این برخلاف رویه راحتطلبانه من است
Πυρια
آرلت. هیچ موجودی را از تو صافتر و در عین حال مرموزتر ندیدهام.
ــ مرموز؟ من؟
ــ آری. پارهای اوقات. آنچه بیان میکنی به خوبی درک میکنم مگر یک نکته که هرچه بیشتر سعی میکنم کمتر به درک آن نایل میشوم. مثل اینکه روز اول که تو را دیدم چنین رمزی در قیافه تو وجود نداشت ولی بعدا آثار آن بیش از پیش در قیافهات ظاهر شده، شاید دلیل آن عشق و علاقه است، گمان میکنم درست حدس زده باشم.
jk
تنها در چنین موقعی که انسان در لب پرتگاه مرگ است میتواند به خود جرأت بدهد و بیپروا آنچه در دل دارد اظهار نماید.
jk
لوپن یعنی موجودی که هیچکس قادر به مزاحمت او نیست. مخصوصا آدم مفلوکی مثل تو، لوپن یعنی موجودی که تابع اراده خود است. هرطور صلاح بداند زندگی میکند و به تفریح میپردازد. تا آنجا که دلش خواست با پلیس همکاری میکند. ولی این همکاری را به دلخواه خود انجام میدهد و آن را روش خوبی میداند.
jk