بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تحت تعقیب ها | طاقچه
تصویر جلد کتاب تحت تعقیب ها

بریده‌هایی از کتاب تحت تعقیب ها

نویسنده:جیک برت
امتیاز:
۴.۷از ۲۱ رأی
۴٫۷
(۲۱)
تو دبستان همه‌چی خوب بود؛ ولی بعد... توی راهنمایی انگار مسابقهٔ کی از همه محبوب‌تره گذاشتن؛
=o
اینکه مادری دخترش رو نشناسه، جُرمه».
=o
اینکه مچت را بگیرند حس عجیبی دارد. گاهی بدترین اتفاق دنیا است؛ اما این بار؟ احساس می‌کنم هیچ‌وقت این‌قدر رها نبوده‌ام.
=o
هیچ‌کدومِ ما فکر نمی‌کنیم تقصیری داری؛ حتی جکسون!» جکسون اخم می‌کند. «خب راستش...» جاناتان آرام‌آرام بشقاب شیرینی را از جلوی جکسون عقب می‌کشد. «خیلی‌خب، نه؛ تقصیر شارلوت نیست».
=o
بابای عزیزم! یتیم بودن خیلی گَند است. صدوسی‌ودو نامه نوشته‌ام؛ پنج خانواده عوض کرده‌ام؛ سه بار چمدان بسته‌ام و حالا دوباره برگشته‌ام به مرکز؛ مرکزِ همیشگی. آن‌قدر اینجا زندگی کرده‌ام که شاید بخواهند تختم را با اسم من صدا کنند؛ خانم وِین‌رایت بود که این مزه را ریخت. ها ها، چه لوس! البته هنوز منتظرم؛ شاید یکی از همین روزها میلیاردر کچلی با قلبی از طلا سرپرستی‌ام را قبول کند یا یک غول دورگه بیاید دنبالم و مرا به مدرسهٔ جادوگرها ببرد. یا مثلاً دو کشاورز ساده که آرزوی بچه دارند من را انتخاب کنند و ناگهان بفهمند سوپرمنم و سرعتم از گلولهٔ شلیک‌شده هم بیشتر است. شاید روزی خبردار شوم که یک کرگدن وحشی تو را خورده است (این‌طوری دلیل نبودنت هم مشخص می‌شود) و سوار هلو شوم و تا شهر زمرد دریانوردی کنم؛ در راه یاد می‌گیرم که «هرکه بامش بیش، برفش بیشتر» و اینکه اگر به اندازهٔ کافی باهوش باشی می‌توانی هرکسی را وادار کنی نرده‌ها را برایت دوغاب‌مالی کند.
𝐑𝐎𝐒𝐄

حجم

۴۹۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۶۰ صفحه

حجم

۴۹۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۶۰ صفحه

قیمت:
۷۸,۰۰۰
تومان