من معتقدم اکثر آدمها، مخصوصاً از آن ویژگیهایی در آدمهای دیگر بدشان میآید که یادآور همان ویژگیهای نفرتانگیز در خودشان هستند
مریم قنبری
کارسن و چارلی ایوانز پرابهتترین و تأثیرگذارترین آدمهایی بودند که ما میشناختیم، در بلندای قلهٔ دنیا، اما هر دو در تنهایی مردند. کارسن معتادی بود که تنها خانواده یا دوستش مادرم بود؛ و چارلی مریضتر از آن بود که عشق خانوادهاش را درک کند. من هم به چیزهایی معتاد شدهام: اعتیاد به تحسین، و امنیت اقتصادی حاصل از موفقیت حرفهای. من به کمربند نگاه میکنم و نیاز به سرمایهگذاری کردن در روابط را احساس میکنم (چون قطعاً روزی از راه میرسد که فقط رابطهها برایم میمانند)... نیاز به حفظ این نگاه که، در پایان، رابطه تنها چیزی است که ما داریم، تنها چیزی که مهم است.
کاربر ۲۵۴۲۸۲۳
بهترین شراکتهای عاشقانهای که میشناسم برپایهٔ سه چیز استوار شدهاند: اول اینکه هر دو طرف به لحاظ فیزیکی به یکدیگر جذب شدهاند. دوم اینکه، مطمئن شدهاند در مورد ارزشها با هم همراستا هستند - ارزشهایی از قبیل مذهب، تعداد فرزندان، شیوههای تربیت آنها، نزدیکی به خانهٔ والدین، فداکاریهایی که حاضرند برای موفقیت اقتصادی زندگی مشترکشان بکنند. و سوم، تعیین این مسئله که چه کسی چه مسئولیتهایی را برعهده بگیرد. برای همسو بودن با هم، پول مخصوصاً ارزش مهمی است، چرا که دلیل شمارهٔ یک کجخلقیها و مشاجرههای بین زن و شوهرها وجود استرس مالی است. آیا سهم شریکت از پول، رویکردش به پول و انتظاراتش در مورد پول - و نحوهٔ دخل و خرجش - با سهم، رویکرد و انتظارات تو یکسان است؟
احسان رضاپور
رابطهٔ متقابلی هست بین میزان پولی که داری و میزان خوشبختیات. پول، تا حدی، میتواند خوشبختی را بخرد. ولی وقتی که به سطح مشخصی از امنیت اقتصادی رسیدی، سِیر این رابطه مسطح میشود. البته، پولِ بیشتر موجب کمتر شدن خوشبختی تو نمیشود
احسان رضاپور