بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رامپ | طاقچه
تصویر جلد کتاب رامپ

بریده‌هایی از کتاب رامپ

نویسنده:لیسل شرتلیف
امتیاز:
۴.۶از ۱۰ رأی
۴٫۶
(۱۰)
وقتی به خانه رسیدم، به مامان‌بزرگ گفتم که مادربزرگِ قرمزی سلام گرمی برایش فرستاد ولی قسمت «پیر لق‌لقوی داغون» را جا انداختم. مامان‌بزرگ هم گفت: «پوف! پیر لق‌لقوی داغون.» شاید همهٔ پیرزن‌ها چنین فکری دربارهٔ همدیگر می‌کنند.
=o
بوی دردسر می‌ده.» لبخند زدم. «احتمالاً همین‌طوره. ولی سرنوشتِ بدون دردسر به چه دردی می‌خوره؟»
Narjes
اگر به خودم نمی‌خندیدم که دیگر زندگی به‌شدت برایم نکبت‌بار و غم‌انگیز می‌شد.
Anahid

حجم

۲۱۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

حجم

۲۱۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

قیمت:
۳۷,۶۰۰
تومان