بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سیاه صورت | طاقچه
تصویر جلد کتاب سیاه صورت

بریده‌هایی از کتاب سیاه صورت

انتشارات:عهد مانا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۱۰۰ رأی
۴٫۳
(۱۰۰)
- آقاامیر این هنرمندا بعداً می‌شن سلبریتی، سلبریتی طرف‌دار زیاد داره و پایۀ کارش روی جهالت مردم عامه!
• Khavari •
دخترهای تنها، زن‌های تنهاتر! ازدواج و بچه‌داری رو که بی‌ارزش جلوه دادن، زن‌ها احساس بی‌هویتی کردن، بعد بهشون گفتن برای با ارزش بودن باید مثل مردا کار کنید یا هر کاری مردا می‌گن انجام بدید؛ زن شد آواره، نه مادره، نه همسره، نه آرامش داره... شده بردۀ مردا؛ می‌پوشه چون مردا دوست دارن این‌طور بپوشه، می‌میره چون مردا بهش می‌گن بمیر!
Tamim Nazari
نادر کلید را دور انگشتش می‌چرخاند و برای خودش ترانۀ مورد علاقۀ پری‌سیما را زمزمه می‌کرد.
-:-k
باشه قیامت، دنیا ظرفیت تسویه نداره!
mohaddese
دست خالی خونۀ ما نیا! هفتۀ قبل من موقع ظرف شستن شش‌تا لیوان شکوندم! حافظ برگشت سمت امیر و با تعجب پرسید: - وجدانا!؟ - آره بابا! سینی دستم بود، پلاستیک وسط هال من رو ندید، رفت زیر پام شیرجه زدم و نابود کردم همه رو!
نقطه ویرگول
از کسی هم که مثل خدا زندگی نمی‌کند نمی‌شود توقع داشت که خودخواه نباشد، به روح و روان دیگران احترام بگذارد. این آدم همه را می‌خواهد تا نردبانش شوند و او پا بگذارد روی همۀ این‌ها و بالا برود. دیگران برای او دست و هورا بکشند، او فقط غرق لذت شود. بعد پول بگیرد و تبلیغ همه‌چیز کند و دیگران با ذوق او، پولشان را خرج کنند. همین!
Tamim Nazari
- حالا شدی مرد خونه! دیگه می‌شه به افتخار روز مرد، برات جوراب بخریم! امیر خندید و گفت: - چوب‌کاری نکن دیگه؛ در ضمن پارسال مراسم ختم جوراب رو گرفتیم!
نقطه ویرگول
کارنامۀ زندگی آدم‌ها پر است از خیرها و شرها! همه هم با آزادی و اختیار خود فرد رقم می‌خورد؛ البته باید گفت که آدمیزاد یا آزادیش را در پناه خدا نگه می‌دارد یا در پناه شیطان و نفس خودش! از کسی هم که مثل خدا زندگی نمی‌کند نمی‌شود توقع داشت که خودخواه نباشد، به روح و روان دیگران احترام بگذارد. این آدم همه را می‌خواهد تا نردبانش شوند و او پا بگذارد روی همۀ این‌ها و بالا برود. دیگران برای او دست و هورا بکشند، او فقط غرق لذت شود. بعد پول بگیرد و تبلیغ همه‌چیز کند و دیگران با ذوق او، پولشان را خرج کنند. همین! اما زندگی این همین‌ها نیست... چون اگر با تقلید از لذت‌مندان بی‌خدا زندگیت را به حراج بگذاری، خودت را سوزانده‌ای!
مجهول
- تو گزارش‌های من که خوندید؛ سوژه آدم خاصیه، محل زندگیش هم قراره خاص باشه؟ - توی حرفۀ ما، همۀ آدم‌ها خاصن؛ از سبزی‌فروش بگیر تا رئیس‌جمهور؛ چون همشون قابلیت دارند خدمت کنند یا خیانت.
نقطه ویرگول
- خب بخور بخوره دیگه! توی سپاه همش دارن می‌خورن. سید راهش را کج کرد و با خودش گفت: - بله بخور بخور عجیبی هم هست؛ هم از دشمن می‌خورن، هم از دوست!
نقطه ویرگول
- بگم هوس یه غذا کردم دعوام نمی‌کنی؟ ملیحه لیوان را برداشت تا برایش دم‌نوش بریزد: - دعوا چرا عزیزم، با روی خوش اجازه نمی‌دم بخوری
نقطه ویرگول
هشتگ‌های اعدام نکنید، رای نمی‌دهم... تبلیغ‌های گسترده لباس و مد... عکس‌های مبتذلی که از خودشون می‌اندازن، کشف حجاب‌ها، سگ‌داری و سگ‌پروری... شما از جون مردم ایران چی می‌خواید با این مدل‌های مبتذل شده؟
هفتصد و چهل و نه
سخت‌ترین کار و پربرکت‌ترین کار، کار مادری و همسریه. بقیه هرچی می‌گن غلطه!
roza
تو کشورای دیگه سلبریتی‌ها و این طیف شخصیت‌ها به مردمشون کمک می‌کنند، یعنی خدمت به مردمشون رو مهم می‌دونن چون توسعه یافتگی‌شون رو مدیون همین مردمند، اما توی کشور ما طرف رو مردم بزرگ می‌کنند، جیبش رو مردم پر می‌کنند، بعد اروپا و آمریکا می‌بره پرورشش می‌ده که...
محمدرضا میرباقری
کارنامۀ زندگی آدم‌ها پر است از خیرها و شرها! همه هم با آزادی و اختیار خود فرد رقم می‌خورد
هفتصد و چهل و نه
دخترهای تنها، زن‌های تنهاتر! ازدواج و بچه‌داری رو که بی‌ارزش جلوه دادن، زن‌ها احساس بی‌هویتی کردن، بعد بهشون گفتن برای با ارزش بودن باید مثل مردا کار کنید یا هر کاری مردا می‌گن انجام بدید؛ زن شد آواره، نه مادره، نه همسره، نه آرامش داره... شده بردۀ مردا
هفتصد و چهل و نه
گفتن هفده‌هزار نفر رو توی کوچه و بازار همین منافقا کشتن، پوست سر و صورت جوون مردم رو با چاقو کندن، سرشون رو با تیزی موزاییک گوش تا گوش بریدن، زن و بچه رو مثل گوسفند تکه تکه کردن. سلبریتی‌ها گفتن نه منافقا خوبن؛ قاضی و دادستان تو چشم مردم شد قاتل!
هفتصد و چهل و نه
سؤال: چرا بازیگری که توی ایران محبوب و مقبوله و نقش اول و دوم داره، می‌کشونن خارج از ایران که وطنشه، نقش بهش نمی‌دن که هیچ، زندگی‌ش رو هم به فنا می‌دن؟
محمدرضا میرباقری
زهرا شروع کرد به گریه و همش می‌گفت بابا رو می‌خوام، دختر اون دیگه دل همه‌مون رو خون کرد؛ بی‌چارگی رو نمی‌فهمیدم، امروز فهمیدم. هیچ چاره‌ای برای بابا گفتنش نداشتیم، به بهونۀ سوختن دستش یه دل سیر زار زد و بابا بابا گفت.
ژنرالیسم
- خیلی از هنرمندا دلشون می‌خواد گرین کارت داشته باشن. اگر تغییر ایده بدن توی کارشون و طبق پروتکلی که براشون تعریف می‌شه ساخت و تولید کارشون رو ببرن زیر اهدافی که اروپا و آمریکا می‌گه، هم بحث دو تابعیتی شدنشون حل می‌شه هم هزینه‌های کاراشون تأمین می‌شه؛ مقابل پولی که می‌گیرن کار می‌کنند!
محمدحسین

حجم

۱۴۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۱۸ صفحه

حجم

۱۴۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۱۸ صفحه

قیمت:
۴۹,۱۰۰
۲۴,۵۵۰
۵۰%
تومان