طرز فکر افلاطون همیشه جنبه سیاسی دارد و هنگامی که این فکر را به صورت فرضیهای عرضه میدارد در هیچ جا بهتر از کتاب «جمهوریت» خود آن را بیان نمینماید. مسلماً این کتاب کتابی نیست که آئین و روش زمامداری را بیاموزد. سیاست در آنجا فقط وسیلهای است که با آن میتوان به راز وجود بشری بهتر پی برد. نکتهای که از مشاجرات قلمی افلاطون با سوفسطائیان به دست میآید این است که نباید فکر را فدای عمل کرد بلکه باید این دو را با هم سازش داد و در کارها جانب فکر و عمل را رها نباید نمود. افلاطون یگانه فیلسوف زمان باستان است که تألیفات وی به تمامی به دست ما رسیدهاست.
esrafil aslani