بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب افسانه ایکاباگ | طاقچه
تصویر جلد کتاب افسانه ایکاباگ

بریده‌هایی از کتاب افسانه ایکاباگ

امتیاز:
۴.۱از ۸۸ رأی
۴٫۱
(۸۸)
فِرِد در روز تاج‌گذاری لقب بی‌باک را برای خود برگزید؛ چراکه اعتقاد داشت لقب بی‌باک به فِرِد می‌آید. این نام‌گذاری دلیل دیگری هم داشت. فِرِد توانسته بود تنهایی یک زنبور را بکُشد؛ البته اگر پنج ملازم و یک پیشخدمت جوان را به حساب نیاوریم.
یک مشکل لاینحل، sky
لرد اسپیتلورث و لرد فلاپون
آلیس در سرزمین نجایب
وقتی شروع به‌دروغ گفتن کنید، باید ادامه دهید. رفته‌رفته شبیه ناخدای یک کشتی زهواردررفته می‌شوید که مدام باید حفره‌های جدید بدنهٔ کشتی را بگیرد تا غرق نشود
Nilch
چرا مردم تصمیم می‌گیرند دروغ‌ها را باور کنند وقتی مدرک چندان معتبری وجود ندارد یا حتی اصلاً هیچ مدرکی در دست نیست؟
یک مشکل لاینحل، sky
غصه خوردن برای چیزی که نمی‌شه درستش کرد، فایده‌ای نداره.
غزل
دروغ روی دروغ! وقتی شروع به‌دروغ گفتن کنید، باید ادامه دهید. رفته‌رفته شبیه ناخدای یک کشتی زهواردررفته می‌شوید که مدام باید حفره‌های جدید بدنهٔ کشتی را بگیرد تا غرق نشود.
غزل
یکی از همین روزها از اینجا بیرونش می‌کنم تا بفهمه گدایی و خیابون‌خوابی چه مزه‌ای می‌ده. پناهگاه و غذا داشتن این دختر رو خیلی پررو کرده.» دِیزی با لحن محکمی گفت: «چطور ممکنه دلم واسه سوپ کلم تنگ بشه؟
B.A.H.A.R
«درس اول آشپزی و قنادی اینه که سوختن رویه یا ریختن پایهٔ کیک برای همه پیش می‌آد. باید آستین‌ها رو بالا زد و یه کار دیگه کرد. غصه خوردن برای چیزی که نمی‌شه درستش کرد، فایده‌ای نداره.»
me
مردم کورناکوپیا روزبه‌روز فقیرتر می‌شدند. تاجران ثروتمند مشکلی برای پرداخت مالیات ایکاباگ نداشتند. آن‌ها ماهیانه دو سکهٔ طلا به متصدی‌های جمع‌آوری مالیات می‌دادند و عوضش، قیمت شیرینی‌ها، پنیرها، ژامبون‌ها و نوشیدنی‌های خود را بالا می‌بردند و خسران را جبران می‌کردند.
B.A.H.A.R
وقتی شروع به‌دروغ گفتن کنید، باید ادامه دهید. رفته‌رفته شبیه ناخدای یک کشتی زهواردررفته می‌شوید که مدام باید حفره‌های جدید بدنهٔ کشتی را بگیرد تا غرق نشود.
Reina
غرور شاه خدشه‌دار شده بود. شاه گفت: «اسپتلورث! فلاپون! من شمشیر و چکمه‌هام رو می‌خوام.» با دستش جهتی را که با مه احاطه شده بود، نشان داد و گفت: «باید یه جایی اون‌طرف‌ها باشن.» اسپیتلورث با نگرانی پرسید: «به نظرتون بهتر نیست کمی صبر کنیم تا مِه فروکش کنه قربان؟» شاه با لحن عتاب‌آلودی گفت: «گفتم شمشیرم رو می‌خوام. از پدربزرگم به من رسیده و خیلی قیمتیه. برید و پیداش کنین. با هردوتونم! من و سروان روچ اینجا منتظریم. دستِ‌خالی برنگردین!»
آگاتا از آن طرف جنگل ها
: «درس اول آشپزی و قنادی اینه که سوختن رویه یا ریختن پایهٔ کیک برای همه پیش می‌آد. باید آستین‌ها رو بالا زد و یه کار دیگه کرد. غصه خوردن برای چیزی که نمی‌شه درستش کرد، فایده‌ای نداره.»
مریم
نمی‌دانم چطور، اما بعضی وقت‌ها مردمی که کیلومترها با هم فاصله دارند، گویی متوجه می‌شوند زمان اقدام فرارسیده. شاید تفکرات مانند گَردهٔ گیاهان با نسیم پخش می‌شوند.
مریم
در نظر او، خنده چیزی مجلل مانند شیرینی‌های شوویلی و ملافه‌های ابریشمی بود. دیدن شادیِ آن مردم ژنده‌پوش برای اسپیتلورث ترسناک‌تر از دیدن آن‌ها با اسلحه بود.
مریم
کردزبرگ معروف بود که پنیرهایی به شکل چرخ‌های بزرگ سفید، توپ‌های نارنجیِ متراکم، بشکه‌هایی پر از پنیرهایی با رگهٔ آبی و پنیرهای کوچک و خامه‌ای نرم‌تر از مخمل دارد. بارونزتاون هم به ژامبون‌های دودی و برشتهٔ عسلی، سوسیس‌های تند، استیک‌هایی که در دهان آب می‌شدند و کیک گوشت گوزن‌هایش معروف بود. دود مطبوعی که از دودکش اجاق‌های آجری بارونزتاون به هوا برمی‌خاست، با بوی تندی که از مغازه‌های پنیرفروشی کردزبرگ می‌آمد، مخلوط می‌شد و تا شعاع شصت‌کیلومتری، آب‌دهان‌ها را به راه می‌انداخت.
پیگیری
ایکاباگ اولین داستان کودکانی است که رولینگ بعد از مجموعهٔ هری پاتر منتشر کرده است. این کتاب به صورت آنلاین برای بچه‌ها و خانواده‌هایشان در دوران قرنطینهٔ سال ۲۰۲۰ منتشر شد تا خلاقانه با آن تعامل داشته باشند و از داستانش لذت ببرند. برندگان مسابقهٔ تصویرگری ایکاباگ کار تصویرسازی این کتاب را انجام داده و به داستان آن جان بخشیده‌اند.
f.rezvani
چرا مردم تصمیم می‌گیرند دروغ‌ها را باور کنند وقتی مدرک چندان معتبری وجود ندارد یا حتی اصلاً هیچ مدرکی در دست نیست؟
NeginJr
فِرِد در روز تاج‌گذاری لقب بی‌باک را برای خود برگزید؛ چراکه اعتقاد داشت لقب بی‌باک به فِرِد می‌آید. این نام‌گذاری دلیل دیگری هم داشت. فِرِد توانسته بود تنهایی یک زنبور را بکُشد؛ البته اگر پنج ملازم و یک پیشخدمت جوان را به حساب نیاوریم.
sepehr
«به نظر من، آدم‌ها هم اندازهٔ ایکاباگ‌ها به امید احتیاج دارن.
me
علی‌رغم تلاش طاقت‌فرسایش شخصیت دِیزی هیچ‌وقت خرد نشده بود.
B.A.H.A.R
«اصلاً نگران نیستی که به‌زودی خودت و پسرت کشته می‌شین؟» خانم بیمیش شانه بالا انداخت و گفت: «درس اول آشپزی و قنادی اینه که سوختن رویه یا ریختن پایهٔ کیک برای همه پیش می‌آد. باید آستین‌ها رو بالا زد و یه کار دیگه کرد. غصه خوردن برای چیزی که نمی‌شه درستش کرد، فایده‌ای نداره.»
B.A.H.A.R
در زمان پادشاهی به نام فِرِد بی‌باک رخ داده. فِرِد در روز تاج‌گذاری لقب بی‌باک را برای خود برگزید؛ چراکه اعتقاد داشت لقب بی‌باک به فِرِد می‌آید. این نام‌گذاری دلیل دیگری هم داشت. فِرِد توانسته بود تنهایی یک زنبور را بکُشد؛ البته اگر پنج ملازم و یک پیشخدمت جوان را به حساب نیاوریم.
دختر کتابخون؛)
وقتی شروع به‌دروغ گفتن کنید، باید ادامه دهید. رفته‌رفته شبیه ناخدای یک کشتی زهواردررفته می‌شوید که مدام باید حفره‌های جدید بدنهٔ کشتی را بگیرد تا غرق نشود.
Elahe
چه باید بر سر شیطان بیاید تا کسی یا کشوری را در چنگ خود بگیرد و چگونه می‌توان آن شیطان را دور کرد؟ چرا مردم تصمیم می‌گیرند دروغ‌ها را باور کنند وقتی مدرک چندان معتبری وجود ندارد یا حتی اصلاً هیچ مدرکی در دست نیست؟
هانیه
نمی‌دانم چطور، اما بعضی وقت‌ها مردمی که کیلومترها با هم فاصله دارند، گویی متوجه می‌شوند زمان اقدام فرارسیده. شاید تفکرات مانند گَردهٔ گیاهان با نسیم پخش می‌شوند.
luna
نمی‌دانم چطور، اما بعضی وقت‌ها مردمی که کیلومترها با هم فاصله دارند، گویی متوجه می‌شوند زمان اقدام فرارسیده. شاید تفکرات مانند گَردهٔ گیاهان با نسیم پخش می‌شوند.
Galadriel
من نمی‌توانم بگویم که آیا انسان‌ها واقعاً از ایکاباگ‌ها زاریده شده‌اند یا خیر. شاید وقتی تغییری در ما رخ می‌دهد و بهتر یا بدتر می‌شویم، نوعی از زاریدن را تجربه می‌کنیم. تنها چیزی که می‌دانم این است که کشورها، مثل ایکاباگ‌ها، می‌توانند با مهربانی آرام بگیرند. مهربانی همان چیزی است که سرزمین کورناکوپیا پس از به دست آوردن آن توانست به زندگیِ شادمانه ادامه دهد
Sara Darvishi
من نمی‌توانم بگویم که آیا انسان‌ها واقعاً از ایکاباگ‌ها زاریده شده‌اند یا خیر. شاید وقتی تغییری در ما رخ می‌دهد و بهتر یا بدتر می‌شویم، نوعی از زاریدن را تجربه می‌کنیم. تنها چیزی که می‌دانم این است که کشورها، مثل ایکاباگ‌ها، می‌توانند با مهربانی آرام بگیرند. مهربانی همان چیزی است که سرزمین کورناکوپیا پس از به دست آوردن آن توانست به زندگیِ شادمانه ادامه دهد.
Sara Darvishi
دروغ روی دروغ! وقتی شروع به‌دروغ گفتن کنید، باید ادامه دهید. رفته‌رفته شبیه ناخدای یک کشتی زهواردررفته می‌شوید که مدام باید حفره‌های جدید بدنهٔ کشتی را بگیرد تا غرق نشود.
نویدرضا

حجم

۱٫۹ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۸۰ صفحه

حجم

۱٫۹ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۸۰ صفحه

قیمت:
۱۲۹,۰۰۰
تومان