جملات زیبای کتاب نجات ارداس؛ جلد هفتم | طاقچه
تصویر جلد کتاب نجات ارداس؛ جلد هفتم

بریده‌هایی از کتاب نجات ارداس؛ جلد هفتم

نویسنده:مری لو
امتیاز:
۴.۸از ۱۱ رأی
۴٫۸
(۱۱)
می‌گفت: به خودت اجازه بده غصه بخوری و بعد با افکاری روشن و صبور، رو به جلو حرکت کن.
=o
چشم‌های قرمز تیره‌اش را به‌سمت آن‌ها باریک کرد و به‌طور خاص روی اَبِک و رولان متمرکز شد. «شما شکست خوردین! طلسم‌هاتون رو بدین به من. دیگه به درد شما نمی‌خوردن. من ازشون به بهترین نحو استفاده می‌کنم. دنیا برای اینکه یک‌پارچه بشه، به طلسم‌ها نیاز داره. اونا رو بدین به من! جلوی من زانو بزنین! قول می‌دم بهتون رحم کنم.» رولان به‌تُندی گفت: «همون‌طوری که به شِین قول دادی که می‌ذاری فرمانروایی کنه؟ تو دائم از این کلمه استفاده می‌کنی! فکر نمی‌کنم معنیش همون چیزی باشه که می‌گی.» کُوو دهانش را کج کرد و دندان‌هایش را نشان داد. «باشه... مقاومت کنین!» بعد غُرید: «و من همه‌تون رو نابود می‌کنم.»
Kosar
او سال‌های زیادی روی پای خودش ایستاده بود؛ بدون حضور و کمک کسی؛ اما حالا افرادی در زندگی‌اش پیدا شده بودند که نبودشان آزارش می‌داد و او اصلاً از این اتفاق خوش‌حال نبود.
aurorablack
آن‌ها باید گاهی‌وقت‌ها ترس‌هایشان را کنار می‌گذاشتند و به بقیه ایمان می‌آوردند؛ مهم نبود چگونه.
aurorablack
ژی همیشه جنگجویی واقعی بوده است. جنگجویی که اول به‌سمت صلح و مهربانی حرکت و فقط برای عشق یا دفاع، حمله می‌کند. جنگجویی دانا.
aurorablack
«ما همیشه یه خانواده‌ایم؛ همیشه.»
aurorablack

حجم

۱۶۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۱۶۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۷۶,۰۰۰
تومان