بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب همبستر با رودخانه ها | طاقچه
تصویر جلد کتاب همبستر با رودخانه ها

بریده‌هایی از کتاب همبستر با رودخانه ها

۱٫۵
(۲)
وقتی تویی مخاطب این شعر، بی‌گمان باید دوباره گیر کند در گلو «سلام»
سیّد جواد
از روسری آن صورت ماه آمده بیرون انگارکه ماه از دل چاه آمده بیرون
سیّد جواد
یک ثانیه غافل شدن از فکر تو؟ هیهات صد حور اگر دور و برم ریخته باشد
سیّد جواد
سرنوشت ما مترسک‌های جالیزی، همین است تا خدا در دست مشتی بی‌خبر افتاده باشد
محمدرضا
به ساقه‌های تو دستم نمی‌رسد، رفته است انار سرخ تو با نرخ زعفران بالا
.ً..
عشق وقتی نیمه‌جان باشد، تنفر بهتر است
.ً..
به جرم سادگی این روزها ما را نمی‌بینند و می‌سازند بعد از مرگمان افسانه‌ای از ما
.ً..
چه باید گفت وقتی آنکه مثل کوه پشتت بود تو را از یاد برده، یار پشت یار می‌گیرد
.ً..
دلم، ای جعبۀ آیینه و مینا، مواظب باش که سنگت می‌زند هر کس تو را آسان به‌ دست آورد
.ً..
چرا انسان عصر سنگ‌ها این را نمی‌فهمد که با هر شیوۀ ممکن نباید نان به ‌دست آورد
.ً..
۲۱: پیراهنی که... تاریخ لای چرخ زمان گیر می‌کند تقویم روی فصل خزان گیر می‌کند وقتی کنار حوض وضو تازه می‌کنی در سینۀ مناره اذان گیر می‌کند این‌قدر ابروان خودت را گره نزن آرش میان این دو کمان گیر می‌کند هربار پلک می‌زنی انگار ناگهان دریا درون قطره‌چکان گیر می‌کند در کوچه‌ها بدون هدف راه می‌روم از راه می‌رسی و زبان گیر می‌کند از شهر کوچ می‌کنی و لقمه‌های نان یک‌باره در گلوی جهان گیر می‌کند در پارک‌ها مجسمه‌ها پیر می‌شوند در پخش‌ها نوار بنان گیر می‌کند هر شب برای عطر تنت آه می‌کشد پیراهنی که در چمدان گیر می‌کند
R

حجم

۴۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۴۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان