بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب موی بافته | طاقچه
تصویر جلد کتاب موی بافته

بریده‌هایی از کتاب موی بافته

۴٫۷
(۳۲)
«اجازه نده کسی از مسیری که پیش گرفتی، منحرف‌ات کند. باید ایمانت رو حفظ کنی. ارادهٔ تو قوی است. من به قدرت و قابلیت‌های تو ایمان دارم. باید ادامه دهی. زندگی چیزهای فوق‌العاده‌ای رو برات درنظرگرفته.»
soudeh
او گاهی حس می‌کند زمان در اینجا متوقف شده. در بیرون مسیر خود را ادامه می‌دهد
jk
جولیا دنبال شوهر نمی‌گردد. او به کافه‌ها و باشگاه‌های شبانه‌ای که به‌هرحال پر هستند از هم‌سن و سال‌های خودش نمی‌رود. ماما همیشه می‌گوید: «دخترم یه‌کم سرکشه.» جولیا سکوت خفهٔ کتابخانهٔ کومونل را به هیاهوی دیسکوتک‌ها ترجیح می‌دهد
shamim
«کسی که جان یک نفر را نجات می‌دهد، کل دنیا را نجات می‌دهد.»
امینه
سارا به خود می‌گوید که در این لحظه حاضر است هر چیزی بدهد تا یک نفر او را در آغوش گیرد.
Soheyla
آن تأثیری است که از سندرم دست و پا ناخوشایندتر و از تهوع یا گیجی که گاهی غرق آن می‌شود وحشتناک‌تر است. عارضه‌ای که او آمادهٔ آن نشده بود و هیچ نسخه‌ای آن را معالجه نخواهد کرد، محرومیتی که همراه بیماری است، کنار گذاشته شدن آرام و دردناکی که او آماج آن قرار گرفته بود.
Soheyla
خدایی در نوک انگشتش... از این ایده هم خوشش می‌آید و هم می‌ترساندش.
امینه
او دست کمال را می‌گیرد. به نظرش می‌آید که در آن لحظه آن دو دیگر دو موجود مستقل در مسیرهای اتفاقی، سرگردان در پیچ و خم هستی نیستند، بلکه زن و مردی هستند که هریک به دیگری گره خورده. جولیا می‌اندیشد که مهم نیست که ماما، خانواده‌اش و اهالی محل چه خواهند گفت. او اکنون در کنار این مرد احساس زن بودن می‌کند، مردی که این زن را ساخته بود.
Soheyla
سرطان همه‌چیزش را ازش خواهد گرفت؛ کارش، ظاهرش و زن بودنش.
Soheyla
«آنها نمی‌دانستند که این غیرممکن است، پس انجامش دادند.»
ستاره
«نمی‌شه سنت رو بدون مجازات تغییر داد.»
ستاره
یک پدر نمی‌میرد، پدر جاودانه است، او یک صخره است، یک ستون، به‌خصوص پدر خودش.
پریسا
گاهی اوقات خوب است که فکر کنیم هر چیزی یک پایانی دارد و شدیدترین عذاب‌ها هم ممکن است فردا تمام شود.
آزمین
برای شجاع بودن نیازی نیست اعیان‌زاده به دنیا بیایی.
jk
تقدیم به اولیویا و زنان شجاع
jk
ساعت زنگ می‌زند و شمارش معکوس آغاز می‌شود. سارا از لحظه‌ای که بیدار می‌شود تا زمانی که می‌خوابد، علیه زمان در جنگ است
shamim
همسر سابقش در کار لیمو بودند. نونا مجبور شده بود حتی روز اول ازدواجش برای جمع‌کردن لیموها کار کند. در روستاها زمانی برای بیکاری نیست
shamim
«کسی که جان یک نفر را نجات می‌دهد، کل دنیا را نجات می‌دهد.»
Soheyla
بیمار یعنی آسیب‌پذیر، بدحال، مستعدِ فراموش کردن یک پرونده، نپرداختن تمام و کمال به یک قضیه، گرفتن مرخصی طولانی. بیمار یعنی غیرقابل اعتماد، کسی که نمی‌شود روی او حساب کرد. حتی بدتر، ممکن است تا یک ماه یا یک سال دیگر شاهد مُردنش باشی. کسی چه می‌داند؟ سارا روزی این جملهٔ وحشتناک را که داشتند یواشکی در راهرو می‌گفتند، می‌شنود: آری، کسی چه می‌داند؟ بیماری از بارداری بدتر است. حداقل می‌دانیم بارداری چه زمانی تمام می‌شود. سرطان لجوج است، ممکن است برگردد. حضور دارد، مثل شمشیر داموکلس بالای سرتان است، ابری سیاه که همه‌جا همراه شما می‌آید.
Soheyla
برای شجاع بودن نیازی نیست اعیان‌زاده به دنیا بیایی
Soheyla

حجم

۱۷۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۱۷۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد