بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نفرین صندلی | طاقچه
تصویر جلد کتاب نفرین صندلی

بریده‌هایی از کتاب نفرین صندلی

نویسنده:شروین وکیلی
انتشارات:سنجاق
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۱۹ رأی
۳٫۵
(۱۹)
می‌خواستم بگم مبل‌ها کاری نمی‌کنن، مگه این که خواسته‌های خودِ ما رو تحریک کنن. ما هستیم که می‌خوایم بریم یه جایی بشینیم. ما دنیال یه جای گرم ونرم و راحت می‌گردیم که روش بشینیم. مگه نه؟ مبل‌ها هم درست همچین جاهایی هستن. با این تفاوت که وقتی روشون نشستی دیگه نمی‌تونی بلند شی. میل به نشستن توی ماست. اون رو که مبل‌ها درست نمی‌کنن. اونا فقط از این میل استفاده می‌کنن. "
ست
خودش از آن مصدقی‌های دوآتشه‌ی قدیمی بود، اما با این وجود معتقد بود بزرگ‌ترین بدبختی ایرانی‌ها این است که نفت دارند و این منبع خداداد، تنبل‌شان کرده است. آن وقتها هم که در دانشگاه تاریخ درس می‌داد، همین‌ حرف‌ها را می‌زد و همکارانش می‌گفتند س
کاربر ۱۳۷۹۸۴۲
سیاوش گفت: "فکر نمی‌کنم. اون موقعی اینو برام تعریف کرد که داشت در مورد ایکاروس حرف می‌زد. همون آدمی که توی اساطیر یونانی اونقدر نزدیک به خورشید پرواز می‌کنه که بال‌هاش می‌سوزه و سقوط می‌کنه. داشت می‌گفت این نمادی از کسائیه که زیادی به حقایق خطرناک نزدیک می‌شن. و گفت مادربزرگ مادربزرگش از اون آدما بوده، چون جرات کرده به زیرزمین خونه‌اش بره. خونه‌ای که نسل اندر نسل هیچ کس جرات نداشته توش پا بذاره. و به همین دلیل هم ناچار شده از ترس چیزی که دیده، همون پایین خودکشی کنه. "
کاربر ۱۳۷۹۸۴۲

حجم

۱۲۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۱۹۰ صفحه

حجم

۱۲۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۱۹۰ صفحه

قیمت:
۳,۰۰۰
تومان