بریدههایی از کتاب جریان شناسی شعر جنگ
۵٫۰
(۱)
در این سطرها، شاعر با نشان دادن تعارض معنایی میان فضای جنگ با آنچه در زندگی عادی دوست داشته میشود، مستقیماً ماهیت جنگ را هدف گرفته است.
توپهای جنگی
توپهای فوتبال...!
چه فرقی میکند؛ هر دو مردم را به بازی میگیرند
(پورصفر
Ahmad
خوزستان در دوران باستان، بهخصوص در دوره هخامنشی به دو ناحیه تقسیم میشد: بخشهای شمال و شمال شرقی که انشان (انزان) نام داشت و سرزمینهای با صفا، کوهستانها و جنگلهای فراوانی را شامل بود، و جلگهای جنوبی که دارای آب و هوای گرم و مرطوب و دشتهای حاصلخیز بوده است. بخشهای جنوبی که «عیلام» نام داشته یادآور تمدنهای دیرینه خوزستان است و به شدت تحت تأثیر فرهنگ میان رودان «بینالنحرین» بوده و جغرافیای وسیعی را شامل میشده که حد فاصل لرستان و خوزستان و سواحل خلیج فارس امروزی است.
Ahmad
بنویس از مردی
که با تفنگ رؤیایش
رفت تا به روح درختان پیوست
و شلیک خندهاش به لحظۀ مرگ
بنویس از دستهای خالی زیبایی!
روزبه صالحی
Ahmad
شهیدی که بر خاک میخفت
سرانگشت در خون خود میزد و مینوشت
دو سه حرف بر سنگ:
به امید پیروزی واقعی
نه در جنگ،
که بر جنگ!
Ahmad
۳. دو معنای به ظاهر نامربوط که همزمان در یک واژه ارائه شوند. یا صورتهای تعمیم یافته، زمانی که به بیش از یک جامعۀ گفتمانی ارجاع داده شود؛ و نیز تمثیل، مقایسۀ متقابل، و...
۴. ترکیب دو یا چند معنا که با یکدیگر سازگار نیستند برای روشن کردن پیچیدگیهای ذهن مؤلف.
۵. کلافگی و سردرگمی موفقیتآمیز برای نویسنده است، که در حین نگارش، ایدۀ خود را کشف میکند؛ و ناگزیر نیست ایده را یک جا در ذهن نگه دارد.
۶. کلام متناقض و نامربوط که خواننده را وا میدارد تا برای آن تفسیری بیافریند.
۷. کلام پرتناقض که نشاندهندۀ دوپارگی ذهن مؤلف و تردید و دودلی او نسبت به موضوع است» (ن.ک. فتوحی، ۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۸)
Ahmad
شاعران دفاع مقدس خوزستان، جنگ را زیستهاند. لحظههای آتش و خون را بودهاند. به قول قیصر امینپور: شنیدن کی بود مانند بودن! شاعران دفاع مقدس خوزستان، راویان صادق و گزارشگران از نزدیک حادثهاند. شاعرانگی آنان در تلفیق و پیوند با آنچه یافتهاند، شعری را رقم زد است که مخاطب در نخستین خوانش، شاعری را مییابد که در متن آتش فریاد میزند و زبان او زبانۀ او و آتشنفسیِ او ترجمان سوختن و ساختن اوست.
Ahmad
پژوهش و تحلیل در چگونگی آثار ادبی، وقتی ارزشمند و کامل است که تمام زمینههای پیدایش تاریخی، تحولات اجتماعی و سیاسی و دگرگونیهای فرهنگی و حتی اقتصادی را مورد واکاوی، نقد و تحلیل، قرار دهد. اگر درک درست و عمیقی از شرایط زمانی و مکانی خلق اثر نداشته باشیم، هرگونه اظهار نظری بیفایده یا کمفایده خواهد بود
Ahmad
خوزستان سرزمین نخستینها است، از نخستین مرکز بزرگ آموزشی در دوران باستان، «دانشگاه جندی شاپور» که به دستور شاپور اول (۲۴۱ ـ ۲۷۱ م) ساخته شد، گرفته تا دروازۀ ورود اسلام در عصر ساسانیان و ورود تشیع در یکی دو قرن بعد از آن؛ از پیدایش و استخراج نفت در دورۀ هخامنشیان چنانکه «هرودوت» در آثار خود آورده است که در زمان داریوش در خوزستان، نفت (قیر) استخراج شده است، (ن.ک. پیرنیا، ۱۳۹۱:۶۸۲)، گرفته تا استخراج صنعتی نفت و ورود مدرنیته و پسامدرن در عصر جدید صنعتی.
حکیم فردوسی توسی در شاهکار گرانسنگ خود، شاهنامه، از شهر جندی شاپور و خوزستان (کشور خوزیان) یاد کرده است.
Ahmad
براساس تاریخ انتشار کتابهای شعر، نخستین شاعر نوپرداز خوزستانی «فریدون کار» است. فریدون کار از جملۀ نخستین کسانی بود که در مسیر نیما گام برداشت و با انتشار مجموعه شعری به نام «تلخ» در سال ۱۳۳۲ نام خود را به عنوان شاعری نوپرداز، در تاریخ ادبیات، ثبت کرد. شمس لنگرودی او را شاعری پُرکار و متوسط در دهۀ ۳۰ ه.ش میداند اما تلاش او در راهیافتن شعرنو به بسیاری از مجلات آن زمان را ستایش میکند. (ن.ک. شمس لنگرودی، ۱۳۹۰، ج ۲:۹۰)
Ahmad
موجهای ادبی (شعری)، اغلب، بر سه اصل: زبان محوری، فرمگرایی و غیر متعهد بودن شعر، تکیه و تأکید داشتند؛ یکی از انواع بارز این موجها، «موج ناب» یا «شعر ناب» است.
اصطلاح شعر ناب (pure poetry) را اولین بار شاعر فرانسوی، شارل بودلر (۱۸۲۱ ـ ۱۸۶۷ م.) درباره اشعار ادگار آلن پو، شاعر امریکایی به کار برد.» (عالیعباسآباد، ۱۳۹۱:۳۳۱)
Ahmad
«شعر ناب و یا شعر محض (شعر سره) به شعری اطلاق میشود که از مضمون و محتوای آموزندۀ اخلاقی خالی باشد و هدف آن تنها لذت بخشیدن به خواننده از طریق موسیقی کلمات یا تصویرهای خیالی (تصویر خیال) باشد که القاء میکند و بدین ترتیب در مقابل شعر تعلیمی قرار میگرفت.» (میرصادقی، ۱۳۷۶:۱۶۸)
اما در ایران، جریان موسوم به «شعر ناب» را منوچهر آتشی به راه انداخت یا بهتر است که بگوییم شناساند و معرفی کرد. شعر ناب شکل موجز و پرداخت شده دیگری از موج نو بود. (ن.ک. شمس لنگرودی، ۱۳۹۰، ج ۴:۴۲۶)
«آنچه آتشی را به تحسین و تشویق شعر ناب وا میداشت وجود عناصری چون «خلوص»، «احساس»، «طبیعت» و «انسان» در شعر آنها بود.»
Ahmad
۱. یکی از راههایی که شاعر شعر گفتار در پیش میگیرد تا به طبیعت زبان ویا بهتر است بگوییم به زبان طبیعت نزدیکتر شود، آن است که از اصوات و اتباع به وفور استفاده میکند.
۲. در بیشتر اشعار شاعران این جریان بهویژه در شعرهای صالحی، به نغمۀ حروف و واجآرایی توجه ویژهای شده است. هم از جهت تقویت موسیقی شعر و هم از حیث ارزش آوایی آنها برای برقراری نتاسب میان لفظ و معنا.
۳. در شعر گفتار، از توان و نیروی مصوتها برای فضاسازیهای زبانی به حد بالایی استفاده میشود. (زهرهوند، ۱۳۹۴:۲۰۴ و ۲۰۵)
۴. سیاق جملهبندی در شعر گفتار، زبان معیار امروز و زبان تخاطبی است که مردم کوچه و بازار به آسانی آن را میفهمند و هر روزه با آن گفتوگو میکنند.
Ahmad
۵. ساختن ترکیبات و تعابیر زیبا و بدیعی که گذشته از جهات تصویریشان گوش نوازند. تعابیری مانند: جهتهای بیدلیل، عصرهای ساکت، کودکیهای سرخورده، همکنار، کوچه سار، پسران ماه و دختران چشمه نشین، عطر هزار بو، برادران به دریا رفته، کودکان پسینترین کوچۀ پاپتی، باران بیخبر.
۶. البته گاهی تعابیر دمدست و نازلی هم در میان اینگونه اشعار دیده میشود. تعابیری نظیر حرف مفت، نامزد بازییکریز پروانهها، خانه خراب و مانند اینها.
۷. در سطربندی شعر، سعی میشود، حرف عطف واو اگر به لحاظ تناسب نحوی و آوایی مغایرتی با جملهیا کلمۀ جاری نداشته باشد، در پایان همان سطر بیاید و گرنه در سطر بعد نوشته میشود. بنابراین واو عطف به دو شکل و با دو تلفظ در شعر گفتار ظاهر میشود.
۸. جابهجایی ضمایر متصل به شیوۀ نیمایی
۹. حذف در بخشی از جمله
Ahmad
مهرداد فلاح، یکی از شاعران این جریان ادبی، ویژگیهایی از این دست را برای شعر خود و دیگر همراهان شاعر خود قائل است: «گریز از زبان فاخر و ادبی و گرایش به زبانی زنده، بهرهمندی از توانمندیهای روایی هنرهای دیگر (داستان، رمان مدرن، سینما)، حذفیا کاهش موضوعگرایی و پرهیز از پرداختن به مفاهیم عام، آزمودن فرمهای تازه بهویژه در شعرهای بلند، دور شدن از وزنهای نیمایی و موسیقی شعر شاملویی، آرمان گریزی، شرکت دادن خوانندۀ متن در فرآیند آفرینش» (یاری، ۱۳۹۲:۳۹۹).
پگاه احمدی یکی دیگر از شاعران دهۀ هفتاد، ویژگیهای شعر دهۀ هفتاد را چنین برمیشمارد: «بهرهگیری از زبان زندۀ مردمی، تأمل در آشناییزداییهای شاعران سبک هندی، تأکید بر تفرد انسان و پدیدهها، گریز از وزن و قافیه و آرایشهای لفظی و معنوی و تن زدن از مفهومگرایی، آزمودن شیوههای تازۀ روایت و... را از جمله ویژگیهایی میداند که به گشودن چشماندازی نو در شعر این دهه انجامید»
Ahmad
پایداری، یکی از ارزشمندترین رفتارهای انسانی است. انسانها در زیستِ فردی، خانوادگی و اجتماعی خود، خواسته یا ناخواسته با دشواریها و ناخوشایندیهایی روبهرو میشوند که آنها را برنمیتابند و بناچار در برابر آنها ایستادگی و پایداری میکنند. بنابراین پایداری همزاد زندگی است، «نمیشود پایداری نکرد و زندگی کرد» (اسماعیلی، ۱۳۹۰:۶۲) بازتاب این رفتار ارزشمندِ انسانی در آئینۀ ادبیات، «ادبیات پایداری» را به وجود آورده است
Ahmad
«برادسکی میگوید: «هنر، شکلی از مقاومت در برابر نقص واقعیت است» (برادسکی، ۱۳۷۳:۴۵). بر اساس این تعریف، میتوان گفت: هنر نوعی عصیان در برابر واقعیت موجود و باز آفریدن حقیقت مفقود است. (ن.ک. چهرقانی برچلویی، ۱۰ آذر ۱۳۹۱)
انسان هنرمند از آنجا که جهان واقعی پیرامون خود را بهتر از آنچه در ذهنیات، خیالات و تصورات خود دارد نمیبیند برای نشان دادن جهان فراواقعی مورد نظر خود، به خلق و آفرینش آن دست میزند. از آغاز زندگی ادبی انسان، تاکنون، پایداری در برابر نقص واقعیت جهان واقعی و آفرینش جهانی فرا واقعی در گونههای مختلف ادبیات، مانند ادبیات حماسی، افسانهها و اسطورهها، ادبیات عاشقانه و غنایی (با خلق معشوقی دستنیافتنی)، ادبیات عرفانی (با خلق انسانی کامل)، و... آنقدر چشمگیر است که میتوان گفت: «هیچ اثر ادبی ارزندهای را نمیتوان یافت که از این نشان آشکار ـ یعنی عنصر پایداری ـ بیبهره باشد» (شُکری، ۱۳۶۶:۳)
Ahmad
«پایداری در مفهوم عام دربر گیرندۀ ««نفی» و «اعتراض» به انحرافاتی است که شاعر در جامعه و محیط اطراف خود مشاهده میکند. این انحرافات میتوانند زمینههای مختلفی داشته باشند که دریک چشمانداز نسبتاً وسیع، انحرافات اخلاقی، تربیتی، سیاسی، اجتماعی، دینی، فکری و... را شامل میشود.» (ن.ک. چهرقانی برچلویی، ۱۰ آذر ۱۳۹۱) این اعتراضات در ادبیات کهنسال فارسی حضوری دیرینه و همیشگی دارند، چنانکه در ادبیات معاصر نیز از زمان مشروطه تاکنون بسامد بیشتری پیدا کردهاند.
Ahmad
پژوهشگران ادبیات پایداری برای شناساندن اینگونه از ادبیات تعاریفی از این دست را ارائه دادهاند: «ادبیات پایداری، نوعی از ادبیات متعهد و ملتزم است که از طرف مردم و پیشروان فکری جامعه، در برابر آنچه حیات معنوی و مادی آنها را تهدید میکند به وجود میآید» (بصیری، ۹۰:۱۳۸۷).
پیدایش اینگونه از ادبیات، ریشه در گذشتههای دور دارد؛ گذشتههای دورِ تمدنهای باستانی، سرزمینها، اقوام و ملتهای کهنسالی که تاریخشان از ایستادگیها و پایداریها، جنگها و جدلها، شکستها و پیروزیها حکایتها دارد. اما اصطلاح «ادبیات مقاومت و پایداری» تعبیر بسیار جدیدی است که از آثار ادبی شاعران و نویسندگان معاصر برآمده است.
به گفتۀ برخی پژوهشگران ادبیات پایداری ادبیاتی است که به تاریخ، چگونگی و دستاوردِ مبارزات ملتها، پیکار برای به دست آوردن آزادی، استقلال و حفظ سرزمین خود در برابر تجاوزات بیرونی و استبداد درونی میپردازد.
Ahmad
انسانها، خود و خانوادۀ خود را دوست دارند، خانه و شهر و کشور خود را هم دوست دارند؛ از این رو در برابر هر چیزی که آنها را آزار دهد یا تهدید کند تا پای جان ایستادگی میکنند و به این ایستادگی میبالند، ادبیات پایداری ملی ـ میهنی، چهرۀ مکتوب این نوع از ایستادگیهاست؛ درونمایههای این ادبیات «تحت تأثیر شرایطی چون اختناق و استبداد داخلی، نبود آزادیهای فردی و اجتماعی، قانونگریزی و قانونستیزی با پایگاههای قدرت، غصب قدرت و سرزمین و سرمایههای ملی و فردی و... شکل میگیرند.» (سنگری، ۱۳۸۶:۶).
Ahmad
بسیاری از پژوهشگران ادبیات پایداری عقیده دارند که ادبیات پایداری، عنوانی بزرگتر و دربرگیرندۀ ادبیات جنگ است. «باید بدانیم «ادبیات جنگ» با «ادبیات پایداری» متفاوت است یا لااقل نسبت جزء به کل در این مورد مصداق دارد یعنی اینکه ادبیات جنگ یا شعر جنگ جزئی از ادبیات پایداری یا شعر پایداری است.» (سجادی، ۴۷:۱۳۹۰)
Ahmad
در شعر جنگ «من فردی» شاعر جای خود را به «من جمعی» میدهد. فردیت شاعر در مابقی رزمندگان و حامیان نبرد تا سرحد امکان حل و کمرنگ شده است. همین امر باعث میشود تا کمتر دنیای درونی شاعر با واقعیتهای بیرونی جنگ همآغوشی کند. یکی از دلایل این امر همان رنگینتر بودن واقعیت جنگ از خیال شاعران است. از این رو میتوان شعر دوره جنگ را که بیشباهت به نوعی «محاکات» نیست به گرایش کلاسیسم نسبت داد و شعر دوره دفاع مقدس را به گرایش رمانتیسم. شعری که در آن «من فردی» حضور به هم میرساند و خیال، مجال بالگستری بیشتری مییابد. «شعری برای جنگ» قیصر امینپور تقریباً از این قاعده مستثنی است. چون ضمیر فردی «من» شاعر از همان سطر نخستین خود را به رخ میکشد: «میخواستم شعری برای جنگ بگویم!» تا حدودی همین امر «خلاف آمد عادت» در کنار دیگر عوامل شعری به شهرت و رواج نفوذ شعر امینپور کمک کرد.
Ahmad
از نقش اثرگذار مسئولان، بهویژه مسئولان دستگاههای فرهنگی و هنری، در پایین آوردن کیفیت آثار ادبی جنگ نمیتوان چشم پوشی کرد، چراکه آنان با تشویق و ترغیب شاعران به سرودن نوع خاصی از شعر که در آن، ارزشهای ادبی و زیباییشناسانه در درجۀ چندم اهمیت قرار میگرفت، خواسته یا ناخواسته باعث شدند تا بهویژه در سالهای آغازین، وجه ادبی سرودههای دفاع مقدسی، آنچنان که باید مانند وجوه دیگر رشد و توسعه پیدا نکند. ذکر خاطرهای از سید حسن حسینی که خود از شاعران و پژوهشگران بنام و اثرگذار عرصۀ دفاع مقدس است، در این رابطه خالی از لطف نیست. «راقم این سطور [سید حسن حسینی] روزی را به یاد میآورد در سالهای جنگ که در یکی از جلسات شعری مسئولی از مسئولان فرهنگی ـ تبلیغی این مملکت حاضر شد و پس از شنیدن اشعار جوانانی که در تب خلاقیت میسوختند و با هر شرایط نامطلوبی میساختند و از دو سو دامن اعتقاد و ادبیات را محکم گرفته بودند؛ من باب ارشاد و تبلیغ فرمود:
Ahmad
«سعی کنید سرودههایتان مثل شعرهای برادر آهنگران باشد!» (حسینی، ۱۳۸۱:۲۰)،
Ahmad
چیستی شعر مسئلهای بوطیقایی است و تنوع بوطیقا از آغاز پیدایش شعر تا به امروز آنقدر زیاد است که به راحتی میتوان سرودهای را برمبنای یک بوطیقا، شعر دانست و برمبنای بوطیقایی دیگر آن سروده را شعر به شمار نیاورد. یا دست کم در آن تردید کرد.
ب) نوحهها و ترانهها، تباری همزاد و حتی در حقیقت پیش از شعر فارسی دارند. در دورۀ پیشااسلامی: (کویها و کرپنها، خنیاگران، گوسانها، شروه خوانان، اورامن خوانان و...) در دورۀ اسلامی به بعد ـ دورۀ گذر از نظام هجایی به نظام عروضی ـ (حراره، شروه خوانان و اورامن خوانان، سوسیوش، فهلویات و...) نوحه و ترانه سرایی میکردهاند و بازارشان بسیار رونق داشته است.
Ahmad
همدست شدند و چاه را دزدیدند
این یوسف بیپناه را دزدیدند
شب بود و به خواب رفت این بار پلنگ
یک قافله گرگ ماه را دزدیدند!
سید محمدمهدی شفیعی
Ahmad
خدای حبل الورید!
نیزه در همسایگی تو با خون وصلت کرد
و شمشیر از لمس تو گذشت
که سر به هوا شد
به من بگو!
در سر گردانی حسین (ع)
سرت را کدام سو گردانده بودی؟!
راضیه ممبین
Ahmad
حماسه و اسطوره در نگاه مردمان امروزی، معانی نزدیک به هم دارند؛ «اسطوره داستانهای کهنی است که زمانی نزد اقوام باستانی، حقیقت تلقی میشده؛ اما امروز جنبه افسانهای یافته و کسی بدانها باور ندارد. چنانکه این معنا از خود لغت اسطوره که با
(history) و (story) یکی است، برمیآید. اسطوره، زمانی تاریخ بوده است و امروزه جنبۀ داستانی یافته است.» (شمیسا، ۱۳۸۱:۲۹۷) حماسه نیز، در لغتنامهها به معنای دلاوری و دلیری آمده است اما در اصطلاح به روایتها و داستانهای کهن از نبرد پهلوانان و قهرمانانی اطلاق میشود که صبغۀ قومی و ملی داشته و رخدادها و حوادث غیر واقعی و اعجاببرانگیزی در آنها اتفاق افتاده باشد. (ن.ک. صفا، ۱۳۹۲:۵ ـ ۳)
در حماسههای کهن «حوادث قهرمانی که به منزلۀ تاریخ خیالی یک ملت است در بستری از واقعیات جاری است و آن عبارت است از خصایص اخلاقی آن جامعه و نظام اجتماعی و زندگی سیاسی و عقاید او در مسائل فکری و مذهبی
Ahmad
از دیدگاه علم بیان، اسطوره مشبهبه است که باید مشبهه محذوف آن را با تخیل یا قراین تاریخی و مردمشناسی و جامعهشناسی دریافت و گاهی اصلاً پیبردن به مشبه ممکن نیست... شاید به کار بردن اصطلاح مشبه و مشبهبه در همه موارد درباره اسطوره چندان صحیح نباشد، اما بههرحال اسطوره هم یک نظام دو بنی است: یعنی رابطه بین دو چیز است. یک دال افسانهای به یک مدلول تاریخی و یا مذهبی دلالت میکند. از آنجا که بیان اساطیری نوعی بیان غیرمستقیم است، جنبه هنری دارد و جزو مقولۀ ادای معنای واحد به طرق مختلف قرار میگیرد» (شمیسا، ۱۳۸۱:۲۱۶) «قدما به معانی رمزی اسطوره توجه داشتهاند. یعنی میدانستند که باید از سطح الفاظ گذشت و به معنی پنهانی که در خلال آنها است دست یافت.
Ahmad
اما نگاه شاعران، منتقدان و پژوهشگران ادبیات امروز ما به اسطوره با نگاه اسلاف خود اندکی متفاوت است، در نگاه ادیبان امروز، «اسطوره، استحاله انسان است در شیء طبیعی و در واقع برداشتی است با بینشی بدوی از اشیای طبیعت. اسطورهسازی، انتقال روح آدمی است به محیط و دادن همه خصوصیات بشر ذی روح است به اشیای غیر ذی روح. حتی آفرینش شعر نیز خود نوعی اسطورهسازی است. شاعر با گیاه و سنگ و آب جوری روبهرو میشود که گویی آنها به نوبه خود انسانهای زنده هستند. اسطورهسازی عبارت است از کشف هویت انسان در شیء. طوری که شیء نه به جای شیء بلکه به جای انسان و در جهتی که انسان از طریق عواطفش بر آن تحمیل کرده است، انجام وظیفه نماید. اسطوره آن دنیای خیالی رابطه شاعر با جهان و طبیعت است.» (براهنی، ۱۳۸۰، ج ۱:۱۲۲)
Ahmad
بنیان علم و دانش براساس پرسش و پرسشگری، بنا شده است. پیدایش علوم مختلف و گسترش آگاهی با طرح سؤال و جستوجوی جواب امکانپذیر است. بنابراین طرحِ پرسش برای رسیدن به آگاهی است و شخص سؤالکننده علی الاصول، هیچ اطلاعی از پاسخ ندارد و در پی آن است. اما در هنر و ادبیات که همواره پای اغراض ثانویه در میان است، پرسش و پرسشگری، افزون بر آگاهی با اهداف دیگری نیز، طرح میشود. به عنوان مثال پرسشی طرح میشود طراح پرسش ای بسا که خود بهتر از هر کسی جواب را بداند (تجاهل العارف) اما با هدف دیگری آن را طراح کند. اهدافی چون: تأثیرگذاری بیشتر، تفکر، تنبه، هشدار، نقد و انتقاد و بازخواست، تأکید بر چیزی و یا حتی بیرون آوردن سخن از حالت عادی، هر کدام میتواند غرض اصلیِ او باشد.
Ahmad
حجم
۶۷۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۴۰ صفحه
حجم
۶۷۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۴۰ صفحه
قیمت:
۱۶۸,۰۰۰
۸۴,۰۰۰۵۰%
تومان