بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دختر خاموش | طاقچه
تصویر جلد کتاب دختر خاموش

بریده‌هایی از کتاب دختر خاموش

انتشارات:نشر البرز
امتیاز:
۳.۴از ۲۵ رأی
۳٫۴
(۲۵)
اگر گم شدید، باید دقیقاً در جایی که هستید بمانید
آلیس در سرزمین نجایب
اصلاً خجالت ندارد که نتوانید کاری را تمام و کمال، خودتان بشخصه انجام دهید
zohreh
آدم‌ها می‌آمدند و می‌رفتند؛ هیچ‌کس برای مدت طولانی نمی‌ماند. همه به نوعی دور ریختنی بودند. جدای از او.
zohreh
معدود افرادی هستند که می‌توانند در موقعیتی که او در آن قرار گرفته بود دوام آورند و با آن کنار بیایند.
zohreh
درحال‌حاضر، بدون حضور او، مانند قایقی سوراخ‌شده‌بودند که، در عین حال، فرصتی برای ترمیم آن نداشتند. و این حس خوبی نبود.
zohreh
معمولاً رویدادهای تصادفی، رویدادهایی بسیار نادر هستند.
zohreh
یک ثانیه همه‌چیز کاملاً عادی بود و ثانیه‌ای بعد همه‌چیز داغون و متلاشی شد. خیلی سخت بود که فکر کنی تا آخر عمرت به‌جز درد و غصه هیچی دیگه نمی‌تونی حس کنی.
zohreh
اغلب افراد، در موقعیت‌های به‌شدت حساس، به آرامش دست پیدا می‌کنند.
zohreh
زندگی سرتاسر اندوه و پشیمانی است.
n re
آدم نمی‌تونه با کل دنیا در بیفته. دیگه نمی‌تونم.»
n re
«این اصلاً درست نیست. چهار نفر به طرز دلخراشی کشته شدن. دوتا بچه. شاید تأثیر این‌که مردم به‌خاطر این قضیه اون ناحیه رو برای زندگی انتخاب نکنن، نباید در حال حاضر توی اولویت ما باشه، تو خودت این‌جوری فکر نمی‌کنی؟»
mahzooni
اگر گم شدید، باید دقیقاً در جایی که هستید بمانید
nina61
معمولاً رویدادهای تصادفی، رویدادهایی بسیار نادر هستند. اتفاق‌های زیادی باید در کنار هم قرار بگیرند تا شواهد حقیقی را تشکیل دهد. تا چیزی احتمالی به یک ممکن تبدیل گردد.
nina61
والدمار، مرگ را فریب داده و برآن غلبه کرده و تنها دریافته بود که زندگی سرتاسر اندوه و پشیمانی است.
zohreh
چه کس دیگری به وانیا نزدیک بود؟ فهرست خیلی کوتاهی بود. به‌گونه‌ای مسخره کوتاه بود.
zohreh
اگر روز دوم از اولین پروندهٔ بزرگی که به‌دست گرفته است تقاضای کمک کند، چه معنایی دارد؟ چیزی که اولاندر به آن فکر می‌کرده دقیقاً آزمایش موشکی نبوده است ولی آدم‌های دیگر چه؟ آیا او به اقتدار خود آسیب می‌زند و در آینده همه‌چیز را برای خود مشکل‌تر می‌کند؟ آیا این قضیه او را ضعیف‌تر نشان می‌دهد؟
zohreh
سباستین ضرورتی احساس نمی‌کرد تا راهی برای بازگشت به آن ارتباط گذشته پیدا کند
zohreh
گاهی وقت‌ها به فکر بیلی می‌رسید که مایا برای این از او نظر می‌خواهد که این احساس را به وی بدهد که او نیز بخشی از این کار است، در حالی‌که او، با تصمیم‌گیری خودش به تنهایی، خوشحال بود.
zohreh
دانستن یک چیز بود و اثباتش چیز دیگر.
zohreh
آنان رابطه‌ای تقریبی داشتند؛ مانند هرکس دیگر در زندگی، که نه کاملاً سیاه و نه کاملاً سفید بود.
zohreh
هر دو به یک اندازه تنها بودند. هر دو مرتب به دنبال عشقی می‌گشتند که در عرض چند دقیقه تخریب می‌شد.
zohreh
انگار آن روز قرار نبود شب شود.
zohreh
این ثبات بیرونی، خلق‌وخوی متغیر درونی‌اش را پنهان می‌ساخت و آمیزه‌ای مبارزطلبانه از ناامنی به‌وجود می‌آورد.
zohreh
بی‌علاقگی خاصی که توصیفی از شخصیتش بود، در او دیده می‌شد.
zohreh
«این خیلی ممکنه مفید باشه که بتونم به جامعه بگم که چه انتظارهایی می‌تونن داشته باشن.» «اونا می‌تونن بهترین‌ها رو از ما انتظار داشته باشند. مثل همیشه.»
zohreh
«این باید برای تو خیلی شگفت‌انگیز باشه. زندگی پر از احتمالاته...»
zohreh
«بعضیا هستن که فقط فرار می‌کنن. بدون کوچک‌ترین فکری، تا جایی که می‌تونن، دور می‌شن. یه عدهٔ دیگه هستن که رفتار منطقی از خودشون نشون می‌دن.»
zohreh
او تنها کسی نبود که خسته و بی‌حوصله شده بود، مگر نه؟
zohreh
اگر فضای اجتماعی فقط یک خوبی داشت، این بود که کمبود دوستان و آشنایان را برطرف می‌کرد.
zohreh
این‌گونه در اینجا نشستن حس خیلی خوبی به او می‌داد و قصد نداشت با پرسیدن سؤال‌های بیهوده لحظه‌ها را خراب کند، یا به طریقی از او انتقاد کند یا نظری بدهد که به بی‌اعتمادی تفسیر شود.
zohreh

حجم

۴۸۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۸۶ صفحه

حجم

۴۸۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۸۶ صفحه

قیمت:
۷۲,۰۰۰
تومان