بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پیامبر بی معجزه | طاقچه
کتاب پیامبر بی معجزه اثر محمدعلی رکنی

بریده‌هایی از کتاب پیامبر بی معجزه

انتشارات:نشر صاد
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۱۰۷ رأی
۴٫۶
(۱۰۷)
همه مشغول خدا هستند؛ عده‌ای به اطاعت، عده‌ای به انکار.
leila tofighy
خدا گفتنی نیست؛ چشیدنی است.
mohaddese
«باباجون آدم تا یک‌چیزی رو خودش مزه نکرده چطور می‌خواد به بقیه بگه چه مزه‌ای داره؟ فکر کن یه میوه‌ای رو از یه کشوری بیاورند که هنوز کسی نخورده. بعد همه شروع کنن از مزهٔ میوه حرف‌زدن. چه فایده. باید یکی بخوره. چیزی بگه؛ بعد ذره‌ذره همه بخورن. پیغمبر که حرف می‌زد همه چیز رو خورده بود. خدا رو چشیده بود. دکان و بازاری که خدا خدا نمی‌کرد. از کسی پول نمی‌گرفت که یادش بدهد خدا خدا کند. دلش می‌سوخت.»
safaeinejad
لحظه‌ای که می‌نشیند و خودش را به آتش نزدیک می‌کند، فکر می‌کند برای چه این‌همه سال نماز را اوّل وقت خوانده. قرار بوده چه اتّفاقی بیفتد که نیفتاده. نمازی که نتوانسته دلم را به خدا قرص کند، نماز است؟ آهی به تأسّف می‌کشد
محسن
از هر چیزی که ترسیدی می‌شه امتحانت، می‌شه نقطه‌ضعفت دست شیطون. شیطون نگاه می‌کنه ببینه از چی می‌ترسی، همون رو برات بزرگ می‌کنه. مثلاً اگر از بی‌آبرویی بترسی مدام دست می‌ذاره روی همین. اگر بترسی فقیرشی با فقر می‌ترسونتت. اگر از مرگ بترسی با مرگ. اگر از تنهایی بترسی با تنهایی.
علی انتظاری
درست مثل پیامبر که از معراج برگشت. پیامبر می‌توانست همان جا بماند. جایی که جبرئیل هم نتوانست برود؛ اما برگشت. برگشت که به همه بگوید شما هم می‌توانید به آنجا بیایید
محسن
آسا تیز به چشمانش نگاه می‌کند: _ پیامبر یادت نداده مرد فقط به خدا التماس می‌کنه؟
Mohammad
می‌بیند عبادت با پرستش فرق دارد. پرستش به‌پاافتادن است. پرستش زانوزدن است از شوق؛ از عشق. در پرستیدن نمی‌توانی ثابت بایستی. باید حرکت کنی. باید دور کسی بگردی. باید برقصی.
علی انتظاری
آخر کار معلوم نیست چه بشود؛ دنیا خیلی چرخ می‌خورد؛ همه را بازی می‌دهد و هرکسی را به‌جایی پرت می‌کند.
leila tofighy
«باباجون آدم تا یک‌چیزی رو خودش مزه نکرده چطور می‌خواد به بقیه بگه چه مزه‌ای داره؟ فکر کن یه میوه‌ای رو از یه کشوری بیاورند که هنوز کسی نخورده. بعد همه شروع کنن از مزهٔ میوه حرف‌زدن. چه فایده. باید یکی بخوره. چیزی بگه؛ بعد ذره‌ذره همه بخورن. پیغمبر که حرف می‌زد همه چیز رو خورده بود. خدا رو چشیده بود. دکان و بازاری که خدا خدا نمی‌کرد. از کسی پول نمی‌گرفت که یادش بدهد خدا خدا کند. دلش می‌سوخت.»
tadai

حجم

۱۴۳٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۶۶ صفحه

حجم

۱۴۳٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۶۶ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
۲۷,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۵صفحه بعد