جملات زیبای کتاب شبلی و آتش | طاقچه
تصویر جلد کتاب شبلی و آتش

بریده‌هایی از کتاب شبلی و آتش

نویسنده:علیرضا قزوه
امتیاز
۳.۰از ۶ رأی
۳٫۰
(۶)
بار دگر سدّ رهم شد درد، بار دگر فریاد خواهم کرد من مرده‌ای در خویش مدفونم، ای مرگ، از جانم چه می‌خواهی؟
زینب هاشم‌زاده
ـ ای کشته، چه می‌بینی در طالع این قوم؟ ـ «چندی‌ست به ایمان شما نان نرسیده‌ست»
khorasani
درست، مثل دوبیتی، شکسته بود دل او و ساده بود شبیه ترانه‌های شبانی
ث
میان ماندن و رفتن، اسیر مانده منم، من «تو می‌روی به سلامت، سلام ما برسانی»...
ث
با همه آشفتگی، اما، باز امیدی‌ست در این دل نایی من! حنجره‌ات سبز، نی بزن امشب که بنالم می‌روم از کوچه غربت، در شب طوفانی هجرت مقصد من شهر اجابت، نامه ببندید به بالم
khorasani
سکوت می‌کنم اینجا ز شرم مرثیه‌خوانی که شاعران بت لفظ‌اند، ای خدای معانی
khorasani
با دل شکسته رفتم رو به مشرق تبسّم ناگهان رسیدم اینجا صبحتان به خیر مردم! دیشب از شما چه پنهان سر زدم به کوی مستان گفتم السلام یا می، گفتم السلام، یا خم ساقی قدح به دستان خنده زد به روی مستان یعنی اجر می‌پرستان پیش ما نمی‌شود گم ساقی و درازدستی، مستی و سیاه‌مستی آدم و دوباره عصیان، آدم و دوباره گندم عقل هیزم است هیزم، عشق آتش است آتش آتش آورید آتش، هیزم آورید هیزم
khorasani
بزن بر دف عشق و قانون مستی که با ساز هستی هماهنگم امشب
khorasani
پنج نوبت صبح و ظهر و شام، اشک در سجاده می‌کاریم جامه خون بسته‌ایم، ای دوست، گریه ما را تبسم باش
khorasani
پنج نوبت صبح و ظهر و شام، اشک در سجاده می‌کاریم جامه خون بسته‌ایم، ای دوست، گریه ما را تبسم باش
khorasani
ببخش! ای محرمان در نقطه خال لبت حیران خیالِ از تو گفتن داشتم، اما زبان گم شد
khorasani
شمشیرها سر خورده‌اند اینجا، مختارمردان مُرده‌اند اینجا در ما حسینِ عشق را کشتند، کس نیست برخیزد به خون‌خواهی!
khorasani
سپهرم خوشه پروین نداره بهارم ماه فروردین نداره چه آتیشی به پا دست اجل کرد! مگه این بی‌مروّت دین نداره!
khorasani
امروز از سینه‌ام پرنده‌ای به سرخی سیبی افتاد امروز اتفاق عجیبی افتاد.
khorasani
سرانجام قدس ما را آزاد می‌کند!
khorasani
ای پری‌آوای دشتستان، خون فایز، ای دوبیتی‌خوان من تو را بسیار مفتونم، آن دو چشم شروه‌خوان را نیز ماه من، زیبای من، برگرد! گر بیایی، ای سراپا درد تور گیسوی تو خواهم کرد این شب پولک‌نشان را نیز مانده‌ام با واژه‌های لال، با دلی از داغ مالامال کاش می‌شد آتش زخمم شعله‌ور سازد زبان را نیز!
Niyaz.h
زمین بازیچه بود و نبوده که زیر چشم این گنبد کبوده کنار رود کارون جون سپردی دو چشمم بعد تو زاینده‌روده
Niyaz.h
در تابوت خاطره‌ام برای روزهای مانده جا نیست.
Niyaz.h
عقربه‌ها به ما خیانت کردند
Niyaz.h
اینجا تنها صدای زخمی شاعر ارزان بود.
Niyaz.h
بیا و این همه برف را از روی صدایت پارو کن!
Niyaz.h

حجم

۳۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۳۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۴۶,۰۰۰
تومان