بعد از چهلواندی سال، کاملا عیان است که تلویزیون به هیچوجه ابزار آموزشی نیست، بلکه ابزاری خنگکننده و تباهکننده است.
bud
در واقع بعد از چندین نسل «پیشرفت تکنولوژیک»، تبدیل شدهایم به مردمی که نمیتوانیم دربارهٔ هیچ موضوع مهمی فکر کنیم.
bud
اگر استفاده از کامپیوتر ایدهٔ جدیدیست، پس استفاده نکردن از آن ایدهٔ جدیدتریست.
ر.د.ب
لازم نیست برای «جهان آینده» برنامهریزی کنیم یا بخواهیم درستش کنیم؛ اگر حواسمان به دنیای حال باشد، آیندهمان بهدرستی ساخته خواهد شد.
bud
زندگی متأهلی، در معروفترین حالت خود، حالا از یک طرف «رابطه» ای (ترجیحاً) عمیق میان دو فرد شاغل موفق در تختخوابی مشترک است، و از طرف دیگر نوعی نظام سیاسی شخصیست که در آن حقوق و منافع طرفین باید بهطور مداوم مورد ارزیابی و حفاظت قرار گیرد. بهبیان دیگر، زندگی متأهلی حالا شکل طلاق به خود گرفته است: مذاکرهای طولانی و پراحساس در مورد نحوهٔ تقسیم همهچیز. زوج «متأهل» طی ارتباطی که موقتبودنش قابل درک است، مانند بقیه مقدار زیادی وسیله، و همینطور بخش زیادی از همدیگر را مصرف میکنند.
ر.د.ب
من حاضر نیستم از کامپیوتر استفاده کنم چون نمیخواهم مشارکت بدنیام با کارم کم یا عوض شود.
bud
نمیخواهم لذت مشارکت بدنی با کارم را از خودم دریغ کنم، چون از دید من آن لذت نشانهای از شرافتی کاملا ضروریست.
bud
کلمات قبل از اینکه توی ذهن معنی پیدا کنند در حواسمان خیس میخورند و غوطهور میشوند.
bud