«قوانین برای این وضع میشن که آدم اونها رو زیر پا بذاره،
مریم
بعضیها آدمآزارِ شجاعن و بعضیها مهربون بزدل.
مریم
بالاخره اون حس خوشبختی تمام و کمال محو میشه. اونوقت تو، اینجا توی دنیای واقعی با اینهمه سختی و نقص و آلودگی رها میشی. خیلی غیرقابلتحمل میشه و بدجور احساس پوچی بهت دست میده. حس میکنی زندگیت از حرکت ایستاده. انگار توی یه حباب گیر افتادی درحالیکه بقیهٔ مردم دنیا دور و برت دارن به زندگیشون میرسن.
haniyeh
«قوانین برای این وضع میشن که آدم اونها رو زیر پا بذاره،
گمشده در دریا کتاب ها
خواهر و برادر، وفادار تا آخر
همیشه یکدل، راستگو مثل داور
نُهتا از همه سَر، نُه نفر کمیاب
پیوسته همراه، در آتش و سیلاب
خواهر و برادر، با وفا و درستکار
تا قیامت با هم، خاص و انگشتشمار
گمشده در دریا کتاب ها
«بچهٔ صبحگاهان، با نشاط و مهربان.» صدایش میلرزید. هاثورن با هول و ولا چرخید رو به او. «بچهٔ شامگاهان پلیده و پریشان.»
گمشده در دریا کتاب ها