْزِلَ بِهِ مَکرُوهٌ» یعنی ناپسندها از اینجا میشود. بعد میفرماید: «اَلْعَجَلَةُ وَ اَللَّجَاجَةُ وَ اَلْعُجْبُ وَ اَلتَّوَانِی». اصلاً ترتیب این چهار مورد که فرمودهاند هم عجیب است.
Haj.reza604
انبیای الهی: آبادی هستند و سخن آنها دلها را آباد میکند و به آنها حیات میبخشد.
faezeh fazeli
فرد برای اینکه بهطور کامل منظم شود، یا باید از اولیای شیطان باشد یا از اولیای خدا؛ یعنی باید «تکولایتی» باشد. اگر انسان گاهی در ولایت الله باشد و گاهی در ولایت شیطان، دچار هرجومرج میشود.
یاسمن
مردم ما باید کار را بهعنوان حیاتیترین چیزی که برایشان لازم است، بشناسند. داشتن کار از داشتن خانه و غذا لازمتر است؛ زیرا کیفیت غذا را میتوان پایین آورد و با همان کیفیت پایین زنده ماند؛ اما اگر کسی «کار» نداشت، اختلال و دیوانگی پیدا میکند.
یاسمن
«همّت» همانند ریسمان است و «هدف» همچون دلو. هدف بزرگتر، همّت والاتر و بلندتر میطلبد؛ همانطور که دلو بزرگتر ریسمان محکمتر میخواهد.
یاسمن
کار بهخودیخود غذایی برای روح است، و انسان بهتدریج با کار رشد میکند و جان میگیرد و زندگی جدید پیدا میکند.
شما باید برای بچههایتان کار مناسب داشته باشید. بازی برای بچه یک نوع کار و اسباببازی وسایل کار است. باید کاری کرد که بچه در خود احساس نیاز بکند و بعضی از کارهای خانه را خودش از روی تشویق و علاقه به عهده بگیرد.
یاسمن
تقوا شکل و رفتار انسان را تغییر میدهد.
یاسمن
کسی که هدفش دنیاست، آخرت، خدا، دین و همهٔ مقررات را هم برای دنیا میخواهد، و آنکس که هدفش آخرت است، دنیا و زندگی دنیا را برای آخرت میخواهد؛ چون انسان دو هدف ندارد: (ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَینِ فی جَوْفِهِ)
انسان یک قلب و یک هدف دارد؛ اگر آن یک هدفْ دنیا باشد، آخرت را هم برای دنیا میخواهد؛ مثل کسی که گاوی داشته باشد و فقط شیرش را بخواهد.
یاسمن
مؤمن همانند میخی است که در پایهٔ حق فرو رفته و باطل بهمنزلهٔ همان چکشی است که پیدرپی بر مؤمن فرود میآید و نتیجهٔ آن بیشتر فرو رفتن مؤمن در حق، و غرق شدن در حق میشود، و هرچه ضربه شدیدتر باشد، مؤمن در وضع خود همانند میخ در پایه، محکمتر و قرصتر میشود تا آنجا که ضربهها دیگر مؤثر نمیافتند.
البته گاهی مؤمنان به دلیل ضعفهایی که دارند، مانند بعضی از میخها کج میشوند و یا از پایه خارج میشوند و یا به همان اندازه که فرو رفتهاند، باقی میمانند، و این تقصیر میخ است نه پایه. ضعف اهل حق است، نه حق.
یاسمن
برای آنکه در زمین بذر بپاشند، باید زمین را شخم بزنند و در آن شیار بهوجود آورند تا آمادگی پذیرش تخم را پیدا کند. بدون این شخم زدن و شیار ایجاد کردن، هرچه در زمین بذر بپاشند، بیفایده است. مصیبتها در زندگی مانند شخم زدن زمین و شیار ایجاد کردن در آن است، تا بذر توجه و التجا به خدا و تضرع در برابر خدا و نیز تخم معرفت در دل انسان کاشته و بارور شود.
یاسمن
در مصیبتهایی که بر انسان وارد میشود، انسان سوار بر مَرکب الهی بهسوی خدا میرود، و مرکب الهی سریعالسیر است. خداوند انسان را در آن مرکبی مینشاند که وی طاقتش را دارد؛ وگرنه خدا مرکبهای بسیار سریعالسیر دارد که انسان طاقت نشستن در آنها را ندارد. انسان هرچه طاقتش بیشتر باشد، خدا ماشین سریعالسیرتری به او میدهد. در مصائبی که برای حسینبنعلی (ع) پیش آمد، هرچه آن حضرت بیشتر طاقت نشان میدادند، خداوند ایشان را بر مَرکبی سریعالسیرتر سوار میکرد و بهسوی خود میبرد؛ بهقول عمان سامانی در اشعار خویش، از مبدأ تا مقصد را به نیمگامی طی میکند.
یاسمن
این مصیبتهایی که در زندگی شما میآید، سرعتگیر مسیر غفلت و خطاست. مصیبتها سرعتگیر انسان است، نه اینکه در «سیر الی الله» مانع حرکت باشد؛ مصیتها مانع سقوط است. گاهی آنچه را ما با نام بدبختی یا مشکل یاد میکنیم، بهترینها هستند.
یاسمن
کسی را که دار میزنند، چهارپایهای زیر پایش میگذارند، بندِ دار را به گردنش آشنا میکنند، مقداری میکشند و بعد این چهارپایه را از زیر پایش برمیدارند؛ طناب بر حلقومش میافتد و یکدفعه میمیرد. نامهٔ عمل ما انسانها مثل بندی است که به گردنمان است و ارتباطات، دوستیها و آشناییها مثل چهارپایهٔ زیر پایمان است. وقتیکه میخواهیم از دنیا برویم، این چهارپایه یکدفعه برداشته میشود، این کار کشنده است.
اما آن کسی که صالح است، بهجای آنکه بند را به گردنش بیندازند، آن را زیر بغل او میاندازند و پیش از آنکه چهارپایه را یکدفعه از زیر پایش بکشند، خودش دستش را به بند میگیرد و بالا میرود.
آن یکی مثل کسی است که دارش میزنند و این یکی، آنچنان است که گویی او را با طناب از ته چاه بیرون میکشند.
یاسمن
مناجات با خدا، انسان را شارژ و تقویت میکند؛ مثل رادیویی که باتریاش ضعیف شده است و صدایش درست درنمیآید، و همینکه باتری جدید برایش میگذاریم یا باطریاش را تقویت میکنیم، صدایش صاف و درست میشود. اخلاق انسان نیز به سبب مقداری غفلت و مانند آن تحلیل میرود. اثری که عبادت روی انسان دارد این است که انسان را نوسازی میکند.
یاسمن
کارهایی که انسان در زندگی انجام میدهد، مثل داروخانه است؛ زندگی ما یک داروخانه است، و انسان باید با نظر دکتر از دارو استفاده کند. انبیاء مانند دکترند؛ دنیا هم داروخانه است، و هر کاری که میکنیم داروست.
بعضی داروها سمیاند؛ اگر انسان بخورد، میمیرد. اگر انسان دارویی را اشتباهی بخورد، یا آسیب میبیند یا از بین میرود. کارهایی که انسان میکند، همینطور است.
یاسمن
انسان در وقت نماز مهمان انصاف خود است، و هرچه منصفتر باشد، نماز را صحیحتر بهجا میآورد. حال اعتراف، حال تضرع و حال تعظیم در برابر خدا، مثل آبی هستند که در رودخانه جاری است. رود خشک، جایی را سرسبز نمیکند. نمازی که در آن حالی نباشد نیز مانند رود خشک است.
اگر انسان درک نکند که خدا بزرگ است، رکوع و سجود او مانند رود خشک است. آب جاری در رودِ رکوع و سجود انسان، «درک عظمت خداوند» است.
یاسمن
حرفی که به کسی یا فرزندت میزنی، دانه است و فکر او زمین.
ببین در این زمین چقدر بذر میتوان پاشید؟ اگر در یکمتر زمین یک کیلو گندم پاشیدی، همه دانهها سبز نمیشوند، تازه اگر هم دربیایند، همدیگر را خفه میکنند. موعظهٔ زیاد، باعث میشود که حرفها همدیگر را لِه کنند، همدیگر را بپوشانند.
یاسمن
درحقیقت دل انسان همچون ماهی آب است؛ ماهی آبِ محبت خداست؛ ماهی دریای ذکر خداست، و اگر دلی را از دریای ذکر خدا بیرون بکشند، مانند ماهیِ از آب بیرونکشیدهشده، آنقدر دستوپا میزند تا بمیرد.
zok
علی (ع) میگوید هر کس از این چهار مطلب اجتناب بکند «فَهُوَ خَلِیقٌ بِأَنْ لاَ ینْزِلَ بِهِ مَکرُوهٌ أَبَداً» سزاوار است که چیز ناپسندی برایش پیش نیاید. خیلی حرف است. «لاَ ینْزِلَ بِهِ مَکرُوهٌ» یعنی ناپسندها از اینجا میشود. بعد میفرماید: «اَلْعَجَلَةُ وَ اَللَّجَاجَةُ وَ اَلْعُجْبُ وَ اَلتَّوَانِی».
کاربر ۲۰۹۵۷۵۴
مرحوم شهید مطهری نیز علت فوقالعادگیاش همین بود. مثلاً وقتی شنید «ان الحیاه عقیده و جهاد» گفت سند و آدرس این روایت کجاست؟ هیچکس نتوانست پیدایش کند و معلوم شد که روایت جعلی است. همه هم این جمله را استفاده میکردند. اعتبار کتابهای شهید مطهری به خاطر همین است. الآن ما در مجموعه کتابهایمان به اعتبار کتابهای شهید مطهری کم داریم. این به خاطر مسئلهٔ محکم و متشابه است که او رعایت کرده.
maryhzd
حجم
۱۱۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه
حجم
۱۱۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه
قیمت:
۶۲,۵۰۰
تومان